صفحه اصلی / کارآفرینی / تحقیقات و پایان نامه ها / شناسایی الگوی رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنعت غذایی ایران، با استفاده از نظریه برخاسته از داده ها

شناسایی الگوی رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنعت غذایی ایران، با استفاده از نظریه برخاسته از داده ها

شیما فرخ'، اسداله کردنائیج، سید حمید خداداد حسینی، محمدرضا زالی
1. دانشجوی دکتری مدیریت استراتژیک، دانشگاه تربیت مدرس
۲. دانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس
۳. استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس
۴. دانشیار دانشکده کار آفرینی، دانشگاه تهران

چکیده
در دهه های گذشته یکی از دغدغهای عمده در حوزه صنایع غذایی ایران، شکست کسب و کارهای کوچک و متوسط در تبدیل آنها به شرکت های رشد یافته و شناخته شده بوده است. با توجه به سهم عمده آنها در رشد اقتصادی، این مسئله بان می شود که الگوی رشد کسب و کارهای مذکور کدام است؟ به منظور رسیدن به الگوی رشد این کسب و کارها، از روش کاربردی (بر حسب هدف، رویکرد کیفی (بر اساس گردآوری تظاهند داده ها و راهبرد داده بنیاد استفاده شد. گردآوری داروها، طی مصاحبه عمیق با ۱۳ نفر از مؤسسان کسب و کارهای کوچک و متوسط، در حوزه صنایع غذایی استان تهران صورت گرفت که فرایند رشد را تجربه کرده اند. روش نمونه گیری در این پژوهش، گلوله برفی است و الگوی به دست آمده نشان می دهد، مقوله اصلی که به پیامدهای رشد منجر می شود، استمرار اشتیاق کار آفرینانه است. چنانچه برخی شرایط زمینه ساز، بر استمرار اشتیاق کار آفرینانه تاثیر گذار باشد، می توان از طریق راهبردها و تحت تأثیر ویژگی های محیطی و واسطه ای خاص، شاهد رشد این شرکت ها بود و بر این اساس، سیر داستان ترسیم می شود

مقدمه
کسب و کار های کوچک و متوسط، بهترین مأمن برای فعالیت های کارآفرینانه هستند (مقیمی و احمد پور داریانی، ۱۳۸۷: ۲۰۷). این امر مستلزم آن است که بتوانند مراحل چرخه عمر خود را
طی کرده و توان رقابت پذیری با شرکت های بزرگ، در صنعت مربوطه را داشته باشند. اغلب شرکت های کوچک و جدید، نسبت به رقبای مستقر بزرگ تر خود شرایط نامساعدی دارند و مستعد شکست هستند (۱۹ -۱ ;۲۰۱۲ ,
lee , Kelley , Lee and Lee). طی دهه های گذشته، یکی از دغدغه های عمده کسب و کارهای کوچک و متوسط، شکست آنها در تبدیل به شرکتهای بزرگ یا شرکت های چندملیتی، به صورت منطقه ای، جهانی و همچنین توان رقابت پذیری پایین، برای رشد بوده است. از سوی دیگر، در صنعت غذایی ایران با توجه به وجود رقابت بالا و وجود فرصت های تبدیل محصولات غذایی سنتی به محصولات صنعتی و در مجموع، فراگیر و حساس بودن این صنعت، موضوع رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط، به عنوان یک فرایند پیچیده در این صنعت بررسی شده است.
پژوهش های پیشین نشان داده اند که رشد کسب و کار، تحت تأثیر عوامل درونی یا ویژگی های خاص شرکت و نیز عوامل بیرونی، عوامل خاص صنعت یا عوامل کلان اقتصادی است (۴۶ :۲۰۰۴ ,.Bullock et al)، دیویدسون و ویکلوند (۲۰۰۶) معتقدند، تمامی عوامل مؤثر در رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط را می توان در قالب سه دسته عامل توانایی ، نیاز و فرصت دسته بندی کرد (۴۶ :۲۰۰۶ ,Davidson and Wiklund). برخی دیگر از پژوهشگران معتقدند که رشد شرکت، بر اساس دیدگاه اکولوژی جمعیت تعیین می شود. بدین معنی، محیط به لحاظ ابعادی که دارد مانند پویایی، عدم تجانس، خصومت و سخاوت متغیر است و این عوامل خارجی، بیشتر از انگیزه ها و اقدامات راهبردی مدیران، تعیین کننده میزان رشد شرکت ها هستند (۲۰۰۰ ,Carroll and Hannan) در ادامه، این سؤال مطرح می شود که چه عواملی می تواند به رشد شرکت های کوچک و متوسط کمک کند؟ در واقع، پژوهشگران در صدد هستند با توجه به پراکندگی عوامل، الگوی رشد را در کسب و کارهای کوچک و متوسط، در صنعت غذایی ایران مشخص کنند. شناسایی این الگو، مراحل رسیدن به رشد را آسان می کند. به عبارتی دیگر، می تواند هم در آموزش و هم مشاوره به صاحبان کسب و کار، مؤثر واقع شود. تحقق این هدف، باید متناسب با بستر و شرایط داخلی کشور باشد تا موفقیت در اجرای آن افزایش یابد؛ بنابراین، از روش داده بنیاد برای شناسایی الگوی رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط استفاده شد.

نتیجه گیری
درصد بالایی از کسب و کارهای کوچک و متوسط در سال های اولیه تأسیس با شکست مواجه می شوند. طی نکردن مراحل چرخه عمر این کسب و کارها، یکی از دغدغه های صنعت است؛ بنابراین، این پژوهش با دیدگاه جامع و سیستماتیک، الگوی رشد را در صنعت غذای ایران ترسیم می کند. مطابق نتایج، به منظور تجربه مرحله رشد، وجود استمرار اشتیاق کارآفرینانه ، به عنوان احساس و علاقه شدید رهبر کسب و کار در تصمیم گیری های کارآفرینانه، ارائه ایده های نو آور، تشویق خلاقیت در کارکنان، شناخت فرصت های جدید و توسعه کسب و کار جدید، به صورت مستمر لازم و ضروری است. در واقع، تأکید این پژوهش بر مستمر بودن اشتیاق کار آفرینانه به عنوان مقوله محوری است که به ایجاد پیامدهای رشد منجر خواهد شد
چراکه وجود اشتیاق کار آفرینانه، در ابتدای راه اندازی کسب و کار ضروری است، اما استمرار آن به رشد کمک می کند.
برخی از عوامل، مانند فرهنگ سازمانی رشد گراه که در آن کارمندان و مدیران، به پیشرفت سازمان باور دارند و همچنین، نابسندگی به وضع موجود و توجه به رضایت مشتری به عنوان یک ارزش پذیرفته شده است. اسرمایه انسانی نو آوره که در آن کارمندان، به دنبال راه های جدید برای انجام وظایف هستند، از شغل خود رضایت دارند و به طور مستمر به دنبال تقویت مهارت های خود برای انجام امور به شیوه خلاقانه هستند، به عنوان زمینه ساز رشد این فرایند را آسان می کند
برای ظهور پیامدهای رشد، باید راهبردهایی اتخاذ شود که در این چارچوب، شامل مؤلفه های راهبرد توسعه گرا»، هوشمندی کسب و کاره و قابلیت پویای نوآوری است. مؤلفه راهبرد توسعه گرا، به دنبال توسعه تدریجی محصول (شروع کار با یک محصول)، ایجاد اعتبار و محبویت برند و شروع کار در بازارهای بکر است. مؤلفه هوشمندی کسب و کار، به دنبال پاسخگویی به چالش های آینده به واسطه آینده نگری، رصد تغییرات درون سازمانی و محیطی و پیشگامی در تشخیص نیازهای مشتریان است. مؤلفه قابلیت پویای نوآوری، به دنبال طراحی محصولات جدید، استفاده از افراد خبره در بخش تحقیق و توسعه و به کارگیری تکنولوژی های مستمر و به روز هستند
در این میان، مؤلفه های رقابت پذیری محیطی، و پویایی محیطی، به عنوان عوامل زمینه ای در الگوی رشد مشاهده شد. شایان ذکر است که به دلیل افزایش آگاهی مشتریان، پیشرفت تکنولوژی و وجود فرصت های سنتی در ایران که قابل تبدیل به محصولات صنعتی است، شاهد افزایش رقابت و تغییرات سریع و شدید در بازار صنعت غذایی هستیم. در واقع، این رقابت و پویایی شدید در این صنعت بارز است.
در نهایت، مؤلفه های مسئولیت پذیری اجتماعی که در آن شرکت، به دنبال تولید محصولات مطابق و بالاتر از استانداردهای صنایع غذایی است و صداقت به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. همچنین، توجه مدیران به دغدغه و مشکلات شخصی کار کتان و سرمایه اجتماعی، که شامل بهره گیری از تجربیات مشاوران متخصص، الگوبرداری از کسب و کارهای موفق، شرکت در گردهمایی های مربوط به صنعت غذا است و در آخر، مقوله «استقلال مالی به عنوان مقوله های واسطه ای، بر ارتباط مقوله ها تأثیر می گذارد. یافته های مرتبط با مقوله راهبردها، در این پژوهش به صورت موردی، با برخی از آثار پیشین همخوانی و تفاوت هایی دارد. در یکی از پژوهش های مرتبط، این عقیده وجود دارد که راهبرد کسب و کار، از نوع تمرکز و رهبری هزینه، در رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط دخیل است (۲۰۱۴ ,.Lotfi and et al). در پژوهش حاضر،محققان به این نتیجه رسیدند که راهبردهای تمایز و نو آوری در محصولات می تواند در رشد کسب و کارهای کوچک و متوسط و در صنعت غذایی ایران تأثیر گذار باشد. از دیدگاه اکولوژی، جمعیت، نیرو های محیط، تعیین کننده رشد کسب و کار هستند که در پژوهش حاضر، تنها عامل تعیین کننده رشد، عوامل محیطی نیستند و عوامل درونی نیز در این راستا ایفای نقش می کنند و به مراتب نقش کلیدی تری را بر عهده دارند. یافته های پژوهش، بر ترکیب دیدگاه مبتنی بر منابع، دیدگاه انگیزشی و انطباق راهبردی با دیدگاه های محیطی، اخلاق کسب و کار و استقلال مالی کسب و کار، تأکید دارد. مقوله مسئولیت پذیری اجتماعی کسب و کار با پژوهش های اور مانیدهی و استرینگا (۲۰۰۸)، مطابقت دارد که مزیت متمایز ارائه فضیلت را برای توصیف رفتار رقابتی یک شرکت بیان کردند. همچنین، در پژوهش حاضر، سرمایه مالی تأثیر گذار در رشد، بیشتر به استقلال آن در بدو تأسیس کسب و کار اشاره دارد و تأمین مالی خارج از پس انداز های مؤسسان و اعضای خانواده و اتکا به وام، در بدو تأسیس را عامل منجر به رشد نمی داند. سیاور لا” و همکاران (۲۰۰۴)، بیان کردند ویژگی های پایدار و ذاتی کار آفرینان بر چگونگی مدیریت کسب و کار آنها تأثیر گذار است که با ویژگی استمرار اشتیاق کار آفرینانه رهبر در ارتباط است . تمامی این عوامل، در محیطی در تعامل هستند که تأثیر رقابت پذیری و پویایی آن در ایران، به دلیل تغییر مستمر بازار، رقابت های گسترده، بازیگران فعال در این حوزه و تغییر آگاهی و اطلاعات مشتریان، در این صنعت آشکار است.

همچنین مطالعه کنید:

بورس

  بهترین واکنش به شرایط بحرانی بازار سهام چیست؟

  به گزارش کسب و کار نیوز، و به نقل از مجموعه آموزش بورس (هومن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.