یادداشت
این حملات شاید در نظر عامه مردم جذاب بنماید اما برای آنهایی که در انتظار برنامههای علمی و تازه اقتصادی چشم به دهان کاندیداها دوخته بودند، چیزی جز ناامیدی به همراه نداشت. قالیباف و حجتالاسلام رئیسی در پس حملات توفنده خود به جناح رقیب – که این انتقادات بهشدت از پشتیبانی غیرمستقیم میرسلیم هم برخوردار بود – نقد مبتنی بر اصول اقتصادی مطرح نکردند و حرفهایشان از جنس حرفهای ژورنالیستی و شعاری بود. تکراریتر از اینکه فساد و رانت باید در اقتصاد از بین برود، سخنی نداریم، ولی این دو بزرگوار نگفتند بسترهای ایجاد فساد را در کجا میبینند و چگونه میخواهند زمینهها و بسترهای زایش فساد را از بین ببرند. جدا از بحث فساد هم هر گاه از این دو بزرگوار سوالی درباره برنامهشان درباره هدفمندی یارانهها، اصلاح نظام بانکی و مالی و مالیاتی، افزایش بهرهوری، ایجاد رشد اقتصادی و… شد جواب را به بعد موکول کردند. روحانی و جهانگیری هم در مقابل سیل انتقادات روش حمله متقابل به نامزدهای رقیب را برگزیدند. با این حال سخنان جهانگیری در جمعبندی نهایی خویشتندارانه و بهتر بود. شاید منطقیترین سخنان از نظر اقتصادی را هاشمیطبا بیان کرد و چون ایشان خود را خارج از گود اصلی رقابت میدید حقایق امور را بهتر بیان کرد. کوتاه سخن اینکه امیدوارم مردم در انتخابات پیشرو با مشاهده این مناظرهها سره را از ناسره تشخیص دهند و از امکان حق انتخابی که دموکراسی برایشان فراهم آورده بهترین استفاده را ببرند.