وقوع زلزله نه تنها برای کشور ما، بلکه برای هر کشوری اجتنابناپذیر است، چراکه اگر از زمان وقوع آن نیز آگاه و مطلع باشید، باز هم نمیتوان جلوی وقوع این حادثه را گرفت.
یادداشت
وقوع زلزله نه تنها برای کشور ما، بلکه برای هر کشوری اجتنابناپذیر است، چراکه اگر از زمان وقوع آن نیز آگاه و مطلع باشید، باز هم نمیتوان جلوی وقوع این حادثه را گرفت. بنابراین اقدامات پیشگیرانه مهمترین و موثرترین راهکار برای مقابله با آن و متحمل شدن کمترین خسارت است. باید توجه داشت به اینکه ضریب خسارت زلزله چقدر خواهد بود و این مهم با توجه به موارد قبلی و اینکه آیا کشوری زلزلهخیز است یا نه، امکانپذیر است.
تناوب زلزله و درصد احتمال و میزان خسارت بستگی به قدرت زلزله دارد و آن موقع معلوم میشود که دولتها باید چه هزینههایی انجام دهند. استانداردسازی ساختمانها باید افزایش یابد یعنی هزینههای ساختوساز باید افزایش پیدا کند و اگر بگوییم در کشور ما هر 50 سال یکبار در کشور زلزله اتفاق میافتد و هزینههای اضافی نکنیم، تفکری کاملا اشتباه است.
اگر کشوری با این اتفاق روبهرو باشد دولتها به اجبارهایی برای ساختوساز، آمادگی مردم برای قبل و بعد از زلزله، آموزش و... مواجهه هستند و باید این امور تکرار شود که تمام آنها هزینههایی را برای دولتها خواهد داشت. این هزینهها از بودجه صرف خواهد شد و این یعنی کسری بودجه، هزینههای اضافی و فشارهای مالیاتی. بنابراین دولتها علاقهای به وقوع زلزله نخواهند داشت، اما به ناچار برای رویارویی با آن باید آماده باشند.
اما بعد از وقوع زلزله مدیریت بحران لازم است. باید آمادگی در حدی باشد که بتوان با توجه به قدرت زلزله این بحران را مدیریت کرد تا زمانی که به یک ثبات نسبی برسد و امور را مردم در دست بگیرند و برای آبادانی و جبران خسارت آماده شوند. تمام این مسائل برای دولت هزینه دارد. به دنبال مدیریت بحران، برنامهریزی برای ساختوساز، سازندگی و مسائل اقتصادی و همچنین جبران خسارتها توسط بیمهها و خود دولت در موضوع تامین اجتماعی به میان میآید. خدمات درمانی و تامین اجتماعی باید تا آخر عمر برای خسارتدیدگان و مصدومان اجرایی شود. بنابراین دولت این هزینهها را به دنبال خود خواهد کشید.
خسارات جانی، اما قابل جبران نیست. خانوادههای بیسرپرست، بچههای یتیم، توانبخشی و... غیر قابل جبران است. این خسارات جانی هزینههای بسیاری برای دولت خواهد داشت. این فرزندان بیسرپرست و افرادی که تنها بازمانده از خانواده هستند برای دولت هزینه دارند. کسی چه میداند این بچههای یتیم چه آیندهای دارند و اگر به آنها رسیدگی و هزینه نشود خلافکار، دزد یا سربار جامعه خواهند شد.
وقوع زلزله نه تنها برای کشور ما، بلکه برای هر کشوری اجتنابناپذیر است، چراکه اگر از زمان وقوع آن نیز آگاه و مطلع باشید، باز هم نمیتوان جلوی وقوع این حادثه را گرفت. بنابراین اقدامات پیشگیرانه مهمترین و موثرترین راهکار برای مقابله با آن و متحمل شدن کمترین خسارت است. باید توجه داشت به اینکه ضریب خسارت زلزله چقدر خواهد بود و این مهم با توجه به موارد قبلی و اینکه آیا کشوری زلزلهخیز است یا نه، امکانپذیر است.
تناوب زلزله و درصد احتمال و میزان خسارت بستگی به قدرت زلزله دارد و آن موقع معلوم میشود که دولتها باید چه هزینههایی انجام دهند. استانداردسازی ساختمانها باید افزایش یابد یعنی هزینههای ساختوساز باید افزایش پیدا کند و اگر بگوییم در کشور ما هر 50 سال یکبار در کشور زلزله اتفاق میافتد و هزینههای اضافی نکنیم، تفکری کاملا اشتباه است.
اگر کشوری با این اتفاق روبهرو باشد دولتها به اجبارهایی برای ساختوساز، آمادگی مردم برای قبل و بعد از زلزله، آموزش و... مواجهه هستند و باید این امور تکرار شود که تمام آنها هزینههایی را برای دولتها خواهد داشت. این هزینهها از بودجه صرف خواهد شد و این یعنی کسری بودجه، هزینههای اضافی و فشارهای مالیاتی. بنابراین دولتها علاقهای به وقوع زلزله نخواهند داشت، اما به ناچار برای رویارویی با آن باید آماده باشند.
اما بعد از وقوع زلزله مدیریت بحران لازم است. باید آمادگی در حدی باشد که بتوان با توجه به قدرت زلزله این بحران را مدیریت کرد تا زمانی که به یک ثبات نسبی برسد و امور را مردم در دست بگیرند و برای آبادانی و جبران خسارت آماده شوند. تمام این مسائل برای دولت هزینه دارد. به دنبال مدیریت بحران، برنامهریزی برای ساختوساز، سازندگی و مسائل اقتصادی و همچنین جبران خسارتها توسط بیمهها و خود دولت در موضوع تامین اجتماعی به میان میآید. خدمات درمانی و تامین اجتماعی باید تا آخر عمر برای خسارتدیدگان و مصدومان اجرایی شود. بنابراین دولت این هزینهها را به دنبال خود خواهد کشید.
خسارات جانی، اما قابل جبران نیست. خانوادههای بیسرپرست، بچههای یتیم، توانبخشی و... غیر قابل جبران است. این خسارات جانی هزینههای بسیاری برای دولت خواهد داشت. این فرزندان بیسرپرست و افرادی که تنها بازمانده از خانواده هستند برای دولت هزینه دارند. کسی چه میداند این بچههای یتیم چه آیندهای دارند و اگر به آنها رسیدگی و هزینه نشود خلافکار، دزد یا سربار جامعه خواهند شد.