در شرایطی که صداوسیما مدعی داشتن مخاطبان گسترده است، همزمان از هیچ راهی برای جذب بینندگان از دست داده خود فرو گذار نیست.
آخرین دستاورد این تئوری جذب بیننده و دیده شدن در بین مردم، جذب بازیگران اغلب ممنوعالتصویر و منع حضور شده در برنامههای تلویزیونی به عنوان مجری مسابقهای در شبکه سه سیماست.
همزمان مهران مدیری و لشکر همراهش که در زمستان سال ۸۸ به بهانه خریداری نشدن مجموعه طنز تولید شده راهی شبکه خانگی و سودآوریهای میلیاردی از جیب مردم شده بودند، دوباره به تلویزیون بازگشته و خبر از ساخت فصل دوم یکی از سریالهای پرمخاطب دهه قبل خود را داده است.
از همه جالبتر، شبکه یک سیما که سالها برنامه صبح بخیر ایران را به عنوان تریبون نظام و عنصر جذاب مخاطب عام آنتن خودش حفظ میکرد، با تغییرات جدی از بازه زمانی ۶ صبح تا ۹ صبح به برنامهای بسته با تایم محدود ۸۵ دقیقه تغییر داده تا بتواند در رقابت با دیگر شبکهها مخاطب صبحگاهی را از دست ندهد!
در رادیو پس از سیاستهای عجیب و غریب و حذف برنامههای پرمخاطب و پاکسازی شبکهای محبوب مانند رادیو جوان، حالا با حضور یکی از بستگان رئیس این سازمان در راس معاونت صدا، دوباره نیروهای رفته با تحلیل احترام و خاطره بازی به این برنامهها بازمیگردند تا مگر رادیو، عنصر بیواسطه ارتباط با مردم، دوباره رویای روزهای خوش را خیال پردازی کند.
در چنین شرایطی که متولیان این رسانه با قدرت عناصر جذاب به آنتن میرسانند و از نداشتن بیننده در بیشتر شبکههای قدیمی و تازه تأسیس رنج میبرند، چطور میتوان به آمارهای تعارفگونه مرکز تحقیقات صداوسیما استناد کرد.
با وجود این موج جذابسازی آنتن، توسعه برنامه های تفریحی، باز شدن فضا برای خوانندگان بدون مجوز به آنتن صداوسیما و همچنین توسعه برنامههای مناسبتی، اتفاقاتی نیز رخ میدهد که نشان از حاکمیت سلیقهها و نبود استراتژی و برنامهریزی لازم برای اداره این سازمان بزرگ است.
دعوت و بعد ممنوعیت پخش برنامه از مرحوم ناصر ملک مطیعی در دو شبکه که به دو معاونت متفاوت این سازمان وابسته هستند، حذف آزاده صمدی از یک برنامه ورزشی در پلت فرم شبکه اینترنتی که از قضا صداوسیما سهامدار آن نیز هست و بعد دستور به منع استفاده از میهمان خارجی برای شب بازی اسپانیا در ویژهبرنامه جام جهانی شبکه سه تعارض و نامشخص بودن فضای فعالیت در این سازمان را بیش از پیش آشکار میکند.
قاعده و ساختاری که تقریبا در طول ۴۵ سال گذشته بر این سازمان و تشکیلات و سیستمهای آن سوار بوده و نظم و الگوی لازم برای حرکت را پدید میآورد، مسیر دریافت پیشنهاد، پذیرش در شورای طرح و برنامه و صادر شدن مجوز تولید و پخش را کاملا مشخص کرده است.
این سه مرحله تمامی سیاستگذاریها، الگوها، شاخصها، بخشهای داخلی برنامه، عناصر تشکیلدهنده محتوای تلویزیونی، قالبهای تصویری و همچنین ریز مسایل مالی تولید یا مشارکت و اسپانسرینگ را مشخص میکند.
حالا زمانی که کارلوس پویول به خرج اسپانسر ویژه برنامه جام جهانی به تهران میآید و با گمانه زنیهای مختلف مانند مدل مو، تتوی دست و گران بودن حضورش در اوضاع کنونی کشور از آنتن حذف میشود، تنها میتوان به این نتیجه رسید که چرخه اصولی تولید تلویزیونی و ساخت برنامهها در این سازمان کاملا از کنترل خارج شده و به دلیل ارجحیت روابط بر ضوابط موجود یا مدیران ارشد خبری از زیرمجموعهها ندارند، یا زیرمجموعهها سیاستهای مدیران ارشد را دریافت نکرده و اجرا نمیکنند!
صرف نظر از توجیههای غیرحرفهای برای حذف یک میهمان تلویزیونی ولو با پرداخت ۵۰ هزار یورو و تخریب اعتبار بینالمللی و آبروی رسانه غالب کشور، آیا نمی توان در لحظه موارد مشابه بدون حساسیت را در بدنه این سازمان پیدا کرد؟
در شرایطی که مدیران این سازمان نگران معیشت مردم هستند و هزینه میهمان برنامه که توسط اسپانسری که صدها میلیارد تومان برای جام جهانی پرداخت کرده را منطقی نمیدانند، شما میتوانید تبلیغات انواع غذاهای لذیذ، تصاویر اغراقآمیز از آشپزیهای جذاب و تبلیغ مواد خوراکی را در قالب تبلیغات بازرگانی و برنامههای مشارکتی در تمامی شبکههای سراسری، استانی و دیجیتال تلویزیون ببینید!
آیا این تصاویر خیالانگیز، سفرههای افطار لاکچری و خوراکیهای جذاب هیچ منافاتی با صدها هزار کیسه کمکهای مردمی به نیازمندان در شبهای ماه مبارک رمضان ندارد؟
به نظر، مدیران سازمان صداوسیما بیش از آن چه نگرانی از صرف هزینه یا رعایت موارد شرعی باشد بیشتر به دنبال مطرح شدن در تیتر و خبرهای حاشیه ای و القای پیام به بدنه زیر مجموعه خود برای همسویی و همراهی هستند.
نمونه این اتفاق را در مورد انتصاب مدیر جوان ۳۱ ساله به سمت مدیریت شبکه سه به جای یکی از نیروهای قدیمی این سازمان میتوان پیدا کرد، زمانی که گمانه زنیهای رسانهای با انتقاد جدی از این اتفاق در رسانهها منتشر شد عملا به نظر میرسید روزهای سختی در انتظار مدیر جوان این شبکه است، ولی حالا پس از برخورد با عادل فردوسیپور که جذابترین عنصر جذب مخاطب در تلویزیون است، عملا هیچ کس در این شبکه روی حرف مدیر آن حرف نمیزند!
** اشاره به تأخیر ۱۰ ثانیه فوتبال پخش زنده تلویزیون
همین پیام را نیز صداوسیما با حذف آزاده صمدی به شرکای تجاری خود گوشزد کرد، پیشتر تلویزیون اینترنتی زیرمجموعه این سازمان با تبلیغات عجیبی در کنار زمین فوتبال لیگ برتر به رقابت جدی با تلویزیون وارد شده بود، حذف بازیگر زن و ایجاد حاشیه برای این شبکه اینترنتی پیام واضحی بود تا همکاران صداوسیما متوجه فضای عملکرد خود و تبعیت از قوانین و سلیقههای اجرایی در این سازمان باشند.
حال با این اوضاع در بسط قواعد، حذف چهرهها، واکنشهای مردم و آبروریزیهای بینالمللی میتوان امید داشت، استراتژی جذب مخاطب با هر موضوع و چهرهای برای صداوسیما سرانجام خوشی داشته باشد؟
گزارش از علیرضا مبارکی
** اداره کل اخبار چندرسانه ای ** ایرناپلاس**
از حذف آزاده صمدی تا سانسور پویول
یک بام و دو هوای صداوسیما در روزگار بحران مخاطب
گرچه آمارهای داخلی و نقدناپذیر سازمان صداوسیما نشان میدهد، این مجموعه رسانهای غیرخصوصی بیشترین مخاطب را دارد، اما میزان توجه مردم به شبکههای اجتماعی، پیام رسانهای موبایلی و شبکههای ماهوارهای نیمه دیگری از واقعیت است.