سرمایهگذاری در ذات خود از ۳ عنصر ریسکپذیری، کوشش و تلاش و مدیریت و برنامهریزی بهره میبرد. پرداخت سود بالای بانکی به سپردهها فرد سرمایهگذار را از پذیرش مسئولیت هرگونه ریسک سرمایهگذاری، هرنوع تلاش و کوشش و هر نوع مدیریت و برنامهریزی بینیاز میکند. نقطه مطلوب پذیرش مسئولیت سرمایهگذاری دستیابی به سود سالانهای بیش از میانگین نرخ سود بانکی است به نحوی که ارزش ریسک کردن، زحمت کشیدن و اداره کردن را داشته باشد. اگر تنها برای درک بهتر موضوع، در یک مدل فرضی به هر کدام از این ۳ عنصر بها و ارزشی هموزن قائل شویم، میتوانیم از یک مدل مالی ساده کمک بگیریم. فکر کنیم آقای x 100 میلیون تومان سرمایه دارد. در صورت سرمایهگذاری ایشان در پروژه اقتصادی فرضی
B باید بیش از ۵ درصد ریسک طبیعی سرمایهگذاری را تحمل کند و معادل ۵ درصد تلاش کند تا کار شروع شود و معادل ۵ درصد هم آن را مدیریت و در بازار رقابتی تلاش کند تا شکست نخورد و سود کسبوکارش کاهش نیابد. پس ایشان ١۵ درصد ریسک بیشتر و هزینه بیشتر را تحمل میکند و به خودش حق میدهد نسبت به فردی که با تحویل سرمایهاش به بانک سود سالانه خالص٢٠ درصدی بدون دردسر و تلاش و کوششی را دریافت میکند حداقل ٣۵ درصد سود سالانه دریافت کند. این در صورتی است که سپردهگذار بانک حتی یک ریال هم مالیات نمیدهد، اما سرمایهگذار باید بین
٢۵ تا ٣۵ درصد خالص سودش را مالیات بدهد. حال کدام فرد عاقلی تن به سرمایهگذاری با نسبت سودآوری پایینتر از سود بانکی میدهد؟ مگر اینکه کاری کمریسک و کمزحمت و پرسود باشد، مانند مشاغل کاذب و دلالیها و برخی مشاغل دیگر. اما آیا واقعا در فضای نرخ سود ثابت ٢٠-١٨ درصدی سرمایهگذاری اصولی و صنعتی قابل توجهی صورت میگیرد؟ در کدام کشور با چنین نرخهای سودی صنعت شکوفا شده است که ما دومی باشیم؟ در کدام کشور در کدام صنعت میتوان میانگین سود بیش از ٣۵ درصد را متصور بود؟ در کدام کشور آن فردی که تنها حسابی در بانک باز میکند و به استراحت میپردازد از فردی که هزار ریسک، زحمت و کوشش، خلاقیت، آموزش و اشتغال و دغدغه مداوم را به جان میخرد درآمد بیشتری دارد؟
نرخ بالای سود بانکی در حال حاضر تمام بازارهای بزرگ مسکن، سهام و توسعه صنعتی کشور را به کما برده است. هر کس که کوچکترین انگیزه سرمایهگذاری و کارآفرینی دارد حتما باید نرخ سود خود را بالای نرخ ۲۰ درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، زیرا زیر ٢٠ درصد که هیچ توجیه عقلی ندارد و تضمین شده است؛ ازاینرو باید به سودهای بالاتر از سود بانکی اندیشید. سودهایی که آنقدرها جذاب نیستند که ارزش این همه زحمت کشیدن را داشته باشد. اگر واقعا مصمم به توسعه کشور هستیم، باید فکری به حال نرخ سود بانکی کنیم.