این مطالعه نشان می دهد که ما ایده های خوب ولی کسب و کارهای بدی داریم.
نتایج این تحقیق بسیار جالب بود ، برای اینکه آنها " سودآور نبودن مدل کسب و کار " را به عنوان مهم ترین دلیل شکست استارت آپ ها معرفی کرده اند .محققین فرکتل یکی از اولین کسانی هستند که بر روی این موضوع تمرکز کرده اند. این تحقیق جدید، لایه ی دیگری به یافته های " مطالعه ی ۲۰۱۴ شرکت CBInsights" اضافه می کند که در آن " عدم تقاضای بازار " مهم ترین دلیل شکست استارت آپ ها بود.
ما بیش از حد بر محصول تمرکز می کنیم
مدل کسب و کار یک چالش جدی پیش روی کسانی است که که میخواهند کسب و کار جدیدی را راه اندازی کنند ، چه در دل یک شرکت بزرگ باشد و چه یک کسب و کار نوپا.
خلق محصولی که به اندازه ی کافی بفروشد و مشتریان آن را دوست داشته باشند کافی نیست . اگر ساخت و توزیع یک محصول و یا خدمت هزینه ی زیادی برای شما داشته باشد شما شکست خواهید خورد. اگر به دست آوردن مشتریان جدید خیلی سخت و هزینه بر باشد شما شکست خواهید خورد. اگر ارزش طول عمر مشتری شما خیلی کم باشد ، شکست خواهید خورد . یا اگر مدل هزینه ای شما به طور کلی ناقص باشد، شما شکست خواهید خورد .
به بیان دیگر، حتی اگر محصول یا خدمت شما محبوبیت و مقبولیت پیدا کند ، اما مدل کسب و کار سوداوری نداشته باشید، این برای نجات آینده کسب و کار شما کافی نخواهد بود. و در نتبجه اگر شما سرمایه گذارانی داشته باشید قادر نخواهید بود که سهم آنها را بازگردانید.
امروزه در جهانِ کسب و کار، ما بر روی مدل های کسب و کاری تمرکز می کنیم که دیگر فقط داشتن محصولات عالی در آن ها کافی نیست زیرا این محصولات به سرعت کپی می شوند.
شرکت ها برای بقا و رشد به مدل کسب و کار مناسب نیاز داند . شما باید از خودتان بپرسید: مدل کسب و کار مناسب این ایده چیست؟ مدل کسب و کار مناسب این فرصت چیست؟ مدل کسب و کار مناسب این تکنولوژی چیست؟ مدل کسب و کار مناسب این محصول یا خدمت چیست؟ شرکت هایی که مدل کسب و کار را واقعا می فهمند و می توانند مدل کسب و کار خود را طوری طراحی کنند که به خوبی محافظت شود، برنده خواهند بود. آنها موفق می شوند. و این برای کسب و کارهای نوپا و یا توسعه در دل سامان های بزگ نیز صادق است.
پول مشکلات را حل نمی کند
یک یافته ی جالب دیگر در این تحقیقات از مقایسه ی استارت آپ های مستقل (که سرمایه ی آن توسط موسسانش تامین شده است) و استارت آپ هایی که سرمایه گذارانی بیرون از شرکت دارند، به دست می آید.
این مطالعه نشان می دهد که استارت آپ هایی که سرمایه گذار بیرونی دارند احتمال اینکه سرمایه شان تمام شود بیشتر از استارت آپ هایی است که توسط بنیان گذارانش سرمایه گذاری شده است.
غالبا دسترسی به منابع مالی به عنوان چالش کلیدی برای نوآوری یا ساخت شرکت در استارت آپ ها ویا شرکت های بزرگ مطرح می شود، با این حال مطالعه ی شرکت فرکتل نشان می دهد که پول واقعا مسئله ی اصلی نیست. در واقع یافته ها حاکی از این است که استارت آپ ها با سرمایه گذاری بیرونی با احتمال بیشتری سرمایه ی خودشان را از دست می دهند.
اما چرا این اتفاق می افتد؟ برای اینکه احتمال اینکه شما ریسک کنید و چیزی را بسازید که کسی نمیخواهد زمانی که پول ساخت آن را داشته باشید بیشتر است. وینود خوسلا، سرمایه گذار شناخته شده ، می گوید: " افرادی که سرمایه بیشتری از بیرون جذب می کنند احتمال موفقیت خود را کاهش می دهند"
یک چهار چوب ساده برای جلوگیری از شکست
بر اساس تجربیات ما و همچنین دو مطالعه ی اخیر ، واضح است که شرکت ها به اندازه کافی بر طراحی و تست مدل کسب و کار خود تمرکز نمی کنند.
شما با انجام چه کاری قادر خواهید بود بر روی ریسک های موجود در مدل کسب و کار خود فکر کنید؟ توصیه من این است که با استفاده از اصول مدل سازی شرکتIDEOریسک های مربوط به مدل کسب و کار اولیه خود را کشف کنید. آنها در جعبه طراحی انسان محور خودشان، که شامل مدل کسب و کارcanvasهم می شود، بیان می کنند که ساخت یک نمونه ی اولیه ی سریع و به هم ریخته به شما اجازه می دهد که با سرعت زیادی عملی بودن، سوداور بودن و مطلوب بودن محصول خود را تست کنید.
اصول مشابهی را می توان برای نمونه سازی اولیه مدل کسب و کار نیز استفاده کرد. وقتی شما طرح کسب و کار خود را با استفاده از مدل canvas پیاده سازی می کنید در واقع در رابطه با مطلوبیت، امکان سنجی و ماندگاری طرح خود فرضیه سازی می کنید.
امکان سنجی در رابطه با فرضیاتی است که حول انتخاب زیرساخت های مناسب برای اجرایی کردن طرح کسب و کار است. ( ریسک: اجرای ضعیف )
مطلوبیت در رابطه با فرضیاتی است که در عمل ارزش های مشتری را خلق می کند. ( خطر: برطرف کردن نیازی از مشتری که با کسب و کار مرتبط نیست.)
سودآوری در رابطه با فرضیات مالی ای است که به شما این امکان را می دهند که بیشتر از هزینه ای که می کنید درآمد داشته باشید. (خطر: مدل کسب و کار دارای نقص)
سازگاری در رابطه با فرضیاتی است که بر طبق آن مدل کسب و کار متناسب با نیروهای خارجی موثر بر آن انتخاب می شود، نیروهای خارجی مانند: رقبا، تغییرات تکنولوژی و یا قوانین و مقررات.( خطر: تهدیدات خارجی )
وقتی تمام فرضیات مرتبط با اجرایی بودن، مطلوبیت، سودآوری و سازگاری را مشخص کردید می توانید آن ها را از طریق اجرای برنامه ی توسعه مشتری و همچنین استارت آپ ناب، بسنجید.
می توانیم بهتر عمل کنیم
یافته های مظالعات شرکت فرکتل به علاوه ی تحقیق اخیر ثابت می کنند که ما همچنان می توانیم آموزش های بیشتر و بهتری به کارآفرینان و نوآوران در زمینه ی طراحی مدل کسب و کار و هم چنین سنجش کسب و کار ناب بدهیم. منظور از" ما" تمامی کسانی است که در این زمینه نقش دارند ، مثل: موسسان، رهبران، مدیران اجرایی، تیم ها، استراتژیست ها و مشاوران.
ما نیاز داریم که نرخ شکست مدل های کسب و کار یا شکست هایی که نتیجه ساخت محصولات بدون مشتری است را کاهش دهیم. ما نباید این آمار و نتایج از شکست را داشته باشیم زیرا این نشان می دهد که ما در آموزش مدیران اجرایی و کارآفرینان خود شکست خورده ایم.