نماینده مردم مشهد در مجلس ادامه داد: در سال ۱۳۸۸ برخیها نسبت به روند انتخابات اشکالاتی گرفتند اما مکانیزم قانون را قبول نکردند و مطالباتشان را به خیابانها کشیدند و لذا جامعه دچار التهاب شد؛ در حالی که اگر قانون ایراد و اشکالی داشت باید اشکالات قانون را رفع میکردند و تا زمانی که قانون اصلاح نشده به نظرم با وجود اشکالاتش، باید از آن تبعیت کنیم والا سنگ روی سنگ بند نمیشود.
در ادامه از نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس پرسیدم آیا در آموزههای دینی ساز و کاری وجود دارد که حتی به بهای دادن امتیازات فراتر از قانون به منتقدان سیاسی جلوی خروج آنان از دایره نظام را گرفت تا از فرصتسازی برای دشمنان کمین کرده علیه نظام جلوگیری شود، پاسخ داد: در قانون «انعطاف» وجود دارد و اصلا انعطاف قانون برای همین است. به طور مثال در قانون انتخابات گفته نشده اگر کاندیدایی نسبت به نتایج آراء اعتراضی داشت برای تامین نظرش چند درصد صندوقها بازشماری شود، «مشخص نشده» یعنی بروید تا حدی بازشماری کنید که رفع شبهه بشود.»
همچنین از وی پرسیدم، علنی شدن فرآیند رایگیری در مجلس به عنوان یکی از راههای اصلاح رفتار موکلانشان در مجلس چقدر کارساز است، گفت: بنده موافقم که برخی رایگیریهای مجلس علنی باشد ولو ممکن است آسیبهایی برای فرد داشته باشد البته نماینده باید در حدی جرات و جسارت داشته باشد که در صورت ظاهر شدن رایش تزلزلی برایش ایجاد نشود اما برخی آقایان در دل از معلوم شدن رایشان واهمه دارند چون نسبت به از دست دادن رای شان در دوره بعد انتخابات مجلس احساس خطر می کنند. البته به دلیل اینکه برخی رایگیریها در مجلس «سیاسی» است و نمایندگان عضو فلان فراکسیون سیاسی مبتنی بر نظر جریان سیاسی خود رای میدهد و ممکن است این رای در جهت منافع منطقهای موکلانشان نباشد و برایشان آثار منفی داشته باشد؛ به بیان دیگر تاثیر جریانهای سیاسی در فرآیند تهیه، بررسی و تصویب قوانین در مجلس و غلبه رفتار جناحی و فراکسیونی بر مطالعات کارشناسی در نهایت مانع موافقت اکثریت نمایندگان مجلس با علنی شدن رایگیریها در مجلس می شود.
مشروح گفتوگوی نصرالله پژمانفر با ایسنا را در ادامه بخوانید.
پژمانفر: از فرصتی که خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به وجود آورد تشکر میکنم امیدوارم حاصل این گفتوگو مطالبی باشد که در تقویت بنیههای اعتقادی، فکری و اندیشهای مخاطبان تاثیر مثبتی داشته باشد.
مردم، بیگانه و غریبه نیستند، چه اشکالی دارد مردم از مسائل پشت پرده تا جایی که قانون اجازه میدهد و به صلاح است، اطلاع داشته باشند؟ایسنا با همه ظرفیت در جهت حمایت از زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در حوزه فعالیتهای دانشجویی کار می کند. ایسنا جزو خبرگزاریهای قابل اعتماد است. امیدوارم در فضایی جدی بتوان از این ظرفیت در جهت توسعه مباحث فرهنگی در حوزه دانشجویی استفاده بهتری شود.
ایسنا: برای برقراری عدالت اجتماعی در کوتاه مدت و بلند مدت کشور چه باید کرد؟ چقدر ضرورت دارد عدالت اجتماعی برای همه شهروندان با هرعقیده مذهبی و گرایش سیاسی یکسان اجرا شود؟
پژمانفر: همانطور که روشن است پشتوانه هر نظامی «مردم» و «همراهی آنان» است. امام خمینی(ره) مسیر انقلاب را براساس حضور و مشارکت گرفتن از مردم آغاز کردند که این مسئله در جهت عکس مبانی و روشهای حکومتهای انقلابی متاثر از کودتا در دیگر نقاط جهان بود. امام مردم را ولی نعمت میدانستند و همه مسائل را با مردم مطرح میکردند و از آنان کمک میگرفتند برای همین هم، انقلاب اسلامی ایران با مشارکت و همراهی چند ده میلیون نفری مردم آغاز و به سرانجام رسید و اصلا بنا و سیره نظری و عملی امام(ره) همین بود.
در نگاه جمهوری اسلامی، مردم «فرصت» هستند. جنگ تحمیلی و بسیاری از مشکلات و سختیهای کشور با حضور مردم پشت سر گذاشته شد. اگر بخواهم تاثیر حضور و مشارکت مردم برای انقلاب اسلامی را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم در نظام جمهوری اسلامی همه تهدیدها با حضور به موقع مردم تبدیل به فرصت شده است.
آن چیزی که همچنان باعث نگهداشتن مردم پای کار میشود این است که همچنان حس کنند مورد سوء استفاده یا استفاده ابزاری قرار نمیگیرند. اگر مبانی و اهداف اولیه انقلابمان را که موجب اتحاد و همدلی همه آحاد جامعه شد تغییر دهیم و با نگاه ابزاری به مردم نگاه کنیم، به صورت طبیعی مشارکت و همراهی آنان با نظام را از دست میدهیم. امروز یکی از مشکلات کشور همین است؛ یعنی برخی کارگزاران نظام نگاه ابزاری به مردم را مبنای کارشان قرار داده و «عدالت» را هم با این نگاه «خاص» پیگیری و پیاده میکنند.
با بررسی تاریخ اسلام پاسخ به این سوال که چه شد جغرافیای اسلام که به شرق و غرب عالم گسترده شده بود اما نتوانست این گستردگی را حفظ کند روشن میشود و بهتر قابل درک است. معنایی که پیامبر اسلام (ص) به عنوان رهبر یک حرکت بزرگ با همراهی مردم به جامعه نشان دادند که مبتنی بر صمیمیت، دوستی، مشارکت و عاطفه بود، اما بعد از رحلت ایشان بدعتهایی به وجود آمد که جامعه را گرفتار طبقه بندی اجتماعی کرد و با نهادینه شدن این تفکر که «هر کس سابقه بیشتری دارد پس باید امتیازات بیشتری داشته باشد» جامعه گرفتار عمیقترین شکافهای اجتماعی و ویژه خواریها شد. وضعیت اجتماعی آن روزگار جامعه به حدی تنزل یافت و از اصول و مبانی اولیه اسلام منحرف شد که وقتی حضرت امیر(ع)خواست «عدالت» را اجرا کند جنگهای جمل، صفین و نهروان را بر ایشان تحمیل کردند.
بی رو دربایستی میگویم در جامعه ما هم چیزی مشابه صدر اسلام اتفاق افتاد. در ماههای پس از رحلت امام خمینی(ره) و از اواخر دهه ۱۳۶۰ تفسیرهایی از «عدالت» در جامعه نشر پیدا کرد و در ارکان نظام نهادینه شد که در نهایت موجب پیاده شدن همان تفکر تبعیضآمیز صدر اسلام شد. غالبترین تفسیر از عدالت که در سالهای آخر این دهه قدرت زیادی پیدا کرد این بود که گفته شد «هیچ ایرادی ندارد که اگر کسی به انقلاب خدمت کرده، در جایگاه مادی بهتری قرار داشته باشد و اساسا حق کسانی که سابقه در انقلاب دارند است که بهره ویژهای ببرند، هم خودشان و هم نسل شان». در نمازهای جمعه تهران خطبههایی خوانده شد که معنای جدیدی را از «عدالت» در جامعه نشر داد و نهادینه کرد و متاسفانه این فکر توسعه پیدا کرد و تبدیل به یک اصل شد و ما در جامعه امروز ایران شاهد همین تفکر به صورت رشد یافته هستیم.
اینکه مردم به خیابان بیایند و هیچ مسؤولی حرف و خواسته آنان را نشنود و به آنها تن ندهد، کلاه سر مردم گذاشتن است.برخی معتقدند چون سابقه بیشتری در انقلاب و نظام دارند باید امتیازات بیشتری داشته باشند؛ به همین دلیل بود که وقتی نسبت به حقوقهای نامتعارف اعتراض شد این عده که نفوذ زیادی هم دارند، گرفتن این حقوق را حق مسلم خود دانستند و در برابر نظرهای مخالف تا جایی که توانستند ایستادند حتی در مجلس شورای اسلامی هم یک نماینده دریافت حقوقهای نجومی را حق این افراد میدانست، این در حالی بود که مقام معظم رهبری دستور رسیدگی آن را داده بود و ملت به شدت از این موضوع ناراضی بودند.
«امتیازات ویژه مادی» برای افراد خدوم نظام نقطه خطری است که جامعه امروز ایران را بیش از هر زمان دیگری تهدید میکند. از سوی دیگر برخی مدیران «توسعه» کشور را مبتنی بر آن دانسته و بر تحقق آن تاکید دارند. یادمان نرفته که مقام معظم رهبری نیز این نگرانی را داشتند و مطرح کردند که «توسعه» باید حتما «عدالت محور» باشد. امروز «توسعه» داریم اما به دلیل فقدان «عدالت» فاصله طبقاتی بسیار بسیار نگران کننده ایجاد کرده است و به همین دلیل شکاف عمیق طبقاتی و بی عدالتی به اسم «حق» در جامعه موج میزند. انحرافی که از مفهوم عدالت ایجاد شد «همراهی مردم با نظام» را تحت تاثیر قرار داد و موجب ایجاد شکاف و بحران در رابطه ملت –دولت شد.
ایسنا: راه چارهای برای حل این چالش وجود دارد؟ اصلا ارادهای برای پیدا کردن راه حل این چالش وجود دارد؟
پژمانفر: بله، راه چاره به خوبی روشن است. باید تعریف انحرافی از عدالت که به تفکر قالب تبدیل شده است، اصلاح شود؛ به عبارت دیگر باید این احساس و تفکر بین مسؤولان به وجود آید که نباید برای هیچ کس به دلیل سوابق و خدماتش در انقلاب امتیازات ویژه، امکانات خاص و درآمدهای آنچنانی قائل بود؛ البته باید توجه داشت که منظورم رفتن به سمت جامعه کمونیستی نیست؛ بلکه تاکید دارم نباید برای مسؤولان امتیازات ویژهای در مادیات که موجب رانتها میشود قائل شد که اگر این ویژه خواری نهادینه شود موجبشکاف معناداربین آنان و جامعه خواهد شد.
به یاد دارم فروش خدمت سربازی در دولت سازندگی مطرح شد و همان زمان خانوادههایی که پول داشتند سربازی فرزندانشان را می خریدند و کارت پایان خدمت با همه امتیازاتش در اختیارشان قرار میگرفت. بهترین مدرسهها، بهترین معلمها و بهترین خدمات به آنان تعلق داشت و خانوادههایی که توان مالی خرید سربازی نداشتند مجبور به اعزام فرزندانشان به خدمت میشدند، همین جور در موضوعات دیگر. در آن زمان از جوان و نوجوان بگیر تا سایر ردههای سنی هر کس پول بیشتری داشت میتوانست از بهترین و خاصترین خدمات و امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی برخوردار باشد.
با نهادینه شدن این قرائت از «عدالت» در جامعه، مردم دچار نوعی «کِرخی» شدند که مدارس و دانشگاهها، علوم پزشکی، سربازی و حتی زندان غیر انتفاعی را هم به راحتی میپذیرند و چه بسا تلاش میکنند خودشان را با این قرائت از عدالت هماهنگ کنند. این همان نگاه ابزاری است که نشان میدهد مردم فقط در بعضی مسائل ولی نعمت هستند و در بقیه مسائل اصل و ولی نعمت نیستند. متاسفانه در جامعه امروز ایران در بعضی مسائل با نگاه دسته دومی به مردم روبرو هستیم.
ایسنا: مردم برای برقراری عدالت اجتماعی چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
پژمانفر: نقش مردم در مشروعیت و مقبولیت قائل شدن به تبعیضها تعیین کننده است. نقش برجسته مردم در تثبیت یا رد این نگرش خودش را در زمان سرنوشتساز انتخابات نشان میدهد. هر اتفاقی که در کشور میافتد حاصل انتخابی است که مردم پای صندوقهای رای دارند و هر اصلاحی هم باید از صندوقهای رای و انتخاب مردم آغاز شود. باید در انتخابمان دقت لازم را داشته باشیم تا به تدریج در مسیر درست قرار بگیریم.
اگر در صدا و سیما و بسیاری از مجامع داخلی برای معرفی این اسطورهها، حمایت میشد و آنانی هم که معرفی میشدند تک بعدی معرفی نمیشدند، آسیبزا نبودند و آثار بسیار خوبی را در این حوزه شاهد بودیم.ایسنا: مردم مشکلات و چالشها را تجربه کردهاند اما با توجه به اینکه معتقدیم توسعه را خوب رفتهایم در عدالت اجتماعی، فرهنگ و اقتصاد مقاومتی، خیر. دلیلش چیست؟مجلس شورای اسلامی عموما به اموری میپردازد که فرهنگ، عدالت اجتماعی و اقتصاد مقاومتی جزو آن نیست؛در حالی که تاثیری که این امور بر کشور دارد در کوتاه مدت و دراز مدت بسیار زیاد است. چرا مجلس برای اموری که باید در کشور انجام بشود اولویتبندی درستی ندارد؟
پژمانفر: به عقیده بنده مجلس در دامن زدن به قرائت انحرافی از عدالت نقش مهمی داشته است. نمایندگانی که سالهای اواخر دهه ۱۳۶۰ به نهادینه شدن تبعیضها و برتریها دامن زدند، باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
به فرموده امام خمینی(ره) مجلس در راس امور کشور است اما با عملکردی که مجالس پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشتند آیا میتوان گفت مجلس در راس همه امور است؟ به عقیده بنده مجلس این امکان را دارد که در راس امور کشور قرار داشته باشد اما نه اینکه مجلس الان در راس امور کشور هست، در مقام ثبوت و اثبات تفاوت بسیار است.
در قانون اساسی تاکید بر دفاع از خواستهها و مطالبات مردم شده و اصلا علت انتخاب نمایندگان مجلس هم برای عینیت بخشی به این مهم بوده است. در اصول قانون اساسی پیش بینی شده نمایندگان شهرستانها با وجودی که در جریان عمیقترین نیازهای مردم حوزه انتخابیهشان قرار دارند باید به جای تصمیم «منطقه ای» تصمیم «ملی» بگیرند. این یک فرصت ملی و بزرگ است تا بتوان مطالبات مردم حوزه انتخابیه را در سطح ملی دنبال کرد اما این کار کمتر اتفاق میافتد؛ به بیان روشنتر اگر از ابزار قوه مقننه به درستی استفاده نشود، نتایج عکس برای مردم رقم میخورد و حقوق مردم پایمال میشود.
مثلا کشور چند ماهی با بحران موسسات مالی و اعتباری روبرو شد آیا «مردم» عامل این بحران بودند؟ به نظر بنده مردم کمترین سهم را در ایجاد این بحران بزرگ داشتند. مجلس شورای اسلامی هم برای حل این چالش سعی کرد از ابزارهای نظارتیاش استفاده کند، اما هیچ یک از دستگاههایی که مجلس میتواند دراین ارتباط از آنها بازخواست کند، مسؤولیت این بحران را به گردن نگرفتند؛ به همین دلیل جمعی از نمایندگان مسیر سوال از رییس جمهور را به جریان انداختند اما در خودِ مجلس شش ماه خودسانسوری شد و رییس مجلس با این درخواست نمایندگان همراهی نکرد. وقتی مجلس و رئیس آن اجازه نمیدهند از مسیر قانونی از رییس جمهور سوال شود مطالبات مردم هم بر زمین میماند و اعتراضات به خیابانها کشیده میشود. به نظر بنده در این مسئله هیات رییسه مجلس کوتاهی کرد.
علت خیابانی شدن اعتراضات مردم هم این است که مسیر پیگیری خواستهها و مطالباتشان دچار دستاندازیها شد. وقتی منِ نماینده اینگونه رفتار میکنم، امید مردم سلب میشود و آنان به خیابانها میآیند و عدهای هم شعار عوضی میدهند و تجمعات مردم را در تقابل با نظام قرار میدهند. روش هیات رییسه باعث رقم خوردن اغتشاشات خیابانی شد.
مردم، بیگانه و غریبه نیستند، چه اشکالی دارد مردم از مسائل پشت پرده تا جایی که قانون اجازه میدهد و به صلاح است، اطلاع داشته باشند؟ اما وقتی مردم در بیخبری نگهداشته میشوند و مشکلات و گرفتاریهای آنان روز به روز بیشتر میشود، اغتشاشات خیابانی شکل میگیرد و به نظر بنده مجلس و دولت هر کدام به سهم خود در این قضیه مقصر هستند.
باید همه ظرفیتهای فرهنگی کشور برای معرفی اسطورههایمان فعال شود. وقتی ابعاد شخصیتی و اجتماعی اسطورههایمان را در قالب هنر به مردم نمیشناسانیم، ذائقه جامعه جور دیگری میشود و ما مقصریم.متاسفانه برخی معاونان پارلمانی دستگاههای اجرایی و استانداران به جای شفاف کردن حقایق پشت پرده موسسات مالی و اعتباری و حل این چالش بزرگ، همت خود را معطوف بر فشار روی نمایندگان سوال کننده از رییس جمهور کردند تا امضایشان را پس بگیرند، نتیجه این رفتار هم باعث تاخیر در طرح سوال از رییس جمهور و بر زمین ماندن مطالبات مردم شد.
ایسنا: خودم را جای مردم میگذارم و سوال میپرسم. منِ شهروند میخواهم از راه قانونی با دولت و نظام تعامل کنم. از راه قانونی به نماینده مجلس و رییسجمهور رای میدهم اما انتظاری که از مجلس دارم تحقق پیدا نمیکند. منِ شهروند که هیات رییسه را انتخاب نمیکنم. باید چه کار کرد تا امثال شمای نماینده بیایید و با منِ شهروند که کشورم را دوست دارم، صحبت کنید؟ طبق قانون شهروندان میتوانند به صورت مسالمتآمیز در خیابان تجمع کنند اما آیا وقتی این تجمع برای بقیه شهروندان مشکل عبور و مرور ایجاد کند، در واقع مسالمتآمیز نخواهد بود. آیا همچنان میتوانم مطالباتم را در خیابان مطرح کنم؟
پژمانفر: اینکه مردم به خیابان بیایند و هیچ مسؤولی حرف و خواسته آنان را نشنود و به آنها تن ندهد، کلاه سر مردم گذاشتن است. باید همانطور که گفتم این مسیر، اصلاح شود. متاسفانه رابطه مردم با نمایندگان و دولتمردان رابطهای «حدوثی» است و مردم پس از سپردن مسؤولیتها، آنان را رها کرده و هیچ نظارتی بر عملکرد آنان نمیکنند؛ یعنی به قول ما طلبهها «در بقاء این رابطه وکیل و موکل» استمرار پیدا نمیکند.
به مردم مشهد و سایر شهرستانهای حوزه انتخابیهام گفتهام از عملکرد و نظرات منِ پژمانفر سوال کنید و یقه بنده را بگیرد و از نظرات و تصمیماتم سوال کنید. اگر چنین کنند، متوجه خواهند شد که کدام نماینده امضایش را از پای طرح سوال از رییس جمهور پس گرفت و قطعا درانتخابات آینده با دید بهتری موکلانشان را انتخاب و راهی مجلس می کنند.
اگر به این گفته رهبری توجه کنیم که «فرهنگ همچون اکسیژن است» دیگر نمیتوان گفت اکسیژن برای بخشهایی از جامعه لازم است و برای سایر بخشها لازم نیست. اینکه در مسائل فرهنگی فقط به یک گروه اولویت داده شود و به دیگر گروهها توجه چندانی نشود، درست نیست.ایسنا: منِ رسانه اصلا نمیتوانم برخی نمایندگان را پیدا کنم. خبرنگار به عنوان رابط رسانه از نماینده دعوت میکند در رسانه حضور پیدا کند اما نماینده محترم در جواب می گوید «تا مدیرعامل به بنده نامه نزند، نمیآیم» تازه اسم نماینده «جهادی» را هم یدک میکشد. این ابزار رسانه، بهترین جاست برای تبادل نظرات و درش به روی همه باز است. چطور میتوان از ظرفیت و اثرگذاری رسانهها به عنوان رکن چهارم جامعه برای پیگیری تحقق مطالبات جامعه و اصلاح رفتار مسؤولان بهره برد؟
پژمانفر: به نظر بنده شما همین مسئله را خبری کنید. بگویید «پژمانفر» گفته من به رسانه نمیآیم. بگذار بگویند پژمانفر گفته اگر این کار را انجام دهم باید به بنده سهم بدهید. بگذارید مردم بفهمند که برای پیگیری مطالباتشان توسط موکلانشان در مجلس چطور رفتار میشود. رسانهها یکی ازاثرگذارترین مسیرهای پیگیری مطالبات مردم هستند. اثرگذاری رسانهها در حدی است که اگر مسؤولی بابت انجام ندادن خواسته مردم همکاری نکند، آبرویش به خطر میافتد پس برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد مجبور به تن دادن به مطالبات جامعه میشود. کار رسانهها در نشان دادن عملکرد مسؤولان در ردههای مختلف حکومت بسیار مهم است. نگاه رسانهها باید به مردم باشد و مانند آینه واقعیت مسؤولان را به جامعه نشان دهد.
رسانه موظف به نشان دادن «منِ واقعی» کارگزاران نظام به جامعه است. رسانهها باید آن مسؤولی که ظاهر و باطن زندگیش دوگانه است را به مردم نشان دهند؛ کاری که متاسفانه بسیاری از رسانهها انجام نمیدهند و در عوض با رویکرد سیاسی فعالیتها و خدمات بسیاری از دلسوزان و خدمتگزاران نظام را انعکاس نمیدهند و نتیجه، انعکاس چهرهای پوشالی و غیرواقعی از مسؤولان میشود و متاسفانه این چرخه معیوب به دلیل پمپاژ اطلاعات نادرست به جامعه در انتخابات آینده با انتخاب نادرستمردم باز تداوم مییابد.
ایسنا: منِ رسانه ابزار مطالبهگری از مسؤولان را دارم اما مردم این ابزار را ندارند. به نظر شما که خود یک نماینده مجلس هستید چطور میتوان رویه و رفتار نمایندگان مجلس را در دوران نمایندگی اصلاح کرد؟
پژمانفر: برای اصلاح رویههای غلط نمایندگان نباید تا انتخابات آینده صبر کرد. مردم در طول دوره چهار ساله نمایندگی میتوانند از طریق همین رسانهها بر عملکرد موکلانشان در مجلس نظارت داشته باشند. قدرت رسانهها تا حدی است که میتوانند رفتار و عملکرد مسؤولان را اصلاح کنند. برایتان مثالی میزنم. بنده قبل از دوره نمایندگی به همراه جمعی از دوستان در قالب تشکلی مردمنهاد عملکرد و رفتار نادرست یک نماینده وقت مجلس را در سطح ملی مطرح کردیم و ایشان را مجبور به اصلاح اشتباهاتش کردیم. وقتی مردم از ظرفیت و توان رسانهها به این شکل استفاده کنند موج فشار افکار عمومی در بازار، تاکسی، مسجد و دانشگاه در نهایت کار خودش را میکند و موجب درست شدن مسیر و عملکرد مسؤولان خطاکار میشود. با یقهگیری میتوان در طول دوره مسؤولیت کارگزاران نظام خطاهای آنان را به صورت جدی گوشزد و رفع کرد؛ اگرچه برای رسیدن به هدف مردم با مسیر پر چالشی روبرو هستند. امر به معروف و نهی از منکر یعنی همین کار.
ایسنا: اینکه فقط رسانهها را وسیله پیگیری مطالبات مردم بدانیم شاید کافی نباشد، آیا راهحلهای دیگری برای این مسئله وجود ندارد؟
پژمانفر: اطلاع از ظرفیتها و استفاده درست و به موقع از سایر ظرفیتها راهحل دیگری برای پیگیری مطالبات جامعه است. به طور مثال مساجد و دانشگاهها بسترهای خوبی برای طرح و پیگیری مطالبات مردم در بخشهای مختلف به ویژه بخشهای فرهنگی، صنعت، کشاورزی و… هستند. چرا دانشگاه پیگیر مطالبات واقعی حوزه کاری خود نیست؟ مثلا چرا یکی از دغدغههای دانشکدههای کشاورزی «خرید تضمینی» محصولات استراتژیکی چون گندم نیست که به موقع صورت نگرفته و موجب ضر و زیان کشاورزان است؟ دانشجویان و دانشگاهها باید این مسئله را به عنوان مطالبه مطرح کنند، بیانیه بدهند و یقه وزیر و وکیل را بگیرند تا حوزه کشاورزی حمایت لازم را پیدا کند و وقتی منِ نماینده، منِ اصولگرا یا اصلاح طلب یا معتدل پیگیر انجام این درخواست شدم، متهم به برخی مسائل نمیشوم. این حساسیت باید نسبت به چالشهای موجود در حوزههای صنعت، آب، محیط زیست، ترافیک و سایر مسائل اساسی کشور نیز ایجاد شود. دانشجو ظرفیت پیشتازی دارد و نباید از این ظرفیت غفلت کرد.
در کلیپی که از تعدادی دانشآموز مقطع دبستان در فضای مجازی منتشر شد این دانشآموزان هیچ شناختی از رستم و اسطورههای شاهنامه را نمیشناختند. این مسئله نشاندهنده ضعف مسؤولان فرهنگی کشور است نه ضعف فرزندان ما.ایسنا: علنی شدن فرآیند رایگیری درمجلس به عنوان راهکار دیگر شناخت جامعه نسبت به عمکلرد موکلانشان چه تاثیری بر اصلاح رفتار آنان دارد؟ احتمال مخالفت خودِ نمایندگان با این پیشنهاد چقدر است؟ آیا این روش بهترین راه شناخت مردم از موکلانشان در مجلس نیست؟
پژمانفر: بنده موافق این کار هستم که برخی رایگیریهای مجلس علنی باشد ولو ممکن است آسیبهایی برای فرد نماینده داشته باشد. البته یک نماینده باید در حدی جرات و جسارت داشته باشد که در صورت ظاهر شدن رایش تزلزلی برایش ایجاد نشود . منتقدان به رایگیری علنی معتقدند این نوع رایگیری موجب شکلگیری رفتارهای پوپولیستی در نمایندگان و بیتوجهی آنان به بررسیهای عمیق فنی و کارشناسی میشود حتی بخشی از این نمایندگان پرستیژ مخالفت با رایگیری غیرعلنی میگیرند ولی در دلشان واهمه از معلوم شدن آراء خود دارند، چون میخواهند باز در همان حوزه انتخابیه رای بیاورند، اما این رفتار به دلیل اینکه در مجلس مورد حمایت قرار نمیگیرد نتیجهای جز حرکتهای عوامفریبانه ندارد.
پیشنهاد علنی شدن رای نمایندگان در مجلس در راستای اصلاح آییننامه داخلی مجلس ارائه شده است اما بعید میدانم به نتیجه برسد چون خطر از دست دادن رای در دوره بعدی انتخابات مجلس را در پی دارد. البته به دلیل اینکه برخی رایگیریها در مجلس «سیاسی» است و نمایندگان عضو فلان فراکسیون سیاسی مبتنی بر نظر جریان سیاسی خود رای میدهد و ممکن است این رای در جهت منطقهای منافع موکلانشان نباشد دارای آثار منفی باشد؛ به بیان روشنتر تاثیر جریانهای سیاسی در فرآیند تهیه، بررسی و تصویب قوانین در مجلس و غلبه رفتار جناحی و فراکسیونی بر مطالعات کارشناسی مانع از موافقت اکثریت نمایندگان با علنی شدن رایگیریها در مجلس می شود.
پاسخ بنده به این سوال که آیا شما با علنی شدن کلیه رایگیریهای مجلس موافقیتد، مثبت است حتی بنده در بحث لیست اموال و داراییهای مسؤولان هم اعلام کردم اموال و داراییهایم را بررسی کنند.
ایسنا: در زمینه عدالت اجتماعی چطور میتوان همه اندیشهها و طیفهای سیاسی و اجتماعی منتقد و حتی مخالف نظام را زیر چتر نظام آورد و حفظ کرد؟ به طور مثال در سال ۱۳۸۸ حدود ۱۴ میلیون نفر به نامزد ریاست جمهوری مورد نظرشان رای دادند، چگونه میتوان این جمعیت را جذب حداکثری کرد؟ در میان این افراد چه بسا سلطنتطلب هم باشد، چطور میتوان این افراد را هم جذب حداکثری کرد؟
پژمانفر: حقوق همه شهروندان نظام جمهوری اسلامی باید در چارچوب قانون حفظ شود. اصلا عاملی که میتواند همه طیفهای سیاسی و اجتماعی را در کنار هم نگهدارد و فصل الختام باشد «قانون» است و اگر از قانون عبور شود هیچ وقت رضایتمندی حاصل نمیشود. نمونه آن قانون راهنمایی و رانندگی است که با مداومت پلیس بر اجرای آن حقوق عابران پیاده و رانندگان وسایل نقلیه به صورت همزمان رعایت شد و برای همه رضایت نسبی ایجاد کرده است بنابراین قانون، مهمترین ابزار برای ایجاد رضایت است. از طریق «قانون» باید روی عبور از قانون که موجب از بین رفتن حقوقی میشود خط بطلان کشید اما اگر این طور نشود تبعیضها، زیادهخواهیها و فرار از قانونها شکل میگیرد و فراگیر میشود.
اگر قانون ایراد و اشکالی دارد باید اشکالات قانون را رفع کنند و تا زمانی که قانون اصلاح نشده با وجود اشکالاتش، باید از آن تبعیت کنیم والا سنگ روی سنگ بند نمیشود.در سال ۱۳۸۸ برخیها نسبت به روند انتخابات اشکالاتی گرفتند اما مکانیزم قانون را قبول نکردند و مطالباتشان را به خیابانها کشیدند و لذا جامعه دچار التهاب شد؛ در حالی که اگر قانون ایراد و اشکالی داشت باید اشکالات قانون را رفع میکردند و تا زمانی که قانون اصلاح نشده به نظرم با وجود اشکالاتش، باید از آن تبعیت کنیم والا سنگ روی سنگ بند نمیشود.
ایسنا: شاید این سوال زیادهخواهی باشد اما آن را با رویکرد نگاه به وحدت و انسجام ملی مطرح میکنم. آیا در آموزههای دینی ساز و کاری وجود دارد که حتی به بهای حفظ وحدت و انسجام همه گروهها و طیفهای داخلی به منتقدان سیاسی برای جذب آنان امتیازاتی فراتر از قانون داده شود تا از خروج آنها از دایره نظام جلوگیری شود و با این کار از فرصتسازی برای دشمنان کمین کرده علیه نظام جلوگیری شود؟
پژمانفر: در قانون «انعطاف» وجود دارد و اصلا انعطاف قانون برای همین است. به طور مثال در قانون انتخابات گفته نشده اگر کاندیدایی نسبت به نتایج آراء اعتراضی داشت برای تامین نظرش چند درصد صندوقها بازشماری شود، «مشخص نشده» یعنی بروید تا حدی باز شماری کنید که رفع شبهه بشود. اگر مجریان و ناظران قانون انتخابات هم سختگیری را کنار بگذارند و انعطاف لازم را داشته باشند قطعا جلوی بخش قابل توجهی از هرج و مرج و رفتارهای خلاف قانون گرفته میشود. یادمان باشد که انعطاف در چارچوب قانون امر پسندیده و معقولی است اما انعطاف برای عبور از قانون قابل دفاع نیست به بیان روشنتر فرهنگی که برای ایجاد رضایت تن به زیادخواهی و عبور از قانون میدهد عین «بیعدالتی» است.
ایسنا: میراث و تمدن ایرانی – اسلامی در حوزه هنر کشورمان چقدر الگو قرار گرفته است؟
پژمانفر: ظرفیت بالایی در حوزه هنر در کشورمان داریم. زمانی که دنیا عصر عقبافتادگی را طی میکرد و اصلا درکی از هنر نداشت در ایران باستان شخصیتها و مفاخر بسیار بزرگی در ایران زندگی میکردند. برای درک عمق و گستردگی «هنر» در ایران زمین کافی است یک گردشگر خارجی به هر شهر یا روستایی که دلش میخواهد وارد شود آثار بسیار زیادی در قالبهای مختلف از هنر ایرانی را به چشم خواهد دید. باید به این ظرفیت بیفزاییم و به دنیا معرفی کنیم.
عروسکهای «دارا و سارا» متاسفانه در بین بچهها پا نگرفت. چرا عروسک باربی در ایران و سراسر جهان پا گرفت؟ چون در کنار آن کارتون، برچسب و دفتری که عکس این عروسک را بر خود داشت همراه با هزاران پشیبانی محتوایی دیگر به بازار عرضه شد.امروز در دنیا چیزهایی به عنوان هنر به بشریت عرضه میشود که هنر نیست یعنی نه تنها باعث تعالی انسان نمیشود؛ بلکه باعث ایجاد بحرانها و عقبافتادگی هم میشود، دلیل آن خلائی است که در حوزه جریانهای اثباتی در حوزه هنر دنیا وجود دارد. به بیان دیگر اگر ما بتوانیم در بین این جریانها، در حوزه ارائه مدلهایی برای پاسخ به نیازهای انسان موفق باشیم، میتوانیم پیشتازیمان را در این حوزه، نیز همچون سایر حوزهها که در گذشته پیشتاز بودیم، حفظ کنیم.
ایسنا: از میراث بسیار غنی ایرانی و اسلامی در حوزه هنر برخورداریم اما در غرب که شخصیت، قهرمان و الگویی در این سطح نداریم موجودات توهمی مثل بتمن و سوپرمن میسازند. وقتی عموم آثار هنری خود را مشاهده میکنیم انگار هیچ عقبه فرهنگی و تمدنی در این حوزه نداریم. به عنوان مثال چرا حاج قاسم را آنگونه که باید در بخش هنر نداریم؛ حتی اگر به ایشان پرداخته میشود فقط جنبه نظامی ایشان نمایش داده میشود در حالی که وقتی شخصیت پردازی غربی را نگاه میکنیم قهرمان داستان علاوه بر صفات جنگجویی، قهرمان خانواده هم هست و همین موضوع موجب باورپذیری و حذب مخاطب بیشتر میشود. چرا شخصیتهای ملی – مذهبی خودمان را تک بعدی معرفی میکنیم؟
پژمانفر: نتوانستهایم ظرفیتها و اسطورههای ملی و مذهبی را به درستی به جامعه معرفی کنیم و بشناسانیم. در سال گذشته شهید حججی رفتاری کرد که بازتاب این رفتار از صدها فیلم سینمایی، هزاران کلیپ و میلیونها سخنرانی تاثیرگذارتر بود و تبدیل به اسطوره شد. ایشان وقتی با پدر و مادرش روبرو میشود خاضعانه پای پدر و مادرش را میبوسد و از آنها برای رفتن به نبرد حلالیت میطلبد. شهید همت، باهنر، رجایی، بهشتی، باکری و سایر شهدای انقلاب اسلامی برای خود اسطوره بودند. متاسفانه دستگاههای فرهنگی روی این موضوع کار نکردند. باید مشخص شود چه کسانی کوتاهی کردند و باید درمان آن را جستجو کرد.
به عنوان فردی که معتقد به فعال شدن بسیاری از ظرفیتها در این حوزه هستم با کانون بسیج و ائمه جماعات بسیاری از مساجد شهر مشهد برای شاهنامهخوانی صحبت کردم و بحمدالله مساجدی در شهر مشهد داریم که فردوسی را از طریق شاهنامه این مرد بزرگ معرفی کردند.اگر در صدا و سیما و بسیاری از مجامع داخلی برای معرفی این اسطورهها، حمایت میشد و آنانی هم که معرفی میشدند تک بعدی معرفی نمیشدند، آسیبزا نبودند و آثار بسیار خوبی را در این حوزه شاهد بودیم. بنده به عنوان فردی که معتقد به فعال شدن بسیاری از ظرفیتها در این حوزه هستم با کانون بسیج و ائمه جماعات بسیاری از مساجد شهر مشهد برای شاهنامهخوانی صحبت کردم و بحمدالله مساجدی در شهر مشهد داریم که فردوسی را از طریق شاهنامه این مرد بزرگ معرفی کردند. باید همه ظرفیتهای فرهنگی کشور برای معرفی اسطورههایمان فعال شود که متاسفانه به دلیل ضعف و وادادگی فرهنگی تصمیمگیران حوزه فرهنگ فیلمسازانمان برای نشان دادن اسطورهها و شخصیتهای ملی و مذهبی هیچ اقدامی نمیکنند.
برخی معتقدند در بین جامعه ذائقهای برای دیدن چنین فیلمهایی وجود ندارد اما بنده معتقدم وقتی ابعاد شخصیتی و اجتماعی اسطورههایمان را در قالب هنر به مردم نمیشناسانیم، ذائقه جامعه جور دیگری میشود و ما مقصریم. به عنوان فردی که در حوزه فرهنگ فعال هستیم بخش قابل توجهی از ضعف حوزه فرهنگی را از ناحیه متولیان فرهنگی و صدا و سیما میدانم. در کلیپی که از تعدادی دانشآموز مقطع دبستان در فضای مجازی منتشر شد این دانشآموزان هیچ شناختی از رستم و اسطورههای شاهنامه را نمیشناختند. این مسئله نشاندهنده ضعف مسؤولان فرهنگی کشور است نه ضعف فرزندان ما. این مسئله را ما نتوانستهایم در اولویت قرار دهیم و فیلمساز و انیمیشنساز، نیز آن را در اولویت قرار نمیدهند. وقتی این چنین است، مدلسازی فرهنگی نیز در کشور پا نمیگیرد و نتیجه آن کارهای ابتری مثل عروسکهای «دارا و ساراست» که متاسفانه در بین بچهها پا نگرفت.
چرا عروسک باربی در ایران و سراسر جهان پا گرفت؟ چون در کنار آن کارتون، برچسب و دفتری که عکس این عروسک را بر خود داشت همراه با هزاران پشیبانی محتوایی دیگر به بازار عرضه شد؛ به همین دلیل بخشی از ذهن و تعلقات خاطر بچههای ایرانی و بچههای سایر کشورهای جهان نسبت به این شخصیت شکل گرفت و وقتی به مغازه لوازمالتحریر فروشی مراجعه میکنند «باربی» اولین انتخاب دختر بچههایمان است.
ضعف در حوزه مسائل فرهنگی است. اینکه مقام معظم رهبری هم صحبت از تهاجم، ناتو، شبیخون و ولنگاری فرهنگی کردند ناظر بر خارج از مرزها تنها نیست بلکه ناظر به فرهنگ داخلی است.
ایسنا: ممکن است برخی مردم شخصا شهید حججی یا حاج قاسم سلیمانی را بشناسند اما متولیان فرهنگی کشور چه اقداماتی برای شناساندن ابعاد فردی و اجتماعی این شخصیتها به طیفهای مختلف جامعه انجام دادهاند؟ اثرگذاری آثار هنری و فرهنگی ساخته شده در این زمینه باید معطوف به کدام بخش جامعه باشد؟ آیا این آثار نباید معطوف به شناساندن این شخصیتها به بخشهایی از جامعه شود که از نظر عقیدتی و فکری با آنان فاصله دارند؟
پژمانفر: اگر به این گفته رهبری توجه کنیم که «فرهنگ همچون اکسیژن است» دیگر نمیتوان گفت اکسیژن برای بخشهایی از جامعه لازم است و برای سایر بخشها لازم نیست. اینکه در مسائل فرهنگی فقط به یک گروه اولویت داده شود و به دیگر گروهها توجه چندانی نشود، درست نیست؛ باید همه بخشها و آحاد جامعه در همه مسائل فرهنگ به صورت یکپارچه توجه شود. با مسائل فرهنگی بسیاری مثل میراث گذشته، فرهنگ عمومی، صفات اخلاقی و آسیبهای اجتماعی تاثیرگذار روی فرزندانمان روبرو هستیم که باید به همه آنها توجه کنیم و اولویت دهیم.
بخش دوم این گفتوگو طی روزهای آینده بر خروجی سایت ایسنا قرار میگیرد.
گفتوگو از خبرنگاران ایسنا هادی فرهنگزاد