سرمقاله
سرککشی به حساب بانکی سرمایهداران مانند یک شمشیر دولبه است. از یک طرف به حصول درآمدهای مالیاتی برای سازمان امور مالیاتی منجر میشود که گردش پول و شفافیت در کشور را به دنبال دارد و از طرف دیگر به روند ناصواب پسانداز و بلوکه پول در حسابهای گوناگون خدشه وارد میکند. اگر ما در این مقوله یا در این مبحث آنچه در دنیا استاندارد نامیده میشود را بررسی کنیم، به این نکته میرسیم که در دنیا وضعیت اول حاکم است؛ یعنی شفافیت درآمدها و ورودیها. یعنی همه حرکتهای اقتصادی و پولی و مالی ثبت میشود و میتوان آن را دنبال کرد. باید با یک ملایمت وارد این کار شویم. مثلا اینکه اول به سراغ موسسات برویم و ببینیم موسسات خصولتی و نیمهدولتی چگونه عمل میکنند یا چرا بانکها سرمایهها را در مسکن و سودهای بالا بلوکه میکنند و حاضر نیستند آن را در قالب وام به مردم بدهند. موضوع دیگر اینکه لازم است در بلندمدت شیوه اول که شیوه شفافیت مالی است، حاکم شود و در این گذار و تغییر حالت مواظب باشیم که لطمهای به حرکت اقتصادی که متاسفانه رایج شده و غلط است، نزنیم. یعنی هتاکی و پردهدری نباشد تا رویه مناسبی را برای عملکردها سنجید. در این باب نباید ملاحظات شخصی، گروهی و جناحی مد نظر باشد. این به صلاح مملکت نیست. باید سهم مالیاتی افراد تماما پرداخت شود و هیچ استثنایی در آن قائل نبود وگرنه باعث ازهمگسیختگی وضع موجود میشود.