مخاطبان فارسی زبان همچون بسیاری از مردم دیگر آشنایی بیشتر با نویسندگان این کشور پیدا کنند. واقعا اخبارِ جوایز این چنینی برای ما چه اهمیتی دارند؟
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از هنر آنلاین، در اوایل هفته جاری جایزه ادبی مایلز فرانکلین استرالیا ۵ نامزد نهایی خود را اعلام کرد تا ما مخاطبان فارسی زبان همچوم بسیاری از مردم دیگر آشنایی بیشتر با نویسندگان این کشور پیدا کنند. این جایزه معتبر ادبی به بهترین رمان سال تعلق میگیرد نه تنها برای برندهاش اعتبار ادبی و رشد چشمگیر فروش کتابش را به همراه میآورد بلکه جایزه نقدی ۶۰ هزار دلاری هم ضمیمهاش است.
جایزه سالانه مایلز فرانکلین استرالیا هرساله یک رماننویس استرالیایی را برگزین میکند و بدین واسطه سعی در شناساندن فرهنگ و سبک زندگی کشورش برای جهانیان دارد.
این جایزه بر مبنای وصیت بنیان گذار آن یعنی مایلز فرانکلین تاسیس شده است و بودجه اولیه آن نیز از وقف املاک این فرد به دست آمده است.
جایزه ادبی مایلز فرانکلین از سال ۱۹۵۷ تاکنون هر سال بر پا میشود.
۵ نامزد نهایی این جایزه به گزارش گاردین این اشخاص هستند: امیلی ماگویر، مارک اُفلاین، رایان اُنِیل، فیلیپ سالوم و جوزفین ویلسون.
هدف اصلی جوایز این چنینی معرفی نویسندگان معاصر آن کشور است. اتفاقا نامزدهای امسال جایزه ادبی مایلز فرانکلین نیز کاملا در ایران و برای مخاطبان فارسی زبان ناشناختهاند.
امیلی ماگویر متولد سال ۱۹۲۹ ،رمان نویس و ژورنالیست استرالیایی است. از او تا به امروز ۵ اثر داستانی و دو اثر غیر داستانی منتشر شده است. رمان "واقعهی یکه" از او در فهرست ۵ نامزد نهایی این جایزه است. رمانی که سال گذشته در نشر استرالیایی پن مکمیلان منتشر شده است.
مارک اُفلاین دیگر نویسنده استرالیایی، متولد سال ۱۹۵۸ و دانش آموخته دانشگاه هنر مدرن ویکتورین است که در زمینه تئاتر هم فعالیت جدی دارد. رمان "آخرین روز اوه لانگدان" او در فهرست نهایی جایزه ادبی مایلز فرانکلین است.
کتاب دیگری که نامزد نهایی این جایزه شده است اثر نویسندهای نه چندان شناخته شده با نام رایان اُنِیل است با عنوان "پیشههای درخشان آنها".
"انتظار" اثر دیگری است که در فهرست نامزدهای نهایی این جایزه قرار گرفته است. این کتاب نوشتهی فیلیپ سالوم است، رمان نویس و شاعر معاصر استرالیایی (۱۹۵۰) است. از او تا به حال ۱۶ مجموعه شعر و سه رمان منتشر شده است و صاحب جوایز و افتخارات ادبی بسیاری است. این نویسنده و شاعر مهمترین چهره فهرست نامزدهای ادبی جایزه مایلز فرانکلین است.
در آخر جوزفین ویلسون با رمان "نیستی" آخرین فردی است که گاردین به عنوان نامزد جایزه مایلز فرانکلین عنوان کرده است. این نویسنده استرالیایی نیز از نویسندگان نه چندان سرشناس به حساب میآید.
ماه گذشته نیز نامزدهای جایزه ادبی –سیاسی جورج اورل رسانهای شد. جایزه ادبی جورج اورل، که به آثار ادبی-سیاسی که به نوعی پیش بینی شوم آینده سیاست است اختصاص دارد، نامزدهای نهاییاش را که آنها هم در ایران ناشناخته بودند معرفی کرد. "شهروند کلِم" اثر جان بیو، "هفت" نوشته روث دودلی ادواردز، "همه برای جنگ" نوشته تیم شیپمن، "داستان جزیره" نوشته جی دی تیلور، " و اکنون خورشید میدرخشد" اثر آدریان تمپنی و "روزی دیگر در مرگِ آمریکا" اثر گری یانگ ۶ نامزد نهایی جایزه جورج اورل هستند.
این کتابها موضوعاتی همچون کنترل اسلحه، سیاستهای جهانی، مسئله برکسیت و فاجعه هیلزبورو را موضوع اثر خود کردند. از میان معرفی شدگان جایزه ادبی ۲۰۱۷ جورج اورل برنده آن در ماه آتی برگزیده میشود. پاداش مالی این جایزه ۳۰۰۰ پوند است اما در اعتبار آن در محافل ادبی در فروش آثار این نویسندگان به شدت قابل توجه و تاثیر گذار است.
و اما در این میان برای ما ایرانیها دو نکته حائز اهمیت است.
نکته اول
چند وقتی هست که جوایز ادبی در ایران رونق چندانی ندارند. این کسادی البته رابطه دو سویهای نیز با رونق بازار کتاب در ایران دارد. برای جان دادن به این بازار بی رونق سخنهای بسیار گفته شده و مکتوبات بسیاری نیز نوشتهاند. گروهی به این قائلند که مشکل از خود نویسندههای ایرانی است و حق همین است که کتابها ۵۰۰ نسخه منتشر شوند و مخاطبان هم نخوانند از بس که نویسندگان ایرانی نمیدانند چطور باید مخاطب را دنبال خودشان بکشانند. گروهی معتقدند این بی رونقی همچون بی رونقی در مطالعه دیگر آثار از کم اشتیاقی مردم به مطالعه نشأت میگیرد و خب تزها بسیار است و به اصطلاح در این مقال نمیگنجد.
یکی از تدابیری که از جانب خود اهل قلم و به صورت غیر رسمی اندیشیده شد تا درد این بی رونقی تا حدودی درمان شود، تاسیس یکسری جوایز ادبی بود. غلو هم نیست اگر بگوییم این جوایز ادبی روح تازهای به کالبد ادبیات داستانی امروز ایران دمیدند. ناشرانی که حتی سراغ این ریخت کتابها را نمیگرفتند بعد از شکلگیری این جوایز نه تنها به انتشار آثار داستانی جوانان راغب شدند که حتی به رقابت در این زمینه نیز پرداختند.
نکته دوم
در بازار ترجمه ایران و شاید آن سوی مرزها رسم است که مترجمان سراغ نویسندگان بنام که فهرست مطولی از جوایز در کارنامهشان برق میزنند، میروند. این کار البته خیلی کار بی ربطی نیست و نیاز جامعه ادبی هم هست، اما واقعیت این است که ما نیاز به مترجمان بیشتری برای رصد آثار روز دنیا داریم.
تمام آثار ادبی به آثار شناخته شده و شاهکارهای کلاسیک خلاصه نمیشود. از طرفی همه بازار کتابهای فرامرزی نیز به آثار پرفروش خلاصه نمیشود. جوایز اینچنینی که در این گزارش از آن صحبت شد ما را با طیف متفاوتی از نویسندگان خوبِ کشورهای مختلف آشنا میکند که به نظر میآید مجال و فرصت بسیار مناسبی برای رصد شدن توسط مترجمان را فراهم میآورد.
در ایران تک و توک مترجمان این چنینی هستند که البته کار خودشان را هم خوب بلدند، اما به واقع شماری بسیار اندکند.
محمود حسینی زاد در گفت و گویی با هنرآنلاین گفته بود: ما از ادبیات روزِ دنیا غافل هستیم. عقب افتادن از جریان زنده و پویای ادبیات روز دنیا، به هر دلیلی که می خواهد باشد، خب معضل بزرگی است برای ما. یک دلیلش این که ما آنقدر مترجم نداریم که بتواند جریان روز دنیا را به ما معرفی کند و همراه آن حرکت کند. دلیل دیگر برمی گردد به انتخاب مترجمها وناشرها … یعنی بحث حسن سلیقه اینجا پیش میآید و اینکه مترجم ها و ناشرها باید کتابهای شاخص را برای برگرداندن به فارسی انتخاب و گزینش کنند. چرا این اعتنای کامل مثلا به "هری پاتر" شامل ادبیات روز و شاخص دنیا نمیشود؟ بعضی از نویسندگان مهم ، معاصریا کلاسیک ترجمه نشدهاند اما بعضی از نویسندگان به کرات ترجمه میشوند. مثل آثار داستایوسکی، تولستوی، شکسپیر، مارکز و غیره ، یا همین "شازده کوچولو"ی معروف آنتوان دو سنت اگزوپری. البته اینکه بعضی از آثار ناب ادبی هر دو سه نسل یکبار به دلیل تغییرات زبانی دوباره ترجمه شوند، بدیهی است، اما نه تا به این حد. ما آثار ادبی نخوانده زیاد داریم، و این به دلیل سیاستهای غلط ما در این حوزه است. الان در سال ۲۰۱۶میلادی زندگی میکنیم. من این را قبلا هم گفتم اما اشکالی ندارد، باز هم میگویم: ادبیات دنیا دارد چهار اسبه میتازد. آنها هر روز یک نویسنده جدید معرفی میکنند؛ یک رمان جدید مینویسند و هر روز یک اثرجدید عرضه می کنند. ما نمیتوانیم به هر دلیل با آنها همراهی کنیم. اما لااقل آن آثار ناب را از خودمان دریغ نکنیم.