شرکتهای دانشبنیان اگر کار خود را بر محور دانش و نوآوری قرار دهند، برای حرکت خود در این مسیر وابسته کمک مالی نیستند....
و باید مقصد خود را برای موفقیت در توسعه دانش و فناوری و ارائه محصولی با توانایی ایجاد ارزش افزوده، جستوجو کنند.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان، شاید بد نباشد شرکتهای «دانشبنیان» را به عنوان ستونهای اقتصاد دانشبنیان و پیشران اقتصاد مقاومتی، بار دیگر بشناسیم، چراکه با تعریف صحیحی از این شرکتها بر اساس شناخت ماهیت آنهاست که میتوان ضمن رفع نیازها و دغدغههایشان، جایگاهمان را یک گام به سوی ثروتآفرینی، اقتدار و اشتغال نزدیکتر ترسیم کنیم.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان، شاید بد نباشد شرکتهای «دانشبنیان» را به عنوان ستونهای اقتصاد دانشبنیان و پیشران اقتصاد مقاومتی، بار دیگر بشناسیم، چراکه با تعریف صحیحی از این شرکتها بر اساس شناخت ماهیت آنهاست که میتوان ضمن رفع نیازها و دغدغههایشان، جایگاهمان را یک گام به سوی ثروتآفرینی، اقتدار و اشتغال نزدیکتر ترسیم کنیم.
هنگامی که شرکتی با عبارت دانشبنیان شناخته میشود، نشان میدهد چنین شرکتی نسبت به کاری که دیگر شرکتها برای درآمدزایی انجام میدهند، تمایزهایی دارد و این تمایز درآمدی است که از راه نوآوری، دانش و فناوری خود ایجاد میکند. براساس همین تعریف، شرکتهای دانشبنیان اگر کار خود را بر محور دانش و نوآوری قرار دهند، برای حرکت خود در این مسیر وابسته کمک مالی نیستند و باید مقصد خود را برای موفقیت در توسعه دانش و فناوری و ارائه محصولی با توانایی ایجاد ارزش افزوده، جستوجو کنند. آنچه شرکتهای دانشبنیان نیاز دارند تا دانش و تجربه و ماده اولیهای را که در دست دارند، به محصولی با توان ایجاد ارزش افزوده بدل کنند، زمینه مساعد برای این کار است.
زمانی که با مدرک دکتری مهندسی شیمی از دانشگاه لندن به کشور بازگشتم، سرمایه مفهوم عینی نداشت و مسیری پیش رو بود که دو راهی میان فعالیت در حوزه فناوری و ایجاد درآمد از این راه و دیگر حوزهها را از هم جدا میکرد. بنابراین با ورود به عرصه تحقیقات و فناوری، دانش و توانمندی خود را به عنوان سرمایه اصلی هزینه کردم و بهمرور عرصه باز شد. همین امر در درازمدت باعث شد افراد صاحب دانش و تجربه دیگری به ما بپیوندند و سپس با آغاز کارهای اساسی، حرکت در مسیر تولید محصولی که ضمن ایجاد ارزش افزوده بتواند نیازی از نیازهای کشور را تامین کند، شتاب بیشتری به خود گرفت.
تجربه فعالیت چندساله در این حوزه نشان داده است که نباید فراموش کرد آنچه رشد دیگر شرکتهای فناوری را به همراه داشته باشد، حمایت مالی از این شرکتها نیست، زیرا پیش از دریافت وام یا هرگونه تسهیلات مالی دیگر میبایست توانمندی بازپرداخت آن، با تولید یک خدمت یا محصول درآمدزا، دارای بازار تجاری و به طوریکه بتواند زمینه حرکت رو به رشد شرکت را فراهم کند، وجود داشته باشد. بنابراین مهمترین چیزی که میتواند رشد شرکتهای فناور را به همراه بیاورد، بازار است و شرکتها بیشتر از هرگونه حمایت مالی، نیازمند بازار هستند. آن هم نه به صورت انحصاری، بلکه با ایجاد فضای امنی برای رقابت با رقبایی که جایگاه علم و فناوری در تولید محصول را نمیدانند و برای تولید محصول نوآورانه و مبتنی بر فناوری، ارزشی قائل نیستند.
در ارزیابی پروپوزالها و پیشنهادهایی که به دستگاهها ارائه میشود، میتوان یک امتیاز برای شرکتهای فناور قائل شد، که شرکتها بتوانند این فضا را برای رقابت داشته باشند.
سالی یک یا دو مناقصه از شرکتهای بزرگ حوزه نفت ارائه میشود که در این فرصت ایجاد شده برای شرکتها، میان شرکتی که بیش از صد نفر کارآزموده و تحصیلکرده را به فعالیت مشغول کرده است، با شرکتی که هیچیک از مولفههای نوآور بودن و فناور بودن را ندارد، نباید جایگاهی یکسان متصور بود و به این دو از یک زاویه نگریسته شود.
شرکتهای دانشبنیان، شرکتهایی هستند که نیروی انسانی حکم سرمایه را برای آنها دارد و برای ادامه حیات این شرکتها ضروری است. بنابراین باید زمینه حفظ و بهرهمندی مطلوب از این سرمایه برای شرکتها فراهم شود. شرکتهای فناوریای هستند که دهها میلیارد تومان مطالبه دارند که کمک به رشد شرکت با تکیه به انگیزه نیروی انسانی، مستلزم پرداخت به موقع این مطالبات از سوی پیمانکاران دولتی است و باید در بازپرداخت این مطالبات نیز میان شرکتهای دانشبنیان و دیگر شرکتها تمایز قائل شوند. این موضوع یعنی توجه به دانشبنیانی بودن شرکتها بیشتر از صدور مصوبهها و الزامهای قانونی، نیازمند فرهنگسازی و شناخته شدن این موضوع از سوی میزبانهای خدمات و محصولات شرکتهاست.
کنترل و فیلتراسیون دقیق شرکتها، با ارزیابیهای دورهای و منظم موضوع مهم دیگری است که تحقق آن حفظ اعتبار دانشبنیان و تلاش شرکتها برای حفظ این نشان به عنوان یک مزیت نسبی نسبت به دیگر شرکتهایی است که از این توانمندی و ویژگی برخوردار نیستند.
با یک مثال قصد دارم به اهمیت و ضرورت یک اقدام حیاتی برای رونق کسب و کار شرکتهای فناور اشاره کنم. کشور ما بیش از 200 فیلد پردازشنشده نفتی دارد که نشان میدهد بازار حفاری را همچنان بازاری زنده و پررونق میسازد، اما این بازار زمانی در اختیار شرکتهایی که اکنون در این حوزه فعال هستند، قرار میگیرد که مزیت و وجه تمایز در اختیار این شرکتها باشد و آن چیزی جز سوار شدن مفهوم دانش، فناوری و نوآوری بر بستر این حوزه نیست.
راه فراروی شرکتهای دانشبنیان که در تلاطم رقابت بازار سخت در تلاشند تا با نوآوری و فناوری خود شکل نویی از خدمات و محصولات را ارئه دهند، راهی روشن است و امیدوارم با ایجاد زمینههای مناسب یادشده برای این شرکتها، کشورمان با شتاب بیشتری در مسیر توسعه اقتصاد دانشبنیان حرکت کند.