صفحه اصلی / فرهنگی / کتاب و رسانه / گذری به دیار عاشقان در نمایشگاه کتاب
گذری به دیار عاشقان در نمایشگاه کتاب

گذری به دیار عاشقان در نمایشگاه کتاب

روزگار ما طوری شده که کمتر وقت می کنیم عکسی را به دست بگیریم و از زوایای مختلف به آن نگاه کنیم و تاریخی را با یک عکس مرور کنیم.

آیا آخرین باری که عکس های یک آلبوم را دیده باشید به یاد دارید؟ منظورم این است که در وانفسای فضای مجازی و دنیای اینترنت که همه در عکس های دیجیتال و مجازی سیر می کنند، کمتر کسی را می توان پیدا کرد که یک عکس واقعی را به دست گرفته و با نگاهی عمیق در آن به دنیایی از خاطرات سفر کند.
عکس های خاطره انگیز و به قول بعضی ها نوستالژی جای خود را در این خاطره گردی دارد، در غرفه ای از سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب اما می توانید در دریایی از خاطرات تلخ و شیرین و پر فراز و نشیب ایران اسلامی غور کنید و با دیدن تصاویری ماندگار از دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به مرور دنیایی از خاطرات بپردازید. اگر گذر روزگار رنگ سفید بر موهایتان نشانده و چین و چروک هایی را در صورتتان هویدا کرده مطمئنا بیشتر از جوانان می توانید در این دریای مواج خاطرات شنا کرده و از گنجینه های خفته در اعماق آن بهره ببرید.
سخن از دفاع مقدس و هشت سال جنگ تحمیلی است ولی می خواهم فراتر از این زمان به همراه ‘علی فریدونی' پیشکسوت ایرنا و عکاس جبهه و جنگ و به قول خودش عضو افتخاری انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس با مجموعه عکس هایی که در غرفه این انجمن بساط کرده، به همراه بازدیدکنندگانی که خواسته یا ناخواسته پایشان به این غرفه باز شده، گذری تاریخی و احساسی در آثار هنرمندان جنگ و رزمندگان هنرمند داشته باشیم.
هنوز نیم ساعتی از باز شدن درهای نمایشگاه کتاب نمی گذرد و من درحال و هوای تصاویر کتاب های پهن شده بر روی میز غرفه هستم که لهجه شیرین یک اصفهانی توجهم را به خود جلب می کند. مردی که با شوخ طبعی های خود حال و هوای غرفه را تغییر می دهد و ضمن این که می خواهد با گرفتن تخفیفی بیشتر، کتاب های زیادتری هم برای کتابخانه موزه دفاع مقدس بخرد، با یک فلاش بک ما را به ۳۵ سال پیش می برد و از حال و هوای لبنان می گوید که چطور بمب های اسراییلی به اتاق او و برادر حسین دهقان وزیر سابق دفاع در شهر نبی شیث اصابت می کند ولی قرار نیست شهد شهادت را بچشند.
‘رضا بخشی' که هر سال برای خرید کتاب های تخصصی مربوط به دفاع مقدس راهی نمایشگاه کتاب می شود، می گوید که هرسال بین دو تا سه میلیون تومان برای خریداری جدیدترین آثار هشت سال جنگ اختصاص می دهد که جدیدترین کتاب های غرفه انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بخشی از این آثار است.
البته این رزمنده دوران دفاع مقدس هنگامی که با فریدونی خوش و بش می کرد و گوشه ای از سابقه حضور چهار ساله اش در مناطق عملیاتی ام الرصاص و کربلای چهار و حتی لبنان را بیان می کرد، متوجه ثبت خاطراتش از سوی خبرنگار ایرنا نشد ولی زمانی هم که فهمید، دوباره ادامه داد و از حضور داوطلبانه اش پس از بازنشستگی در مناطقی از سوریه گفت و در پاسخ به فریدونی که پرسید «رزمنده بودی یا بسیجی؟» گفت «هم سپاهی بودم، هم بسیجی و هم رزمنده».
فریدونی کتاب عکاسان جنگ را به بخشی داد و حال و هوای عکاسی در زمان جنگ را برای او تعریف کرد، اینکه چگونه از یک رزمنده در حال شهادت عکس گرفته؛ عکسی که ماندگار شد، رزمنده ای همرزمش را به آغوش کشیده و عروج ملکوتی او را با حسرت به نظاره نشسته است.
فریدونی از حال و روز آن رزمنده هم با خبر بود. نامش علی اسلام دوست است، امدادگر تعاون لشکر ۱۰ سیدالشهدا و حالا همانند هزاران جانباز بی نام و نشان با ۹۰درصد جانبازی در گوشه ای از شهر ورامین زندگی می کند.
پس از حساب و کتاب های بخشی برای خرید پر و پیمانش، سر فریدونی کمی خلوت شد و درحالی که به عنوان مسئول غرفه بازدیدکنندگان را راهنمایی می کرد، از سابقه ۱۵ ساله انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس گفت که بعد از جنگ گروهی از عکاسان و هنرمندان احساس وظیفه کردند تا نگذارند تصاویر و نگاتیوهای دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس فرسوده و به مرور زمان نابود شود و به همین دلیل وظیفه این انجمن جمع آوری و نگهداری از این عکس هاست و حاصل کار این هنرمندان و عکاسان انتشار ۲۰ عنوان کتاب تصویری با موضوع دفاع مقدس بوده است.
تصاویری از کتاب جنگ تحمیلی به روایت تصویر از سال ۷۰ در ذهنم نقش بسته بود که تا آن زمان شش جلد از عکس های رزمندگان به همت ستاد تبلیغات جنگ منتشر شده بود و حالا کتاب هایی با عناوین خرمشهر، زن در دفاع مقدس، شهدا و همچنین کتاب های استانی تیپ ها و لشکرهای اصفهان، همدان، کرمانشاه و آذربایجان شرقی بر روی غرفه نمایشگاه خودنمایی می کند.
فریدونی همکار سابقم در ایرنا، گفت که در سال های اخیر آثار عکاسان در قالب کتاب های خشتی در دو قطع منتشر می شود تا پژوهشگران و نویسندگان و علاقه مندان برای خرید این کتاب ها دستشان به جیبشان برسد.
شاید گل سرسبد کارهای این انجمن کتاب گروزهای انقلاب' باشد که فریدونی چند بار از آن تعریف کرد. یعنی هم کلی از عکس های این کتاب تجلیل کرد و هم از عکاس آن که یک فرانسوی بوده است. باز شدن پای این فرانسوی به ایران خود داستانی مفصل دارد که چگونه تغییر اوضاع ایران را در سال ۵۶ احساس کرده و به سردبیر خود پیشنهاد می دهد که یک نفر برای عکاسی به ایران سفر کند و سردبیر هم خود او را معرفی می کند. ‘میشل ستبون' عکاس جوان فرانسوی در سال ۵۶ شال و کلاه می کند و به ایران می آید و به وقایع نگاری خیابان های تهران و کاخ شاه و کوچه ها و بیغوله ها می پردازد.
فریدونی درحالی داستان ستبون را تعریف می کند که همزمان کتاب روزهای انقلاب را ورق می زند و برخی عکس ها را بیشتر توضیح می دهد.
سخنش هنوز تمام نشده که پنج دانش آموز به همراه دبیر خود مشغول تماشای عکس های این غرفه می شوند و من برای لحظاتی فریدونی را تنها می گذارم تا نظرات آنان را درباره غرفه انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بشنوم. فریدونی کتاب روزهای انقلاب را به دانش آموزان نشان می دهد و بر روی یک عکس تمرکز می کند که سربازان شاه در مقابل مردم صف آرایی کرده اند و از حکومت نظامی آخرین روزهای نظام شاهنشاهی می گوید.
یکی از دانش آموزان معنای حکومت نظامی را نمی داند و فریدونی برای او توضیح می دهد که حکومت نظامی چیست و جنگ با ما چه کرد و جوانان کشور چه رشادت هایی از خود نشان دادند که حالا پس از ۳۰ سال نسل جوان به دنبال سیراب شدن از این چشمه جوشان است.
در لابلای عکس هایی که فریدونی به این نوجوانان نشان می دهد، عکس منتخب یونسکو را توضیح می دهد که در سال ۶۹ از میان ۱۲ هزار عکس انتخاب شد، تصویری که هنوز فریدونی خاطره آن را فراموش نمی کند، تپه های عباس آباد، تشییع پیکر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، گرد و خاک برخاسته در هوا و سرازیر شدن مردم برای مشایعت مقتدای خود تا بهشت زهرا. همه این توصیف ها برای به تصویر کشیدن این عکس کم است.
این عکاس پیشکسوت به دانش آموزان تاکید می کند که «ما مدیون شهدا هستیم و اگر امروز با آرامش از نمایشگاه کتاب بازدید می کنید، همه آن بخاطر رشادت و از جان گذشتگی شهدا است» و بعد مقایسه ای میان وضعیت امنیت در ایران و برخی کشورهای منطقه می کند که چگونه تکفیری ها و نیروهای سرسپرده آتش به جان مردم می اندازند.
سخن که به اینجا رسید یکی از دانش آموزان گفت که پدرش افتخار مدال جانبازی را بر سینه دارد و فریدونی گفت که رزمندگان کاری کردند که در تاریخ ماندگار شدند و شما باید قدردان شهدا و جانبازان باشید.
محمدصادق کاظمی یکی از پنج دانش آموزی بود که از مدرسه شهید عبدالحسین زمانی منطقه ۱۹ به نمایشگاه آمده بود و به دقت به صحبت های فریدونی گوش می داد. از حس و حالش پرسیدم ،این دانش آموز کلاس هفتم که عکس های زیبای عکاس فرانسوی او را جذب خود کرده بود، گفت که «فکر نمی کردم چنین عکس هایی از امام و انقلاب وجود داشته باشد.»
مصطفی عیسی زاده مربی این دانش آموزان که متولد ۶۸ است، گفت: من خودم جنگ را ندیدم و در فضای جنگ نبوده ام ولی با ورق زدن این تصاویر حال و هوای آن دوران را درک می کنم زیرا این عکس ها فضای جبهه را به زیبایی منتقل می کند.
این معلم از گرد و خاک لباس رزمندگان گفت و از صلابت و بزرگی شهید باکری و سرداران هشت سال دفاع مقدس هم سخن به میان آورد که چگونه فرهنگ جبهه با این عکس ها به نسل جوان منتقل می شود.
هرچند گفت و گو با دانش آموزان فاصله ای میان صحبت هایم با فریدونی انداخت ولی حواسم جمع بود که داستان میشل ستبون ناتمام نماند و فریدونی گفت که این عکاس فرانسوی بعد از تبعید امام به فرانسه راهی نوفل لوشاتو می شود و از دیدارهای امام گزارش تصویری تهیه می کند و امام نیز هنگام بازگشت به ایران به فرزندش احمد می گوید که این عکاس هم با هواپیمای ما به تهران بیاید و اینگونه یک عکاس فرانسوی پا به پای امام به روایت انقلاب از دیدگاه خود می پردازد و از فرودگاه تا بهشت زهرا به عکاسی می پردازد.
ستبون حتی برای این که از بالگرد امام عقب نماند یک موتور اجاره می کند و خود را سریع به بهشت زهرا می رساند و اینگونه بود که عکس او از میان عکس ها و گزارش های ۱۶۰ خبرنگار در ۱۲ بهممن ۵۷ یک تصویر استثنایی می شود. البته او از تسخیر لانه جاسوسی، راهپیمایی طرفداران شاه و سنگربندی های خیابانی هم عکس گرفته و تاریخ انقلاب را به روایت خود ماندگار می کند.
از جزئیات کتاب روزهای انقلاب پرسیدم ، فریدونی گفت که این کتاب سال ۹۵ در ۳۳۶ صفحه مصور به چاپ رسیده و حتی میشل ستبون سال گذشته به دعوت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به تهران آمد و کارگاهی تخصصی برای عکاسان برگزار کرد که با استقبال هنرمندان روبرو شد.
البته فریدونی از آخرین برنامه میشل که قرار بود به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی کتابی مقایسه ای منتشر کند، خبر ندارد. شاید در پیچ و خم کارهای اداری مانده باشد و شاید هم خودش مشکلاتی دارد، والله اعلم.
هنوز صحبت هایم با فریدونی تمام نشده بود که یک خانم و دو دخترش مشغول بازدید و سپس خرید چند عکس شدند. فرصت را غنیمت شمردم و پرسیدم چه عکس هایی خریده اند که گفتند تصاویری از سرداران شهید را خریده اند و یکی از دخترها گفت که اگر ماهی یک بار بر سر مزار شهدا حاضر نشوم، بی قرار می شوم و حداقل دو هفته یک بار به زیارت شهدا می رود.
شیما پرستاری همان دختری است که حاجت های خود را بر سر مزار شهدا می گیرد و به قول خودش شهدا به او جواب می دهند. خبر نداشتیم که پدر این دختر، محمد پرستاری فرکوش است، جانباز ۷۰درصدی که خاطرات بسیاری را برای فرزندش تعریف کرده ولی شاید بهترین خاطره ای که شیما از پدر دارد، حالت خوفی است که در مواجهه با پیکر شهدای بی نام و نشان با آن روبرو شد.
وقتی پرسیدم چه علاقه ای به عکس های شهدا دارد، گفت که ارادتمند شهدا هستم و به خود شهدا علاقه بیشتری دارم تا به عکس آنها.
سخن به درازا کشید و یک ساعتی از شروع به کار غرفه ها می گذشت و باید گزارش را زودتر جمع و جور می کردم.
فریدونی وقتی فهمید شیما فرزند جانبازی است که تخریب چی بوده و برای آزادی مهران جان خود را چگونه به خطر انداخته، بغض راه گلویش را گرفت و از اخلاص رزمندگان تخریب چی و بازکنندگان معبر گفت و به شیما سفارش کرد «دست پدرت را از طرف من ببوس»
فریدونی همانند یک راوی دفاع مقدس به تصویرسازی صحنه های جنگ و تیر و ترکش های میدان برای بازدید کنندگان پرداخت و من که به تازگی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» را خوانده بودم، به یاد جانفشانی ها و رشادت های شهید علی خوش لفظ افتادم که چگونه در هشت سال دفاع مقدس ۸۰۰ تن از یارانش را از دست داد و شاهد عروج عاشقانه دوستان و همرزمانش بود. هنوز چند ماه از شهادت خوش لفظ نمی گذرد، شهیدی که رهبر انقلاب او را ‘خوش معنا' خطاب کرد و پزشکان جنگ بدن او را کلکسیونی از تیر و ترکش می نامیدند و ‘خوش زخم' صدایش می کردند.
شما هم اگر فرصت کردید نگاهی به این کتاب بیاندازید که شیرینی مطالعه ۶۰۰ صفحه از زندگی سراسر عشق و شور خوش لفظ با طنازی ها و شوخی هایش شما را بر سر وجد می آورد ولی لحظات فراق یارانش و تنهایی هایش شما را هم مبهوت خواهد کرد.
فضا را تغییر دادم و از فریدونی خواستم تا میزان استقبال از غرفه انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس را بگوید و او از اقبال معلمان، دانشجویان، اساتید دانشگاه ها، مستندسازان و حتی کارگردان های سینما گفت.
وی ارتباط کارگردانان با این تصاویر را زمینه ساز ساخت مستندهایی دانست که معمولا کارگردان ها با خالقان این تصاویر ارتباط برقرار کرده تا به تولید فیلمی جذاب و ماندگار دست یابند.
او حتی از استقبال یک پزشک شیرازی سخن به میان آورد که پیگیر کارهای انجمن و عاشق عکس روی جلد کتاب شهداست، به گونه ای که به گفته خودش این عکس تحولی در او ایجاد کرده و هر ساله پایش را به این نمایشگاه باز می کند.
آخرین سخن فریدونی رونمایی از کتاب ‘اباصلت بیات' بود که قرار است عصر چهارشنبه به عنوان هفتمین کتاب عکاسان جنگ معرفی شود. قبل از اباصلت کتاب های احسان رجبی، احمد علیزاده نوحی، علی فریدونی، سعید صادقی، سعید حاجی خانی و مریم کاظم زاده از سوی انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسیده و حالا نوبت عکس های اباصلت است، همان عکاسی که هنگام گرفتن عکس از امام از او می خواهد لبخند بزند و در حالی که امام می خندد، تصویر او را ماندگار می کند.
اباصلت بیات شاید سه هزار فریم عکس گرفته باشد که حالا ۱۷۶ قطعه از عکس هایش با موضوع جماران، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و وقایع تلخ حلبچه در کتاب عکاسان جنگ به ثبت می رسد ولی عکس او از آوارگان کرد عراقی در سال ۷۰ یعنی در جنگ اول خلیج فارس باعث شد تا به عنوان عکس برگزیده از سوی کره جنوبی به جهانیان معرفی شود.
نگاهی دیگر به کتاب های چیده شده در غرفه انداختم. کتاب «تبادل» روایت تصویری دو برادر به نام های وحید و سعید فرجی از مقاومت ۳۳ روزه لبنان، «زمان سخت» محصول هنرنمایی محسن راستانی عکاس و مستندنگار اجتماعی است که به جنگ بوسنی و هرزگوین پرداخته و «عکاسی زیر آتش»، «خط پشتیبان»، «قاب شیدایی»، «خروش لاجوردی» و دیگر گنجینه هایی که مرور آن ها گاهی صیقل دهنده روح و روانمان می شود تا فراموش نکنیم که چگونه رزمندگان راه خود را به سوی دیار عاشقان هموار کردند و گنج هایی بی پایان را به یادگار گذاشتند.
فراهنگ**۱۰۰۳** ۱۷۰۱

همچنین مطالعه کنید:

چند آمار جالب از متفاوت‌ترین گزارش سال

به گزارش کسب و کار نیوز، در این گزارش که در قالب ۲ برگه امتحانی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.