پاول جولیوس رویتر، متولد سال 1816 در آلمان بود. کسی که از او به عنوان کارآفرین و یکی از پیشگامان استفاده از تلگراف و خبرگزاریها یاد میشود.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از مجله آینده نگر، سال 2008 میلادی دو نام بزرگ در حوزه رسانه و خدمات اطلاعات مالی و اقتصادی به هم پیوند خوردند. از یک سو گروه رویترز و از سوی دیگر شرکت تامسون در کنار هم قرار گرفتند. این گزارش نگاهی داشته است به آغاز به کار هردو شرکت به صورت جداگانه و سرنوشت هرکدام را تا رسیدن به یکدیگر دنبال کرده است. شرکت تامسون رویترز حالا یک حنبه خبری دارد و دهها جنبه اقتصادی. این شرکت خدمات مالی، اطلاعات در زمینه حقوقی، حسابداری و تخمین ریسک و بازار رسانه را در اختیار مشتریانش قرار میدهد. این غول رسانهای و اقتصادی دنیای امروز از سمت رویترز کارش را با تلگراف آغاز کرد و از سوی تامسون با رادیو.
پاول رویتر امپراتوری رسانهای را بنا میگذارد
پاول جولیوس رویتر، متولد سال 1816 در آلمان بود. کسی که از او به عنوان کارآفرین و یکی از پیشگامان استفاده از تلگراف و خبرگزاریها یاد میشود. در خانوادهای یهودی به دنیا آمده بود و اسم اصلیاش نشان از ریشههای اصلیاش داشت: اسرائیل بیر جوسافات. تغییر نامش تصمیم خودش بود وقتی که در سال 1845 به لندن مهاجرت کرد و به دین مسیحیت درآمد. رویتر که پیشتر کارمند بانک بود در سال 47 شریک یک شرکت چاپ در برلین شد که در جریان انقلابهای سال 1848 در اروپا به تکثیر شبنامه میپرداخت. اواخر همان سال رویتر به پاریس رفت و مدت کوتاهی به عنوان مترجم مشغول کار شد. رویتر که کمکم به حیطه اخبار میل پیدا کرده بود راهی لندن شد. او یک سرویس خدماتی راهاندازی کرد برای ارسال اخبار و برای این کار از ترکیبی از تکنولوژی روز استفاده کرد: خطوط تلگرام و دستهای از کبوتران پیغامرسان. شم اقتصادیاش که شاید یادگار روزهای کار در بانک بود باعث شد که جنس خبرهایی که انتقال میداد از جنس بورس باشد. او یک دفتر کار در طبقه اول ساختمان بورس رویال لندن راهاندازی کرد که به مرکز تلگراف هم بسیار نزدیک بود و به کمک یک پسربچه 11 ساله که به استفاده از دستگاه تلگراف وارد بود شروع به مخابره اخبار و بالا و پایینهای بورس بین لندن و پاریس کرد.
شلیک به لینکلن، رونق کار رویتر
گسترش کار رویتر آهسته و پیوسته روبهرشد بود. در سال 1858 روزنامه مورنینگ ادورتایزر به عنوان اولین مشتری روزنامهای این شرکت شناخته شد. از آن به بعد مرتب به میزان روزنامههای مشتری رویتر افزوده شد. اما کمکم مشخص شد که ارزش کار و خدمات رویتر تنها در ارائه خبرهای بازار و بورس نیست؛ اطلاعرسانان زیادی با این شرکت همکاری داشتند و نیروی تلگرام میتوانست زیرساخت بسیار خوبی برای کسب اخبار بینالمللی باشد. انتشار مهمترین خبر سال 1865 این موضوع را ثابت کرد. در ماه آوریل سال 1865 رئیسجمهور معروف امریکا که لغو بردهداری را اعلام کرده بود، هنگام تماشای تئاتر در واشنگتن ترور شد. در این واقعه تلگراف توانست قدرت انتقال اخبارش را بهخوبی نشان دهد و رسانهای که توانست برای اولین بار این خبر را به مخاطبان در اروپا مخابره کند رویترز بود. قدرت رویترز برای نخستین بار بود که چنین تاثیرگذار خودش را به نمایش میگذاشت. رویتر خودش هم در همین تاریخ بود که امکانهای نهفته در تلگراف برای مخابره خبر را دید و سازمانی خبری بنا نهاد که در سرتاسر دنیا خبرنگارانی را هم استخدام کرد.
رویترز برای ایرانیان
نام خبرگزاری رویترز هرچند برای ایرانیان شناخته شده است اما شخص رویتر در تاریخ ایران با موضوعی خارج از حوزه خبر پیوند خورده است. زمانی که اروپا در تبوتاب پیشرفت و بود و رسانهها هم همپای این تغییرات کمکم جان میگرفتند، در ایران حکومت قاجار حکمفرما بود و مجموعهای از قراردادها با اروپاییان بسته میشد که تاب و توان کشور را ذرهذره میگرفت. یکی از طرفهای قرارداد رویتر بود که معاهدهای را با ناصرالدینشاه امضا کرد که بر طبق آن امتیاز ساختن هرگونه راه و راهآهن و سدها از دریای مازندران تا خلیج فارس و بهرهبرداری از همه معادن ایران (به جز طلا و نقره)، ایجاد مجاری آبی و قنات و کانالها برای کشتیرانی یا کشاورزی، ایجاد بانک و هرگونه کمپانی صنعتی در سراسر ایران، حق انحصار کارهای عامالمنفعه، استفاده و بهرهبرداری از جنگلها برای مدت 70 سال و استفاده از گمرکات ایران به مدت 25 سال در ازای پرداخت 6 میلیون لیره انگلیسی و سود ۵ درصد در اختیار رویتر قرار گرفت. شدت شرایط استعماری حاکم بر این اعطای امتیاز اعتراضات گستردهای را به دنبال داشت و البته اعتراض روسها هم مزید بر علت شد تا پیش از اجرای این قرارداد، ناصرالدین شاه حکم به الغای آن دهد. رویتر برای جبران خسارت 17 سال به دنبال مطالبات خود بود تا سرانجام توانست امتیاز بانک شاهی را در ایران به دست آورد.
رویترز معاصر
همانطور که آقای رویتر به معجزه تلگراف در سرعت انتقال اخبار پی برد، پس از آن هم رویترز که در عصر جدید تبدیل شد به یک غول رسانهای خیلی زود به سراغ استفاده از کامپیوتر رفت. در سال 1960 این آژانس خبری یکی از اولین رسانههایی بود که برای انتقال دادههای اقتصادی به آن سوی مرزها از کامپیوتر کمک گرفت. رویترزی که عموم مردم با نام خبرگزاری آن را میشناسند همیشه به هدف اقتصادی خود پایبند مانده است و ارائه خدمات و دادههای اطلاعاتی مالی و اقتصادی هیچگاه از صدر ماموریتهای آن کنار نرفت. در سال 1984 سهام عمومی رویترز در بازار سهام لندن عرضه شد و در سال 2008 هویت تازهای به خود گرفت. از آن سال بود که رویترز با کمپانی انتشارات الکترونیک تامسون ادغام شد. در دوران معاصر شرکت جدید را با نام تامسون رویترز میشناسند. اما تا آنجایی که بحث رسانه و پوشش خبری در میان باشد همچنان این شرکت ادغامشده را با نام رویترز میخوانیم.
آغاز تامسونها
همه چیز با روی تامسون شروع شد، پسرک تپل و نزدیکبین یک سلمانی. روی در سال 1894 در شهر تورنتو کانادا به دنیا آمد و از همان جوانی تلاش کرد تا از ریشههای خانوادگیاش جدا شود و به راه خود برود. اول سراغ کشاورزی رفت اما دست خالی به شهر خودش بازگشت. سال 1920 با برادرش کارل مشغول کسبوکار تازهای شد؛ خرید و فروش قطعات اتومبیل که برای مدتی هم رونق گرفت اما بعد از چند سال ورشکست شد. خیلی زود موقعیت دیگری نظر روی را به خودش جلب کرد، تکنولوژی رادیو تازه از راه رسیده بود و صاحبان این صنعت تازه به کسانی احتیاج داشتند که بتوانند رادیوها را به خانه مردم مناطق مختلف کانادا ببرند. شرکت هاوکینگ او و خانوادهاش (شامل سه فرزند) را به منطقه خلیج شمالی کانادا فرستاد، جایی که امواج رادیویی آنقدر ضعیف بودند که اهالی هیچ استفادهای از رادیو نمیکردند. برای کسی مثل روی این موضوع شکست محسوب نمیشد بلکه موقعیت تازهای فراهم شد. راهحل از نظر او ساده بود: خودش یک ایستگاه رادیویی تاسیس کرد. او در سال 1931 پخش رادیویی را آغاز کرد و این اولین گام در راه تاسیس امپراتوری تامسونها بود. بعد از چند سال پرفراز و نشیب سرانجام نوبت او بود که به موفقیت برسد. شروع کرد به خریداری هر رسانهای که به ذهنش میرسید. اول چند ایستگاه رادیویی دیگر، بعد یک روزنامه محلی در اونتاریو، و بعد هم به انگلستان رفت و یک روزنامه و یک ایستگاه تلویزیونی خرید و عاقبت نوبت به خرید ساندی تایمز رسید. روی تامسون مثل خیلی از ثروتمندان دیگر در تمام مدت حواسش به هزینهها بود. در سال 64 مکه الیزابت دوم به او لقب بارون داد، اولین بارون خانواده تامسون که لقبش را هم به همراه ثروتش برای نسل بعد به ارث گذاشت. در دهه 70 امپراتوری او شامل شرکتهای بیمه، آژانسهای مسافرتی و شرکتهای حملونقل میشد. روی در سال 1976 از دنیا رفت.
بارون دوم: برخلاف پدر
کن تامسون با پدرش بسیار متفاوت بود. او به عنوان تکپسر روی، بر مسند ریاست شرکت تامسون نشست. او برخلاف پدرش به حرف مشاوران گوش میکرد و گرچه به گسترش این امپراتوری ادامه داد اما برخی از اقدامات پدرش را باطل کرد. در دوره مدیریت کن این شرکت بیشتر روزنامههایی را که در اختیار داشت فروخت از جمله تایمز آو لند و ساندی تایمز. او عقیده داشت که بازار آگهی روزنامهها بیش از اندازه به شرایط اقتصادی وابسته است، او بیشتر به دنبال مشتریان پروپاقرص بود. شرکت از آن به بعد به سراغ بازار دادههای مالی، دیتابیس الکترونیک و... رفت. در سال 1996 شرکت تامسون بیش از 3 میلیارد دلار برای خرید یک دفتر انتشاراتی حقوقی امریکایی هزینه کرد که بزرگترین خرید این شرکت به حساب میآمد. با وجود تمامی خردی که در کسبوکار به خرج داد او را با عنوان یک تاجر بیمیل به تجارت میشناختند. او به زحمت خودش را به نشستهای سالانه عمومی شرکت میرساند و علاقه اصلیاش به هنر بود. در سال 2002 او بیش از 2 هزار قطعه هنری را به گالری هنری اونتاریو اهدا کرد. با همه اینها با انضباط کارش را پیش میبرد، در روز مرگش در سال 2006 مثل هرروز زودتر از موعد سر کار رسیده بود.
بارون سوم: دوران ادغام
نشریه فوربز میزان دارایی سومین بارون خاندان تامسون را در حدود 27.5 میلیارد دلار تخمین زده است. بعد از مرگ پدر، دیوید برای نشان دادن اسم و رسم خود هیچ فرصتی را از دست نداد. اولین و بزرگترین اقدامی که انجام داد ترتیب دادن ادغام 17.2 میلیارد دلاری با گروه رویترز بود. ترکیبی که باعث شد تامسون رویترز تبدیل به یک غول رسانهای و اطلاعاتی شود. اما این ادغام بزرگ در سال 2008 در بدترین زمان ممکن صورت گرفت. بلافاصله پس از این اقدام دوران بحران مالی جهانی آغاز شد. اصلیترین مشتریهای تامسون رویترز که بانکها و موسسات مالی بودند شروع کرده بودند به تعدیل نیرو و تلاش داشتند تا از هر هزینه اضافه پرهیز کنند، برای همین سهام شرکت نتوانست به قیمتی که در سال 2007 داشت بازگردد. دیوید سهام شرکت بزرگ ارتباطاتی بل کانادا را هم در اختیار دارد و صاحب روزنامه گلوب اند میل است که نسل به نسل به او ارث رسیده. بیشتر ثروت خانواده تامسون از طریق شرکت وودبریج هدایت میشود که دارایی وارثان روی تامسون را در بر دارد. از طریق این شرکت است که وارثان به هم پیوند میخورند. دیوید هم مانند پدرش از علاقهمندان هنر است. مجموعه آثار هنری او شامل نقاشیهایی از پابلو پیکاسو و جان کنستابل است.