به گزارش کسب و کار نیوز، مرزبانان افغانستان و پاکستان روز یکشنبه گذشته (۲۶ فروردین) در شهرستان جاجی میدان استان خوست به علت عبور نظامیان پاکستانی از مرز دیورند و حمله به یک پاسگاه افغانستان درگیر شدند و این تبادل آتش در روزهای پس از آن نیز در استان پکتیا ادامه یافت.
انتشار اخبار ضد و نقیض از تعداد کشته ها و مجروحان دو طرف و تاکید بر آماده باش نیروهای مرزی با وجود توافق برای آتش بس بر بروز تنشهای ریشه دار در مناطق مرزی دوکشور مهر تایید می زند.
«حکم خان حبیبی» استاندار خوست که برای نخستین بار طی ۱۰ سال گذشته در این منطقه درگیری مرزی رخ داده از تحویل اجساد پنج نظامی پاکستانی که در جاجی میدان کشته شده بودند، به مقامات آن کشور خبر داد و در طرف دیگر آیین تشییع جنازه یک سرباز افغان دردرگیری های مرزی خبرساز بود.
درگیری نیروهای افغانستان و پاکستان در امتداد خط دو هزار و ۴۰۰ کیلومتری مرز مشترک که معروف به خط دیورند است قدمتی طولانی دارد. چیزی که در تمام این درگیری های مرزی متعدد به رغم تفاوت های زمانی و مکانی مشترک است؛ علت و ریشه های بروز آن است که همواره بلاتکلیف مانده و مانند آتش زیر خاکستر با کمترین وزش باد مخالف درهر سمت شعله ور می شود.
براساس اخبار و گزارشهای موجود این درگیری ها نه تنها متاثر از نقش قدرت های خارجی در منطقه طی ادوار متمادی است بلکه به عدم ثبات و تحکیم روابط سیاسی میان دو کشور نیز مربوط می شود.
از سوی دیگر نوع تعامل اجتماعی دولت اسلام آباد با مردم بویژه مهاجران افغان و ضعف قدرت مرکزی در افغانستان و نفوذ بیش از اندازه ارتش پاکستان در حوزه سیاست خارجی آن کشورو برخی مناطق مرزی را هم از دلایل و پیامدهای تنشهای اخیر مرزی می توان برشمرد.
** نقش دیورند در تنش های مرزی
توافق و خط مرزی «دیورند» را می توان اساس و زیربنای تنش های مرزی میان افغانستان و پاکستان دانست اما این همه ماجرا نیست.
در سال ۱۸۹۳ میلادی که «هنری مورتیمر دیورند» وابسته امور خارجهٔ هند تحت استعمار انگلستان به عنوان رئیس هیات مذاکره کننده با امیرعبدالرحمن خان در مورد تعیین مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان با هند مستعمره به توافق رسید؛ در واقع بستر لازم برای تنش های امروز فراهم شد.
هرچند تعیین آن سرحد مرزی که به خط دیورند معروف است خود برآمده از معاهده های همکاران انگلیسی مورتیمر در بیش از ۴۰ سال قبل زمینه ایجاد تفرقه را فراهم کردند، اما معاهده هایی مانند جمرود و توافقنامه سه جانبه لاهور که خود زمینه ساز تجزیه افغانستان و بلاتکلیف گذاشتن وضعیت سیاسی جمعیت های هم کیش که توسط یک مرز فرضی به دو دسته تقسیم شده بودند، نیز در عمل تحقق دیورند را میسر کرد.
حاکمان افغانستان در سال های بعد از توافق دیورند این مرز را صادقانه به رسمیت نشناختند وهمواره قدرت های خارجی توانسته اند با بازی روی این مشکل در نقاط مرزی و ادعای افغانستان نسبت به پشتون های پاکستان جدا شده از هند، منافع خود را از رقابت هند، پاکستان و افغانستان به پیش ببرند.
اختلافات مرزی موجود بیشتر به تعیین تکلیف وضعیت پشتون ها و بلوچ های ساکن در دو سوی این خط فرضی برمی گردد که هر دو کشور ادعای تعلق آنها را به محدوده جغرافیای سیاسی خود دارند.
البته پشتون های پاکستان تاکنون هرگز از جدایی برای پیوستن به افغانستان سخنی ابراز نکرده اند هر چند به استقلال و خودمختاری تمایل نشان می دهند.
در اعتراضات مدنی پشتون ها که دو هفته قبل درپاکستان به خاطر ناامنی و ناپدید شدن شهروندان جریان داشت رسانه های افغان تلاش داشتند با حمایت از این اعتراضات به این موج جهتی به سمت شمال بدهند اما برگزار کنندگان صریح اعلام کردند که نیازی به حمایت های افغانستان ندارند.
از سوی دیگر مهمترین موضوع راهبردی که موجب تشدید اختلافات میان اسلام آباد و کابل شده موضوعاتی است که از طریق مذاکرات دوجانبه و چند جانبه حل نشده واغلب بی نتیجه مانده که مورد مهم مرتبط با حضور بیش از سه میلیون مهاجر افغان در پاکستان است که بدون مدرک شناسایی در مرز دو کشور تردد می کنند.
** بازی دوگانه آمریکا با پاکستان و افغانستان
کابل مهمترین عامل ناامنی در افغانستان را ناشی از حمایت پاکستان از تروریست ها و پناه دادن آنها درخاک خود می داند؛ اتهامی که همواره از سوی اسلام آباد رد شده و اتهاماتی مشابه نیز از سوی دولتمردان پاکستانی به افغانستان وارد می شود.
در این میان آمریکا اعلام کرده است که به پاکستان فشار وارد می کند تا دست از حمایت تروریست ها بردارد و افغانستان به اعتبار حمایت واشنگتن شجاعت برخورد در نقاط مرزی را پیدا کرده است.
براساس شواهد پاکستان هم پیمانی مطلوب برای سیاستهای منطقه ای آمریکا بوده است که حداقل در چهار دهه گذشته به شکلی موثر در راستای تامین منافع واشنگتن در افغانستان نقش ایفا کرده است.
بر همین اساس، از زمان حضورمستقیم نیروهای شوروی سابق و گسترش دامنه نفوذ سیاسی آن به داخل افغانستان، پاکستان معبر انتقال حمایت های آمریکا از گروه های مسلح خاصی بود که البته درنهایت از دل آنها القاعده و طالبان بیرون آمدند.
حتی وقتی طالبان قدرت می گرفت و حاکمیت مجاهدان در پهنه افغانستان آزاد شده از اشغال شوروی تهدید می کرد، آمریکا حامی پاکستان بود.
در همان زمان حتی بعد ازاین که آمریکا به بهانه خودداری حکومت طالبان از تحویل بن لادن رهبر گروه تروریستی القاعده به عنوان متهم ردیف اول حملات ۱۱ سپتامبر در نیویورک به افغانستان حمله کرد باز این پاکستان بود که مورد اقبال ناتو قرار داشت.
اکنون بعد از گذشت ۱۷ سال از حضور آمریکا در افغانستان که مدعی بود امنیت و توسعه را به ارمغان می آورد متاسفانه هر روز بنا به گزارش منابع غربی وضعیت کشور میزبان این همه نیروهای ناتو بدتر از گذشته می شود.
این در حالی است که وقتی اواخر مرداد سال قبل آمریکای ترامپ زده در راهبرد جدید خود برای جنوب آسیا از انزوای پاکستان سخن گفت آن بخش از ارتباط محدود و مثبت دو کشورهمسایه ضعیف ترشد هرچند اقدام عملی برای این وعده امریکا صورت نگرفت ولی افغانستان را برانگیخته کرد تا مسیرهای دیگری را هم ازموضع قدرت برآمده از حمایت هر چند پوشالی آمریکا امتحان کند.
البته پاکستان نیز با توجه به نگاه تاریخی خود به افغانستان که همواره از بالا بوده این تغییرات را برنتابیده و در مقابل اقداماتی از جمله سنگ اندازی در مسیر بازرگانان افغان، خروج مهاجران، سختگیری در تردد از مرزها، مذاکرات بدون مصوبه و حتی درگیری مرزی را به انجام رسانده است.
** نگاه از بالا در روابط سیاسی
به اعتقاد برخی از کارشناسان سیاسی افغان یکی از مهمترین مشکلات موجود بین اسلام آباد و کابل به نگاه تحقیرآمیز پنهان دررفتار مقامات پاکستان نسبت به افغان ها بازمی گردد.
براساس این نظرات، اسلام آباد با توجه به رویکردهای سیاسی و منطقه ای اش در چهار دهه گذشته در مورد افغانستان، تحولات پیش از آن در دوران جنگ سرد و طی مسیری که این کشور را به قدرت هسته ای تبدیل کرد همگی موجب شده است تا افغانستان در نگاه سیاستمداران پاکستانی بازیگری جدی محسوب نشود.
احمد سعیدی از اساتید دانشگاه و دیپلمات سابق افغانستان در پاکستان با تایید این موضوع معتقد است که اسلام آباد باید این نگاه را اصلاح کند و ملت و دولت افغانستان را به عنوان همسایه و بازیگری جدی در منطقه، مستقل و محترم ببیند.
وی می افزاید: شاید همین نگاه باشد که سبب شده اتفاقاتی مانند درگیری مرزی ۲۶ و ۲۷ فروردین ماه در استان های خوست و پکتیا سریع ابعاد جنگی به خود بگیرد و رویکردهای صلح آمیز برجسته نشود و غیرت و احساسات ملی گرایانه به میزان خطرناکی برانگیخته شده وعواملی مانند همسایگی، همزبانی و هم دین بودن کمررنگ می شود.
‘همه به راحتی از شدت پاسخ نظامی ارتش ها در درگیری مرزها سخن می گویند بدون آن که به سرانجام چنین درگیری میان دو کشور افغانستان و پاکستان توجه داشته باشند.'
**پرونده دیورند را باید بست
شاید مهمترین اقدام عملی که باید دولتمردان افغانستان فارغ از نقش هایی که آمریکاییها در روابط دو کشور پاکستان و افغانستان بازی می کنند و تحرکاتی که قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای برای تامین منافع خود انجام می دهند حل پرونده های باز میان کابل و اسلام آباد باشد.
این رویکرد شرایط خاصی را الزام آور می نماید از جمله اینکه وضعیت مرزهای کشورها با همسایگانشان شفاف و روشن باشد چوو تاریخ درگیری ها نشان می دهد که نباید اجازه داد چنین مسایلی بدون حل باقی بمانند زیرا همواره ظرفیت خلق تنش میان دو همسایه را دارند.
همچنین شاید تمرکز سیاستمداران دو کشور روی این اقدامات بتواند گشایشی در حل دیگر مسایل دو طرف باشد و کابل و اسلام آباد افق تازه ای را در روابط بین خود تعریف و اجرا کنند تا منافع بیشتری برای دو ملت حاصل شود.
*آساق*۱۱۰۴**۱۳۳۷