فصل هجدهم
دنیای واقع و پدیدههای آن در ذهن انسان جا نمیگیرند. برای درک دنیای واقع، تصویری سادهشده از آن در ذهن خود ایجاد میکنیم که به آن ذهنیت میگوییم. ذهنیت فرد، تصور فرد از چگونگی کارکرد دنیای واقع است. ذهنیت شامل فرضیاتی در مورد دنیای واقع، مفاهیمی مجرد از آن و روابط بین آنهاست. ذهنیت مبنای تحلیل، موضعگیری و تصمیمگیریهای افراد است. ازاینرو شناخت آن از اهمیت ویژهای در علوم اجتماعی برخوردار است. شناسایی ذهنیت همواره از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران بوده است، اما در تلاش برای بررسی و شناسایی ذهنیت افراد، همواره با این سوال که «چگونه میتوان ذهنیت افراد را بدون تاثیر ابزار سنجش شناسایی کرد؟» روبهرو بودهاند. روششناسی کیو پاسخ یک روانشناس و فیزیکدان انگلیسی به این سوال است. پاسخ وی راهی به سوی دنیای ذهنی افراد که به صورت منحصر به فرد توسط خودشان ساخته میشود، گشود و به پژوهشگران کمک کرد تا بتوانند الگوی تفکر افراد را مورد شناسایی قرار دهند. خاستگاه روششناسی کیو را براساس منظری سازهگرا بنیان مینهند که با این فرض مطرح میشود که نه تنها ادراکات ما از دنیا، بلکه دنیای واقعی نیز برای هر یک از ما منحصر به فرد است و ذهنیت را زیربنای واقعیت میداند. در این دیدگاه جهان پیرامون ما بیانی از ذهنیات ماست و پدیدههای بیرونی براساس ادراکی که ما از آنها داریم، قابل سنجش هستند. استیفنسون معتقد است که ذهنیت مفهوم انتزاعی و مربوط به خودآگاهی و روان، یا یک نوع حالت ذهنی انتزاعی که در درون ما باشد و ارتباطی با دنیای واقعی نداشته باشد، نیست. برعکس، ذهنیت یک نوع رفتار یا فعالیت است و بر مبنای اثری که بر محیط اطرافش دارد قابل درک و شناسایی است. در روششناسی کیو از مشارکتکننده خواسته نمیشود که در اعماق ذهن و روان خود فرو رفته و یا جریان خودآگاه خود را فعال سازد، بلکه از وی خواسته میشود تا ذهنیت خود را به صورت عاملانه مدلسازی کند.از ویژگیهای مهم خاص روش کیو، اکتشافی بودن آن است که به پژوهشگر کمک میکند ذهنیتها، ادراکها و عقیدههای اشخاص را شناسایی و اشخاص را براساس آنها گروهبندی کند. حال اینکه بسیاری از روشهای پژوهش کیفی و حتی کمی، فارغ از اشخاص و فقط با ادراکات، نگرشها و دیدگاههای افراد سرو کار دارند. در روش کیو، به جای متغیرها، افراد تحلیل میشوند. برخلاف روشهای پژوهش متداول که n نفر را انتخاب و m ویژگی را از آنها اندازهگیری میکنند، در مطالعه کیو m نفر انتخاب میشوند تا خود آنها n ویژگی را اندازهگیری کنند. بنابراین در حالت نخست، افراد انتخابی نسبت به اندازهگیری، رفتاری انفعالی دارند و این اندازهها هستند که اهمیت دارند؛ در حالی که در مطالعه کیو، افراد انتخابی رفتاری فعال در اندازهگیری دارند و در واقع اندازهگیری آنها مورد توجه پژوهشگر است.