فصل دوازدهم
مطالعه موردی نوعی مشاهده «تفصیلی» و «گام به گام» ابعاد متضلع «مورد مطالعه» و تفسیر مشاهدات با دیدگاه عمیق، افقمند و کلگراست. ازاینرو رویکرد این روش «کیفیگرا» است و باید «مورد» یا «موضع» تحت بررسی چنان انتخاب شود که نمایانگر وضعیت یا حالت کلی شرایط و حالت کلی عرصه در حال مطالعه باشد که پژوهشگر میخواهد پیرامون آن یا موارد مشابه و مرتبط با آن به درک عمیقی دست یابد. هنگامی که پدیده مورد مطالعه، به راحتی از زمینهای که در آن قرار گرفته است قابل تشخیص نباشد، روش پژوهش موردی روش برگزیده است. پایه مطالعه موردی از مکتب تفسیرگرایی است و از جهتی نیز به دلیل کاربرد زیاد آن در مطالعات مختلف و تمرکز بر مطالعه عمیق نمونه معینی که نیازمند فهم یا تبیین یک پدیده است، رویکردی معرفتشناسانه نیز دارد. از آنجا که با استفاده از این روش امکان اشراف بر کل یک واقعیت تا حدود زیادی فراهم میشود، بنابراین روش مطالعه موردی بهترین شیوه برای پیاده کردن دیدگاههای کلنگر و همچنین اندیشه آنانی است که بر پیکربندی رئالیسم تکیه دارند. مطالعه موردی نوعی پژوهش تجربی است که پدیدههای زمان حال را در بستر زندگی واقعیشان بررسی میکند، خصوصا زمانی که مرزهای بین پدیده و زمینه آن به طور دقیق مشخص نیست و از منابع متعددی از شواهد استفاده میشود. رویکرد مطالعه موردی از متداولترین استراتژیهای پژوهش کیفی محسوب میشود. این رویکرد یک روش یا شیوه نیست، بلکه نوعی استراتژی پژوهشی است. درون این استراتژی روشها و شیوههای متعددی مورد استفاده قرار میگیرند. ممکن است این روشها کمی، کیفی و یا ترکیبی از هر دو روش باشند. با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای عمده پژوهش کیفی، تمرکز آن بر مطالعه عمیق نمونه معینی از یک پدیده (که به آن مورد میگویند) است، به همین دلیل، گاهی به پژوهش کیفی، پژوهش موردی نیز گفته میشود. اگرچه این دو روش، مترادف یکدیگر نیستند، وجود پژوهش موردی به عنوان یک رویکرد تخصصی از پژوهش علمی، به عنوان واکنشی به درک محدودیتهای پژوهش کمی تکامل یافته است. از مزایای مطالعه موردی به دست آوردن انبوه اطلاعات است. آن هم زمانی که پژهشگر میخواهد انبوهی از اطلاعات را درباره موضوع مورد مطالعه یکجا گرد آورد. ازاینرو او را قادر میسازد تا با طیف وسیعی از شواهد، اسناد، مستندات و مدارک، تحلیل عمیقی از «Case» به دست دهد. وجه تمایز این روش با سایر روشها، تاکید و اذعان آن از همان آغاز بر مشاهده، تصویر، توصیف و نگارش است، یعنی پژوهشگر از آغاز تا انتها در صحنه است. تمایز دیگر ، پرهیز از سطحینگری و تاکید بر ژرفاکاوی و ژرفنگری است و رابطه مستقیم بین محدود کردن حوزه مطالعه با ضرورت دقت و عمق بیشتر است و برخلاف فنون پژوهش کمی، فرمولهای مشخص یا دستورالعملهای گام به گام ندارد.