محمد بهشتی در مصاحبهای که مجله پنجره داشته است چنین میگوید: این جماعت (بازیگران سینمای پیش از انقلاب) توبه کردند و ما هم پذیرفتیم که در ایران بمانند و کار کنند؛ اما بعد دیدیم مگر میشود مخاطب سینما تکتک فیلمهای قبلی را از یاد ببرد؟ به همین خاطر مجبور شدیم تمام مصادیق سینمای قبل از انقلاب را پاککنیم و درنهایت تصمیم این شد که این افراد کار نکنند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از سینماپرس، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، امیر نادری، علی حاتمی، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، علیرضا داوود نژاد و سیروس الوند چهره هایی بودند که فعالیت خود را در سالهای پیش از انقلاب اسلامی آغاز کردند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازهم به فعالیت خود ادامه دادند و بارها از جشنواره ملی فجر جایزه گرفتند. در حوزه بازیگری نیز تا حدود زیادی چنین شرایطی به وجود آمد.
عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، مهدی فخیم زاده، سعید راد، عنایت بخشی، بهزاد فراهانی، شهلا ریاحی، ملکه رنجبر، ژاله علو، محمد متوسلانی، بهمن زرین پور، آفرین عبیسی، فرامرز قریبیان، پروانه معصومی، حمیده خیرآبادی و ثریا قاسمی بخشی از بازیگرانی اند که فعالیت حرفهای آنها در سینما با انقلاب اسلامی دچار انقطاع نشده است.
اما در میان چهرههای مهم سینمای پیش از انقلاب، چند نفر را میتوان برشمرد که در فعالیت حرفهای آنها در سینمای ایران از ۱۳۵۷ به اینسو، بهشدت کمرنگ شده است. بهروز وثوقی، بهمن مفید، محمدعلی فردین، سوسن تسلیمی و ناصر ملکمطیعی مهمترین افراد این سیاهه هستند. برای پیگیری سرنوشت این چهرهها، بررسی موردی تجربه اکران فیلم برزخیها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برزخیها را ایرج قادری در سال ۱۳۵۸ شروع کرد و تا اواخر سال بعد کارهای فنی آن به طول کشید. این فیلم، روایت فرار گروهی از زندانیان در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تلاش آنها برای خروج از مرزهای کشور است. تلاشی که البته پس از مواجهه این افراد با سید یعقوب و صحبتهای او در خصوص مواجهه با تجاوز دشمن خارجی، به تلاش برای دفاع از میهن تغییر میکند. در این فیلم بخش قابلتوجهی از چهره سرشناس عرصه بازیگری سالهای پیش از انقلاب ایفای نقش کردند. محمدعلی فردین، سعید راد، ناصر ملکمطیعی، حسین شهاب و محمدعلی کشاورز ازجمله این چهرههای سرشناس هستند.
این فیلم پس از آماده شدن، بهعنوان نخستین فیلم توقیفی در دوران انقلاب اسلامی شناخته شد. مهدی کلهر که نخستین معاون سینمایی بود، این فیلم را توقیف کرد. کلهر سالها بعد در مصاحبه با مجله عصر اندیشه این تصمیم را ناشی از اصرارهای میرحسین موسوی نخستوزیر وقت عنوان کرده بود. کلهر، نقش محسن مخملباف در این تصمیم را برجسته میداند.
عبدالمجید معادیخواه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز در گفتگویی که سال ۹۲ با سایت خبری خبرآنلاین داشته است، روایت جالبی از این اتفاقات دارد: آن زمان یک دعوای مفصلی به وجود آمد که از آقای مخملباف در آن شرکت داشتند و علیه من موضع میگرفتند تا آقای مسیح مهاجری. دعوا بر سر اکران فیلم «برزخیها» بود.
این مساله خودش یک پرونده است که جنجال زیادی درست کرد به همهجا ازجمله مجلس هم کشید. بسیجی هم علیه بنده راه افتاد که بخشی از آن در مطبوعات آن دوران هست. هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره میکردند، مثل کیهان به ما میتاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر میدادند. در آن هیاهو هیچکس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخیها» چیست.
معادیخواه در آن زمان به دو دلیل از اکران فیلم حمایت میکند. نخست به دلیل محتوای فیلم که اعلام همکاری بازیگران سرشناس سینمای پیش از انقلاب با مردم و انقلاب اسلامی بود، دلیل دوم هم حفظ حرمت امضای وزیری بود که به تهیهکننده مجوز ساخت این فیلم را داده بود و تهیهکننده به اعتبار این امضا ده میلیون تومان سرمایهگذاری کرده بود.
معادیخواه روایتی هم از جلسهای که با آقای خامنهای داشته است ارائه میدهد. او میگوید که ایشان را در جریان مسئله قراردادم و فشارها را هم توضیح دادم. نظر ایشان این بود که بهصرف حضور یک بازیگر در فیلم نباید جلوی اکران آن گرفته شود و اگر فیلم اشکالی ازنظر محتوایی ندارد میتواند اکران داشته باشد. مهدی کلهر در گفتوگویی با ماهنامه سینما رسانه گفت: روزی که ما جلوی فیلم برزخیها را گرفتیم، وزیر وقت که آقای معادیخواه بود رفت پیش حضرت آقا که آن زمان رئیسجمهور بودند. با من تماس گرفت و گفت: آقای خامنهای میگویند به دلیل بازی کردن فردین نباید جلوی فیلم گرفته شود. اگر فیلم اشکالی دارد؛ اشکالش را برطرف کنید و فیلم را نشان بدهید. بازی کردن فردین اشکالی ندارد!
به هر صورت برزخیها اکران شد، البته فقط در تهران. با شروع اکران فروش فیلم بسیار جلب توجه کرد. در همین زمان بود که نخستین نقد منتشره علیه «برزخیها» را روزنامه کیهان در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۶۱ تحت عنوان «دوزخ ابتذال در برزخیها» نوشت. دومین نقد معترضانه را روزنامه جمهوری اسلامی با تیتر «برزخیها متن نامطلوب وقاحت» به چاپ رساند که نویسنده بینام در آن از «ذکر مصیبت» نوشت و اینکه «بیایید گریه کنیم در سوگ هنر اسلامی! ». افزایش فشارها به وزارت ارشاد موجب کنارهگیری معادی خواه از این سمت شد و میرحسین موسوی شخصاً اداره وزارتخانه را به عهده گرفت. ازجمله نخستین تصمیمات موسوی نیز توقف اکران برزخیها بود. برزخیها طی یک ماهی که روی پرده بود، هشت میلیون تومان فروخت. با احتساب قیمت ۵ تومانی بلیت در آن زمان میتوان دریافت که یکمیلیون ششصد هزار نفر در تهران این فیلم را در سینماها دیدند.
حضور ستاره های سینمای پیش از انقلاب که عمدتاً بانام فیلم فارسی از آنها یاد میشد، با این اکران پررونق بسیار موردتوجه قرار گرفت اما سیاستهای سینمایی سالهای بعد موجب قطع ارتباط این افراد با سینمای ایران شد.
در دوران تصدی وزارت ارشاد توسط سید محمد خاتمی، سید فخرالدین انوار به معاونت سینمایی رفت و سید محمد بهشتی راهی بنیاد سینمایی فارابی شد. انوار و بهشتی در این دوره فضایی جدید در سینما ایجاد کردند و ریلگذاری متفاوتی از گذشتگان در پیش گرفتند. مسیر جدید بهصورت مشخص به سینمای هنری و معناگرا بها میداد و بدیهی بود که چهرههای پرمخاطبی همچون ملکمطیعی و فردین که برآمده از سینمای بدنه بودند امکان ادامه فعالیت در این فضا را پیدا نمیکردند. نتیجه این شد که فردین به کار فرشفروشی پرداخت و بهدوراز سینما فوت کرد. ملکمطیعی نیز گوشه انزوا کشیده شد.
محمد بهشتی در مصاحبهای که مجله پنجره داشته است چنین میگوید: این جماعت (بازیگران چهره سینمای پیش از انقلاب) توبه کردند و ما هم پذیرفتیم که در ایران بمانند و کار کنند؛ اما بعد دیدیم مگر میشود مخاطب سینما تکتک فیلمهای قبلی را از یاد ببرد؟ به همین خاطر مجبور شدیم تمام مصادیق سینمای قبل از انقلاب را پاککنیم و درنهایت تصمیم این شد که این افراد کار نکنند.
از تیم برزخیها محمدعلی کشاورز توانست به فعالیت حرفهای خود ادامه دهد. سعید راد هم مانند ملکمطیعی از ایران رفت اما در اواخر دهه هفتاد به کشور بازگشت و توانست در فیلم دوئل نقشآفرینی کند و این فعالیت ادامه داشت و بعدها سعید راد بدون حاشیه فیلمهای متعددی همچون فیلم چ را بازی کرد؛ اما ملکمطیعی شانس سعید راد را نداشت. او در سالهای اخیر نقشی کوتاه در فیلم نقش نگار به کارگردانی علی عطشانی ایفا کرده بود و بهنوعی زمینه بازگشت او به سینما فراهمشده بود اما با مشخص شدن سرمایهگذاری بابک زنجانی در این فیلم، فرصت اکران برای آن فراهم نشد و او بازهم ممنوع التصویر باقی ماند.