محمد جوادی قاضیانی
استارتآپها برای تامین مالی و جذب منابع مالی خود راههای متفاوتی پیش روی خود دارند مثلا کمکها و شراکتهای خانواده و دوستان، تامین مالی به وسیله شتابدهندهها، گرفتن وامها و قرضهای دولتی، شراکت و…
به گزارش کسب و کار نیوز بر اساس پژوهشهای دانشگاهی، استارتآپهایی که با قرض شروع میکنند، با مشکل مواجه میشوند و درصد موفقیت آنها کم میشود.
ولی اگر بخواهیم راههای تامین مالی استارتآپها را بررسی کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که ذات استارتآپ با ریسک و عدم اطمینان همراه است و این نکته سرمایهگذاری در آنها و تامین مالی برای آنها را دشوار میکند زیرا کسی که سرمایه میگذارد، چه از بخش دولتی باشد و چه بخش خصوصی، اطمینانی به بازگشت سرمایه خود ندارد. اما برای تامین مالی استارتآپها و کسبوکارهای خرد و متوسط توسط بانکها با مسائلی در کشور مواجهیم و نظام بانکی ما خیلی رغبتی به سرمایهگذاری در این حوزهها ندارد.
وحید شقاقی، اقتصاددان:
لزوم اصلاح ساختار اقتصاد کلان و نظام بانکی کشور
سیستم بانکی ما عمده تسهیلاتش را به بخش خدمات بازرگانی میدهد و یکی از مشکلاتی که ما در حوزه کسبوکارهای خرد و متوسط و استارتآپها با آن رو به رو هستیم این است که ریسک سرمایهگذاری در آنها بالاست و در مقابل آن سوددهی و اطمینان به بازگشت سرمایه در بخش خدمات و بازرگانی بسیار بالاست. وقتی سیستم بانکی با نگاه سودآوری نگاه میکند و سپردهگذارانی که پول خودشان را گذاشتهاند و به دنبال سود بالا هستند، سیستم بانکی هم سعی میکند که تمرکز خود را بر بخشهایی مثل خدمات و بازرگانی بگذارد که درصد بازگشت سرمایه بالاتری دارند. ولی استارتآپها و کسبوکارهای خرد و متوسط با ریسک و عدم اطمینانی که دارند، ممکن است بازگشت سرمایه خوبی نداشته باشند و سیستم بانکی را با مشکل مواجه کنند.
نظام بانکی ما تاکنون متاسفانه در حوزه حمایت از کسبوکارهای خرد و متوسط موفق عمل نکرده است که رفع این مساله نیاز به اصلاح سیستم بانکی و سیاستهای اقتصاد کلان دارد زیرا با مکانیزم فعلی بنگاههای تامین مالی مثل بانکها آنها هیچ تمایلی به سرمایهگذاری و حمایت از استارتآپها و کسبوکارهای دانش بنیان ندارند زیرا آنها بنگاههای خطرپذیر هستند و ریسکهای بسیار بالایی دارند. بنابراین این موضوع حمایت مالی و دادن تسهیلات مالی به آنها را دشوار کرده است. نظام مالی ما هم به دنبال کسب سود از ارائه تسهیلات است که برای همین عمده سرمایهگذاریهای خود را در بخشهای خدمات و بازرگانی انجام میدهند.
بانک مرکزی و دستگاههای نظارتی هم خیلی خوب عمل نمیکنند و نظارتهای قوی در این زمینه ندارند و بانک مرکزی باید نظارتها را قوی کند و اصلاحاتی هم در اقتصاد کلان داشته باشیم تا نظام بانکی به جای وادار شدن به کمک به استارتآپها، مجاب به کمک به آنها شود. اگر ما برخلاف جریان آب حرکت کنیم، کار بسیار سختی است و نظام بانکی هم بسیار کم روی تولید و کمک به استارتآپها به دلیل ریسکی که دارند، تمرکز میکند و ازاینرو متاسفانه نظام بانکی ما در این زمینه حمایتهای خوبی را انجام نمیدهد.
در واقع وقتی در بخش خدمات بازرگانی سودهای زیادی وجود دارد که مطمئن هم هستند، بانکها و سهامداران آنها خیلی تمایلی به سرمایهگذاری در بخشهای پر ریسک ندارند.
مگر اینکه اقتصاد کلان سیاستگذاریهایش را به سمتی سوق دهد که حداقل حاشیه سود بین بخش خدمات بازرگانی و تولید کم شود که این کار را میتواند با نظارتهای قوی بر نظام بانکی انجام دهد تا نظام بانکی هم به سمت کمک به استارتآپها حرکت کند.