لیلی رشیدی با تاکید بر حضور هنرمندان در افطاری رییسجمهور نوشتاری را منتشر کرد و تاکید دارد بر اینکه «من هنوز اندک امیدی به تغییرات مثبت و امید به عقلانیت دارم.»
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا ، این بازیگر سینما و تئاتر در پی حواشی مطرح شده دربارهی افطار هنرمندان با رییسجمهور در متنی که در اختیار ایسنا گذاشت، نوشت:
«آقای رییس جمهور
یکسال از دور دوم و پنجسال از ریاست جمهوری شما گذشته
به دلایل مختلف دلم میخواست هنرمندان با شما دیدار کنند
دیداری نه رسمی و افطاری و …
دیداری صمیمانه مثل کمپینهای تبلیغاتی شما هنگام رایگیری
مثل حرفهای شما هنگام رایگیری
مثل حضور گرم و صمیمی همهی ایرانیها؛ نه فقط هنرمندان هنگام رایگیری
دلم میخواست وقتی هنرمندان تاتر سراسر ایران نامه نوشتند به وزیر شما و معاون هنری ایشان، برای حل یک مسالهی صنفی خیلی ساده، جوابی دریافت میکردیم. دلم میخواست همان موقع دیداری فراهم میشد.
دلم میخواست با مردم ایران حرف میزدید
دلم میخواست مشکلات را میگفتید
دلم میخواست بعد از پیروزی شما در انتخابات، هنرمندان را میدید… دیداری بیبهانه، بیبهانهی افطاری و رسومات دیداری صمیمانه…
با تمام این احوال و دلسردیها که همه میدانیم
که همه همچنان میدانیم که شما لابد میخواستید و نشد و شما میخواهید و نمیشود و امیدواریم که همچنان بخواهید و بلکه بشود؛ امیدوار به تحقق همهی وعدههای شما هستیم؛ آقای رییس جمهور.
اگر عذر کاری نداشتم به افطاری شما میآمدم
ما کنار شما خواهیم ماند
ما همانگونه که برای رای دادن به شما، به آقای خاتمی
محبوبترین و صادقترین شخصیت ایران گوش دادیم
حالا هم کنار شما خواهیم ماند تا لااقل کسانی که همیشه دلشان میخواست ایران عقب بماند و عرصه بر ایرانیها تنگتر و آزادیهایشان اندکتر، خوشحال از تنها ماندن شما نشوند.
آقای رییس جمهور من به افطاری شما میآمدم ولی خوشحال نیستم
خوشحال از اوضاع و احوالمان نیستم
خوشحال از این نیستم که در چشمان کودکانمان هم امید کمرنگ است
خوشحال نیستم که معلمانمان و کارگران و کشاورزان و رانندگان و بازنشستگان و همه همچنان ناراضی از حقوق اولیهی خود هستند
خوشحال نیستم از وضع ایران
خوشحال از خیلی چیزها نیستم آقای رییس جمهور
خوشحال نیستم که هر چیزی را که نمیخواهیم، میشود
ولی من به افطاری شما میآمدم اگر شرایطش را داشتم تا به شما بگویم ما داریم دلسرد میشویم.
آقای رییس جمهور ما شما را تنها نمیگذاریم به خاطر ایران
شاید به اجبار میخواهیم امید داشته باشیم.
هنوز حرفهای شما را یادمان نرفته
نمیدانم سهسال دیگر چه چیزی در خاطرم میماند از شما و حرفهایتان
من به افطاری میآمدم تا بگویم از همهی ممنوعیتها
از همه کسانی که در بند هستند بیمحاکمه
از کسانی که بیبهانه زندانند
از همهی محدودیتها خسته شدهایم اما امیدواریم هنوز٫٫٫
اما من شرمندهی این مشکلات و شرمندهی همهی بیعدالتیهایم
به افطاری شما میآمدم اگر شرایطش را داشتم،
کنار شما میمانم، من هنوز اندک امیدی به تغییرات مثبت دارم، و امید به عقلانیت
امید به شخص نداریم، امید به تغییرات مثبت و امید به عقلانیت دارم.
نمیدانم سهسال دیگر چهچیز در خاطرم میماند از شما و حرفهایتان
نمیدانم سه سال دیگر رای خواهم داد؟
اما امروز باید بگویم در عین ناامیدی امیدواریم…
ما را، مردم را، نا امید نکنید آقای رییسجمهور.»