ثمانه نادری
و از سویی ظرفیت دانشجوی مورد پذیرش در این رشتهها نیز بیشتر مواقع سنخیتی با تعداد نیروی مورد نیاز برای بازار کار و استخدامیها ندارد.
به گزارش کسب و کار نیوز، بر همین اساس بود که وزارت علوم وعده داد در رشتههای دانشگاهی تغییراتی ایجاد کند که یک مورد از این تغییرات حذف رشتههایی بودکه بازار کار به آنها نیاز نداشت یا اینکه جامعه از آنها اشباع شده بود، اما با وجود چنین تصمیمی باز هم شاهد تحولی در روند تغییرات رشتههای تحصیلی دانشجویان نبودیم و البته شاید مخالفت برخی با شیوه حذف رشتهها نیز خود عاملی برای به تاخیر افتادن این موضوع باشد.
با این حال چالشی که در حال حاضر وجود دارد، مربوط میشود به نابرابری فضای آموزشی دانشگاهها و همچنین نابرابری جذب نیرو در بازار کار و استخدامیهای دولتی و طبق بررسیهای موجود افزایش تعداد دانشگاههای پولی و همچنین کاهش کیفیت و کارایی آموزش در کشور تشخیص دانشگاه خوب از غیرخوب را دشوار کرده است و به دنبال آن باعث نارضایتی برخی از فارغالتحصیلان و دانشجویانی شده که با توان، استعداد و اطلاعات علمی لازم وارد بازار کار شدهاند، اما هیچ تقاضایی برای رشتههای آنها نیست؛ ازاینرو معمولا سوال است که چرا برخی از رشتههای علوم انسانی در کشور ما برخلاف سایر کشورها آیندهای ندارد و کاربرد آنها برای بازار کار و همچنین کشور مغفول باقی مانده است؟ نابرابری موجود در فضای آموزشی با وجود افزایش تعداد دانشگاهای پولی و همچنین کاهش بهرهوری آموزش چگونه قابل جبران است؟
مدیران آموزشی اهل علم و عمل نیستند
سید محمد میرمعینی، کارشناس بخش آموزش در این رابطه توضیح میدهد: این موضوع ۳ جواب دارد، در درجه اول مدیران ما ضعیف عمل میکنند و اهل علم و عمل نیستند. یعنی یا علم دارند و عمل نمیکنند یا عمل میکنند، ولی علم ندارند. دیگر اینکه دانشگاهها در ۱۰، ۱۵ سال اخیر جنبه تجارتخانه پیدا کردهاند نه محلی که در آنجا آزمونهای علمی برگزار شود. در این سالها کمتر شاهد برگزاری آزمونهای کتبی دانشگاهها بودهایم.
دانشگاه تجارتخانه شده است
سومین مساله این است که درس و تحصیل آنقدر بیارزش شده و شأن تدریس و آموزش آنقدر پایین آمده که اگر کسی بخواهد درس را جدی بگیرد یا بهطور جدی روال آموزشی را طی کند، با اعتراض دانشجویان و حتی دانشگاه مواجه خواهد شد و دانشجویان به اساتید و معلمها شکوه میکنند. مساله این است که هر رشتهای از پزشکی گرفته تا مهندسی و وکالت به علوم انسانی و فلسفه نیاز دارند، اما از آن جایی که مدیریت نیست و دانشگاهها تجارتخانه شده، باعث شده دانشجویان صرفا مدرکی بگیرند و نه دانشی داشته باشند و نه سوادی، توقعاتشان بالا برود و از سویی از طرف جامعه پاسخی برای این توقعات نباشد.
مدیریتی بین خروجی نظام آموزشی با بازار کار وجود ندارد
این کارشناس آموزش ادامه میدهد: خروجی دانشگاه باید با اشتغال تناسب داشته باشد، بهطوری که برنامهریزی شود که دانشجو پس از تحصیل سر کار برود، اما این امر در عمل نمودی ندارد. برای مثال در نظام آموزشی زمانی آنقدر تربیتبدنی استخدام شده که دیگر نیازی به استخدام از این رشته نیست. مدیریت بین خروجی نظام آموزشی و بازار کار وجود ندارد. از اول کاری را انجام میدهیم، باید به پایان آن بیندیشیم، اما ما به آینده نگاه نمیکنیم. راهش این است که یک گروه عملگرا و عالم در پشت صحنه باشند که صحنه را اداره کنند.
به گفته مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور، بیش از ۱۰ هزار نفر در چهارمین آزمون استخدامی مشترک فراگیر دستگاههای اجرایی کشور پذیرفته میشوند و ثبتنام برای شرکت در این آزمون تا روز دوشنبه، ۵ تیر ماه ادامه دارد.
و از سویی ظرفیت دانشجوی مورد پذیرش در این رشتهها نیز بیشتر مواقع سنخیتی با تعداد نیروی مورد نیاز برای بازار کار و استخدامیها ندارد.
به گزارش کسب و کار نیوز، بر همین اساس بود که وزارت علوم وعده داد در رشتههای دانشگاهی تغییراتی ایجاد کند که یک مورد از این تغییرات حذف رشتههایی بودکه بازار کار به آنها نیاز نداشت یا اینکه جامعه از آنها اشباع شده بود، اما با وجود چنین تصمیمی باز هم شاهد تحولی در روند تغییرات رشتههای تحصیلی دانشجویان نبودیم و البته شاید مخالفت برخی با شیوه حذف رشتهها نیز خود عاملی برای به تاخیر افتادن این موضوع باشد.
با این حال چالشی که در حال حاضر وجود دارد، مربوط میشود به نابرابری فضای آموزشی دانشگاهها و همچنین نابرابری جذب نیرو در بازار کار و استخدامیهای دولتی و طبق بررسیهای موجود افزایش تعداد دانشگاههای پولی و همچنین کاهش کیفیت و کارایی آموزش در کشور تشخیص دانشگاه خوب از غیرخوب را دشوار کرده است و به دنبال آن باعث نارضایتی برخی از فارغالتحصیلان و دانشجویانی شده که با توان، استعداد و اطلاعات علمی لازم وارد بازار کار شدهاند، اما هیچ تقاضایی برای رشتههای آنها نیست؛ ازاینرو معمولا سوال است که چرا برخی از رشتههای علوم انسانی در کشور ما برخلاف سایر کشورها آیندهای ندارد و کاربرد آنها برای بازار کار و همچنین کشور مغفول باقی مانده است؟ نابرابری موجود در فضای آموزشی با وجود افزایش تعداد دانشگاهای پولی و همچنین کاهش بهرهوری آموزش چگونه قابل جبران است؟
مدیران آموزشی اهل علم و عمل نیستند
سید محمد میرمعینی، کارشناس بخش آموزش در این رابطه توضیح میدهد: این موضوع ۳ جواب دارد، در درجه اول مدیران ما ضعیف عمل میکنند و اهل علم و عمل نیستند. یعنی یا علم دارند و عمل نمیکنند یا عمل میکنند، ولی علم ندارند. دیگر اینکه دانشگاهها در ۱۰، ۱۵ سال اخیر جنبه تجارتخانه پیدا کردهاند نه محلی که در آنجا آزمونهای علمی برگزار شود. در این سالها کمتر شاهد برگزاری آزمونهای کتبی دانشگاهها بودهایم.
دانشگاه تجارتخانه شده است
سومین مساله این است که درس و تحصیل آنقدر بیارزش شده و شأن تدریس و آموزش آنقدر پایین آمده که اگر کسی بخواهد درس را جدی بگیرد یا بهطور جدی روال آموزشی را طی کند، با اعتراض دانشجویان و حتی دانشگاه مواجه خواهد شد و دانشجویان به اساتید و معلمها شکوه میکنند. مساله این است که هر رشتهای از پزشکی گرفته تا مهندسی و وکالت به علوم انسانی و فلسفه نیاز دارند، اما از آن جایی که مدیریت نیست و دانشگاهها تجارتخانه شده، باعث شده دانشجویان صرفا مدرکی بگیرند و نه دانشی داشته باشند و نه سوادی، توقعاتشان بالا برود و از سویی از طرف جامعه پاسخی برای این توقعات نباشد.
مدیریتی بین خروجی نظام آموزشی با بازار کار وجود ندارد
این کارشناس آموزش ادامه میدهد: خروجی دانشگاه باید با اشتغال تناسب داشته باشد، بهطوری که برنامهریزی شود که دانشجو پس از تحصیل سر کار برود، اما این امر در عمل نمودی ندارد. برای مثال در نظام آموزشی زمانی آنقدر تربیتبدنی استخدام شده که دیگر نیازی به استخدام از این رشته نیست. مدیریت بین خروجی نظام آموزشی و بازار کار وجود ندارد. از اول کاری را انجام میدهیم، باید به پایان آن بیندیشیم، اما ما به آینده نگاه نمیکنیم. راهش این است که یک گروه عملگرا و عالم در پشت صحنه باشند که صحنه را اداره کنند.
به گفته مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور، بیش از ۱۰ هزار نفر در چهارمین آزمون استخدامی مشترک فراگیر دستگاههای اجرایی کشور پذیرفته میشوند و ثبتنام برای شرکت در این آزمون تا روز دوشنبه، ۵ تیر ماه ادامه دارد.