محمد جوادی قاضیانی
نیاز کشور به اشتغالزایی اهمیت کارآفرینی و استارتآپها را بیشتر کرده است. کارآفرینی میتواند باعث رشد سریع کشورها و بهبود شرایط آنها از لحاظ اشتغال و اقتصاد شود. در کشور ما هم جدا از اینکه وعدهها بیشتر از عملها هستند، فضای مساعدی برای کارآفرینی وجود دارد و جو کشور در چند سال اخیر استارتآپی بوده است. در صحبت با برخی از کارآفرینان جوان شاهد نارضایتی آنها از حمایتها و سختی کارآفرینی و دشواریهای مسیر کارآفرینی هستیم. سختی آن قابل درک است، زمانی که شخصی شروع به کارآفرینی و استارت یک کار شخصی میکند با عدم امنیتها، بیپولی، رقبای قوی و… روبهرو خواهد شد. البته کسانی که عاشق کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهای شخصی هستند، این سختیها را پشت سر میگذارند و به هدف خود دست مییابند. به نحوی که زمانی که زندگینامه کارآفرینان بزرگ دنیا مثل استیو جابز، کلونل ساندرز و… را هم مشاهده می کنیم، خواهیم یافت که همه آنها فراز و نشیبها و این سختیها را در مقابل چشمان خود دیدهاند، اما توانستهاند با تلاش و پشتکار خود و عشق و ایمانی که به کار خود داشتهاند، این موانع را پشت سر بگذارند و به آن چیزی که به دنبال آن بودند، دست یابند.
راهحل جایگزین کارآفرینی شخصی
اما راهکاری که افراد ناراضی میدهند کارآفرینی سازمانی است، یعنی نوعی از کارآفرینی که افراد یا گروهها داخل یک سازمان انجام میدهند. در گزارش زیر ابتدا به تعریف کارآفرینی پرداختهایم و تعریفی هم از کارآفرینی سازمانی ارائه دادهایم و در انتها به تشریح کارآفرینی سازمانی و محیط و شرایط مناسب برای ظهور آن پرداختهایم.
تعریف کارآفرینی
ژوزف شومپیتر نوآوری در ارائه کالای جدید، ارائه روش جدید در فرایند تولید، گشایش بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت را کارآفرینی مینامد و آن را کارهای جدید یا ابداع روشهای جدید و به عبارتی تخریب خلاق تعریف میکند. کارآفرینی فرایندی است که طی آن فرد کارآفرین با ارائه ایده و فکر جدید ایجاد کسبوکار با قبول مخاطره و تحمل ریسک، محصول و خدمت جدید را ارائه میکند. کارآفرینی کیفیتی است که به افراد قدرت ارائه یک کار جدید یا توسعه فعالیت موجود را میدهد. به عقیده وی، موتور تحول اقتصاد یا بهطور کلی یک کشور کارآفرینی است که میتواند یک کشور را متحول کند.
تعریف کارآفرینی سازمانی
کارآفرینی سازمانی نوعی از کارآفرینی است که توسط فرد یا گروهی در داخل یک سازمان انجام میگیرد. تعاریف متعددی از کارآفرینی سازمانی وجود دارد، ولی تاکید عمده آنها بر عواملی مثل ریسکپذیری، شناخت فرصتها، بازار جدید، نوآوری در محصولات و فرهنگ است. یعنی فرایندی که سازمان را به سمت نوآوری، توسعه و خلاقیت سوق دهد.
کارآفرین سازمانی
شخصی است که با روحیه خلاق و فرصتجو و نگاه تیزبینانه و با ریسکپذیری و خوشبینی یک آینده ایدهآل را برای سازمانی که در آن کار میکند، به تصویر میکشد. در واقع کارآفرین شخصی است که با یک ایده جدید کسبوکاری را راهاندازی میکند و کارآفرین سازمانی کسی است که این اختیار را دارد که با ایجاد نوآوری، محصول، خدمات، فرایندو… سازمان را بهبود و توسعه دهد. از ویژگیهای کارآفرینان سازمانی میتوان به قدرت تصمیمگیری، ریسک پذیر بودن، خلاق بودن، نوآور بودن و… اشاره کرد.
چرا کارآفرینی سازمانی مهم است؟
بهتر است که دلایل اهمیت آن را از دو بعد فرد و سازمان بررسی کنیم:
۱- اهمیت کارآفرینی سازمانی برای سازمان
با توجه به متغیر بودن محیط و شرایط بیثبات اقتصادی و ظهور کسبوکارهای جدید و رقبای جدید و با دانش در بیشتر حوزههای کسبوکار نیاز به کارآفرینی سازمانی و حرکت پویا برای زنده ماندن وجود دارد. در واقع سازمانها در مقابله با رقبای جدید و شرایط اقتصادی متغیر باید این اختیار را به کارمندان خلاق خود تفویض کنند تا بتوانند در رقابت باقی بمانند.
کارآفرینی سازمانی در گوگل
مثلا استراتژی اولیه گوگل ایجاد تنوع بود که از طریق کارآفرینی سازمانی به این مهم دست یافت.
۲-اهمیت کارآفرینی سازمانی برای افراد سازمان
از یک سو کارمندانی که موفق به کارآفرینی در سطح سازمان میشوند احتمالا به پستهای بالاتری ارتقا مییابند و حقوق و دستمزد بیشتری نصیبشان میشود و با پیشرفت شغلی روبهرو میشوند و در واقع به قدرت دست مییابند. زمانی که با موسس یکی از استارتآپها که دیدگاه انتقادی نسبت به اوضاع کارآفرینی کشور داشت صحبت میکردم، ایشان گفتند که بهتر است کارآفرینی در محیط سازمان اتفاق بیفتد. لااقل وقتی که شخصی در سازمان دست به کارآفرینی بزند تقریبا یک درآمد ثابت و یک امنیت حداقلی را دارد و میداند که یک جایگاهی دارد، ولی وقتی که کارآفرینی فردی باشد، شخص کارآفرین مجبور است که سختیها، نا اطمینانیها و بیپولیها را تحمل کند و شاید هم موفق نشود. البته تجربه نشان داده است که افرادی که به کار و ایده خود ایمان داشتهاند و با تلاش و پشتکار و علاقه آن را دنبال کردهاند، توانستهاند تمامی این موانع را پشت سر بگذارند و به موفقیتهای بزرگ برسند.
کلام پایانی
با توجه به شرایط اقتصادی و پویایی محیط کسبوکار دنیا و در معرض خطر قرار گرفتن کسبوکارهای غیرپویا این نیاز و ضرورت وجود دارد که سازمانهای ما بستر کارآفرینی سازمانی را برای کارمندان خود فراهم کنند.
مجلات بزرگی مثل فوربز و فورچون هرساله برندهای برتر دنیا مثل اپل، گوگل، مایکروسافت و… را معرفی میکنند که با نگاهی به آنها در مییابیم که همه آنها از استراتژیهای سازمان یادگیرنده استفاده میکنند و کارآفرینی سازمانی در آنها اتفاق میافتد.
لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.