۳۱ خرداد ۹۳ است و به ساعت ۲۰:۳۰ نزدیک میشویم. خیابانها خلوت شده و مردم هر جا که تلوزیون باشد دور هم جمع شدهاند و درباره یک موضوع مشترک صحبت میکنند. یکی میگوید “کی میتونه مسی رو بگیره؟” دیگری میگوید “حالا مسی رو گرفتیم، با ایگواین و دیماریا و آگوئرو چی کار کنیم؟” عدهای به زبان میآورند که “این بازی پنج، ششتا گل میخوریم. معجزه میخوایم تا بد نبازیم.”
اما ته دل همه این مردم، حتی بدبینترین طرفدار تیمملی، نوری میدرخشد که از یک چیز نشات میگیرد؛ عشق به ایران! این عشق تنها برای مردم بیننده دیدار ایران و آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۴ نبود و ملیپوشان هم از این عشق بهرهمند بودند. بیش از ۹۰ دقیقه، قلب یک ملت، همزمان برای تیمملی میزد. این اتفاق، عجیب نبود چون ویژگی ایرانیان است که در سختترین شرایط همدل میشوند و از یکدیگر حمایت میکنند.
همین عشق به میهن بود که موجب شد در پایان بازی ایران و آرژانیتن، همه متفقالقول معتقد باشند که معجزه، باخت یک بر صفر ایران نبود، بلکه معجزه، معجزه لیونل مسی بود که توانست کشورش را در آخرین دقایق از چنگ یوزهای ایرانی نجات دهد. پس از پایان بازی، تمام ایران با عادل فردوسیپور موافق بودند که “چقدر خوبیم ما!”
چهار سال از دیدار ایران و آرژانتین میگذرد و این بار خودمان را نه برای حضور آبرومند در جامجهانی بلکه برای صعود به مرحله دوم در این رقابتها آماده میکردیم تا این که قرعه مرگ برای ما رقم خورد. شاید از زمان رقم خوردن این قرعه خیلیها از همان حداقل یک امتیازی که تیمملی در هر دوره از جامجهانی میگرفت هم ناامید شدند اما با گذشت زمان، یاد پیشینه ایرانیان افتادند که راحت تن به شکست نمیدهند، ویژگیای که در تیم کیروش دوچندان است و در این سالها شاهد بودیم که تیمملی همواره یک حریف چغر برای قویترین تیمها بوده است.
تیمملی در این مدت با کمبودهای فراوانی روبرو بوده، از لغو بازیهای تدارکاتی گرفته تا لباس و کفش ملیپوشان. شاید با قراردادی که به خوبی با آدیداس منعقد نشد، دیگر شاهد یوز غران ایرانی روی لباس تیمملی نباشیم و حضور این یوز با حک شدن لوگویی کوچک روی سینه ملیپوشان کمرنگ شده اما تمام ایران انتظار دارند که خود بازیکنان مانند یوز ایرانی در زمین بدرخشند و همان طور که توانستند طلسم صعود پیاپی به جامجهانی را بشکنند و دو دوره پیاپی به همراه کیروش در جامجهانی حضور داشته باشند و ناممکن را ممکن کنند.
اکنون، دو روز تا آغاز جامجهانی برای ایران و دیدار سرنوشتساز مقابل مراکش مانده است. دیداری که به زعم همه، فینال جامجهانی برای ایران محسوب میشود. ملیپوشان ایران در چهار دورهای که در جامجهانی حضور داشتند، همواره صحنههای غم و شادی زیادی را برای هموطنانشان آفریدهاند؛ از اشکهای شوق استیلی پس از گلزنی به آمریکا گرفته تا چهره مغموم بازیکنان پس از گل مسی، از ضربه سهمگین حسین کعبی به لوئیز فیگو تا فریادهای دژاگه برای پنالتی سوخته مقابل آرژانتین، از فریادهای حجازی بر سر اسکندریان تا لغزش نکیسا مقابل ضربه ایستگاهی میهایلوویچ. تمام این صحنهها در یاد مردم ایران مانده است. ایرانیان در هر شرایطی و حتی با وجود سختیهای زندگی، همیشه دغدغه تیمملی را داشتند و هر زمان که ایران بازی داشته با تمام دل و جان خواهان پیروزی تیمشان بودند.
همچنین جامجهانی فوتبال فرصتی است تا در دورانی که شاید نگاهها نسبت به ایران اشتباه است، ملیپوشان و هواداران حاضر در روسیه چهره واقعی ایران را به مردم دنیا بشناسانند. از دو روز دیگر قلب ۸۰ میلیون ایرانی برای موفقیت تیم ملی کشورشان میتپد. ۸۰ میلیون نفر، یک ملت، یک ضربان قلب.
در ادامه صحنههای به یادماندنی از حضور ایران در جامجهانی را مشاهده میکنید:
۰۰:۰۰
انتهای پیام