سایت خبری تحلیلی کسب و کار استارت آپ | کارآفرینی | دانش بنیان | اقتصاد
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از کارافرین نیوز، صاحبان کسب و کاری که جزو موفق ها قرار می گیرند به شما خواهند گفت که موفقیتشان را تنها با شور و شوق به دست نیاوردند. آن ها سخت کار کرده اند، و در بسیاری از اوقات این موفقیت یک شبه اتفاق نیفتاده است.در طول دهه گذشته که کسب و کار خود که مشورت دادن به شرکت ها بود را انجام می دادم، همه این موارد را از نزدیک مشاهده کرده ام. در این جا هفت تا از معمول ترین اشتباهاتی که دیده ام کارآفرینان تازه کار به صورت مداوم انجام می دهند آورده ام:
۱– کنار نگذاشتن پول کافی برای حمایت از خود.
معتقدم که یکی از دلایلی که بیشتر کسب و کارهای کوچک در چند سال اول شکست می خورند، به این دلیل نیست که مدل کسب و کارشان درست جواب نمی دهد یا به اندازه کافی خوب نیست، بلکه زمانی که تقاضاها بالا می رود را نمی توان نادیده گرفت. بیشتر کارآفرینان قبل از این که قادر باشند کسب و کار یا خودشان را حمایت مالی کنند، پولی برایشان نمی ماند تا بتوانند کسب و کار را به سوددهی کافی برسانند تا خود کسب و کار هزینه های خود را بپردازد.
نکته: به صورتی فعال بودجه ای را برای خود ایجاد کنید تا خود را در فاز startup کسب و کار حمایت مالی کنید. دقت کنید که چه مقداری به این بودجه اختصاص می دهید، چون بایستی این مقدار شما را برای مدت یک یا دوسال حمایت کند و همان طور که تقاضا زیاد می شود فشار را از رویتان بردارد.
۲– در نظر گرفتن فرض هایی در زمان برنامه ریزی که زیادی خوش بینانه هستند.
بسیاری از کارآفرینان تازه کار را دیده ام که به این دام افتاده اند. آن ها ایده بسیار خوبی دارند و دوستان و خانواده شان را متقاعد کرده اند که ایده شان تلاش فکری زیادی نیاز ندارد. آن ها به سرعت شروع به کر می کنند و متوجه می شنود جزئیاتی وجود داشته است که آن ها در نظر نگرفته اند یا در برخی حوزه ها فرض هایشان زیادی خوش بینانه بوده است و قبل از این که متوجه شوند، کسب و کارشان که تلاش فکری زیادی نیاز نداشت اکنون به تار مویی بند است.با خودتان روراست باشید. آیا زمان به دست آوردن اولین مشتری را می دانید؟ آیا تقاضا برای محصول را بسیار زیاد در نظر می گیرید؟ آیا با این طرز فکر که همه چیز خوب پیش خواهد رفت فرض می کنید ریسک کارتان صفر است؟
نکته: سه تا پنج نفر کاملا بی طرف (نه دوستان و خانواده) را پیدا کنید و از آن ها بخواهید که برایتان نقش ارزشیاب داشته باشند و بهتان کمک کنند نقطه ضعف ها را بیابید و آن ها را کاهش دهید.
۳– درست ارزشیابی نکردن مدل کسب و کار.
همه در طرح خود یک کسب و کار نیز ایجاد نمی کنند. بسیار راحت است که مفهوم کسب و کارتان را احاطه کنید اما این که قلم به کاغذ ببرید و به صورت بی طرف ارزش مدل کسب و کار خود و میزان پتانسیل سودش را مشخص کنید، کاری دیگر است. به زبان ساده حقیقت این است که یک ایده عالی تنها یک شروع است – و لزوما به یک مدل سودده تبدیل نمی شود.
۴– سعی در این که همه کارها را خودتان انجام دهید تا پول ذخیره نمایید.
اگر همه کارها را خودتان انجام دهید، فقط خودتان را زمین زده اید، کسب و کارتان به سختی پیش خواهد رفت، چون مهارت و تخصص کافی در همه زمینه ها ندارید. زمانتان ارزشمند است. جاهایی را در نظ بگیرید که باید شخصا انرژی خود را بگذارید. شما باید محتوا، محصولات و خدماتتان را ایجاد و اصلاح کنید، با مشتریان اصلی و سهام داران رابطه خوب برقرار کنید و در درون صنعتتان ایجاد اعتبار نمایید. هیچ کس این کارها را برای شما انجام نمی دهد.بقیه می توانند وبسایت شما را ایجاد کنند، روابط عمومی تان را مدیریت نمایند، برای خبرنامه تان الگو ایجاد کنند، برای انتشار موارد مختلف به سفر بروند و کارهای تصادفی مدیریتی را انجام دهند. از آن ها استفاده کنید.
نکته: نکته مهم این است که بدانید چه چیزی را خود انجام دید و چه چیزی را بسپارید. یک قانون کلی خوب برای این انتخاب این است که اگر آن مورد بخشی از هسته ی اصلی کسب و کار شما نیست، تخصص کمی در آن زمینه دارید، زمان بر است و افراد زیادی هستند که می توانند این خدمات را با قیمت مناسبی ارائه دهند، به سپردن فکر کنید.
۵– نخواهید روزهای اول خیلی زیاد کار کنید.
تعجب می کنم که بسیاری اوقات با افرادی برخورد می کنم که اخیرا کسب و کار خودشان را راه انداخته اند، اما زمانی که می بینند با ۲۵ ساعت کار در هفته میلیونی پول در نمی آورند! احتمالا آن ها این دید را از کار آفرینی دارند که باید از همان ابتدا بالا بنشینند و از همه کارهای سخت چشم پوشی کنند. حقیقت این است که اگر می خواهید به جایی برسید، بیشتر کسب و کارهای startup باید در ابتدا تلاش بسیار زیادی کنند. این موضوع ممکن است بدین معنی باشد که در ابتدای کسب و کارتان کار دیگری نیز انجام دهید یا برای کسب تجربه و در معرض دید قرار گرفتن کار رایگان انجام دهید. همچنین ممکن اس مجبور باشید شب ها و آخر هفته ها نیز کار کنید.
پشنهاد میکنم بخوانید گزینه‌ای به نام شکست هم وجود دارد یا خیر؟- بخش دوم
نکته: قبل از ورود به دنیای startup، واقعا روش زندگی اکنونتان را ارزیابی کنید و بدانید که احتمال زیاد بایستی قسمتی بزرگ از زمان آزادتان بزنید البته اگر مجبور نباشید از تمام آن بگذرید.
۶– قیمت گذاری بسیار بالا یا بسیار پایین روی محصولات یا خدمات.
در کسب و کار من اغلب به درخواست های پیشنهادی جواب می دهم. سال های پیش، پیشنهاد های سالانه به یک آژانس بزرگ دولتی می فرستادم. بعد از حدود چهار سال رد شدن مداوم، نکته ای از یکی از یکی از همکارانم دریافت کردم که می گفت قیمتم پایین تر از آن هست که جدی گرفته شوم. آن سال من قیمتم را برای همان کلاس های قبلی دو برابر کردم و برای اولین بار پذیرفته شدم.از طرف دیگر، نباید انتظار داشته باشید که برای یک روز ۲۰۰۰۰ دلار درخواست کنید و انتظار داشته باشید که آن کار را به دست آورید.
نکته: تحقیق کنید که بقیه چقدر می گیرند. بسیار هوشمندانه تر است که ابتدا قیمت مناسبی ارائه دهید، ارزشتان را ثابت کنید و در طول زمان قیمتتان را بالا ببرید. در بسیار موارد سوال از مشتری درباره بودجه اش، نه تنها به شما ایده می دهد که چقدر از او درخواست کنید، بلکه ریسک بسیار کم پول گرفتن یا زیاد قیمت دادن در رابطه با محصول یا خدمتتان را کاهش می دهد. همچنین ممکن است بخواهید انتخاب های متفاوت قیمتی تعیین کنید تا احتمال ارائه ی قیمت در محدوده بودجه ای مشتری تان را افزایش دهید.
۷– نداشتن راهکار رشد.
همه ما رستورانی را می شناسیم که وقتی اولین بار افتتاح شد عالی بود اما بعد از گسترش کیفیت غذایش به شدت افت کرد. در این زمان آوازه بدی پیدا کرد و نهایتا بسته شد. شما آن کسب و کار نباشید.در حالی که بیشتر کسب و کارهای کوچک فکر می کنند که هدف بردن تمامی کسب و کارهایی است که می توانند، در حالی که این طرز فکر لزوما درست نیست. گاهی، ممکن است بیش از حد کار جذب کنید و چالش کاملا متفاوتی داشته باشید که می تواند اعتبار کسب و کار را در بلند مدت تهدید کند.
نکته: بیندیشید که چگونه می خواهید کسب و کارتان را گسترش و رشد دهید و از همان ابتدای کارراهکار رشد سطح بالایی داشته باشید (حتی اگر در طول زمان تغییر کند).
۱– کنار نگذاشتن پول کافی برای حمایت از خود.
معتقدم که یکی از دلایلی که بیشتر کسب و کارهای کوچک در چند سال اول شکست می خورند، به این دلیل نیست که مدل کسب و کارشان درست جواب نمی دهد یا به اندازه کافی خوب نیست، بلکه زمانی که تقاضاها بالا می رود را نمی توان نادیده گرفت. بیشتر کارآفرینان قبل از این که قادر باشند کسب و کار یا خودشان را حمایت مالی کنند، پولی برایشان نمی ماند تا بتوانند کسب و کار را به سوددهی کافی برسانند تا خود کسب و کار هزینه های خود را بپردازد.
نکته: به صورتی فعال بودجه ای را برای خود ایجاد کنید تا خود را در فاز startup کسب و کار حمایت مالی کنید. دقت کنید که چه مقداری به این بودجه اختصاص می دهید، چون بایستی این مقدار شما را برای مدت یک یا دوسال حمایت کند و همان طور که تقاضا زیاد می شود فشار را از رویتان بردارد.
۲– در نظر گرفتن فرض هایی در زمان برنامه ریزی که زیادی خوش بینانه هستند.
بسیاری از کارآفرینان تازه کار را دیده ام که به این دام افتاده اند. آن ها ایده بسیار خوبی دارند و دوستان و خانواده شان را متقاعد کرده اند که ایده شان تلاش فکری زیادی نیاز ندارد. آن ها به سرعت شروع به کر می کنند و متوجه می شنود جزئیاتی وجود داشته است که آن ها در نظر نگرفته اند یا در برخی حوزه ها فرض هایشان زیادی خوش بینانه بوده است و قبل از این که متوجه شوند، کسب و کارشان که تلاش فکری زیادی نیاز نداشت اکنون به تار مویی بند است.با خودتان روراست باشید. آیا زمان به دست آوردن اولین مشتری را می دانید؟ آیا تقاضا برای محصول را بسیار زیاد در نظر می گیرید؟ آیا با این طرز فکر که همه چیز خوب پیش خواهد رفت فرض می کنید ریسک کارتان صفر است؟
نکته: سه تا پنج نفر کاملا بی طرف (نه دوستان و خانواده) را پیدا کنید و از آن ها بخواهید که برایتان نقش ارزشیاب داشته باشند و بهتان کمک کنند نقطه ضعف ها را بیابید و آن ها را کاهش دهید.
۳– درست ارزشیابی نکردن مدل کسب و کار.
همه در طرح خود یک کسب و کار نیز ایجاد نمی کنند. بسیار راحت است که مفهوم کسب و کارتان را احاطه کنید اما این که قلم به کاغذ ببرید و به صورت بی طرف ارزش مدل کسب و کار خود و میزان پتانسیل سودش را مشخص کنید، کاری دیگر است. به زبان ساده حقیقت این است که یک ایده عالی تنها یک شروع است – و لزوما به یک مدل سودده تبدیل نمی شود.
۴– سعی در این که همه کارها را خودتان انجام دهید تا پول ذخیره نمایید.
اگر همه کارها را خودتان انجام دهید، فقط خودتان را زمین زده اید، کسب و کارتان به سختی پیش خواهد رفت، چون مهارت و تخصص کافی در همه زمینه ها ندارید. زمانتان ارزشمند است. جاهایی را در نظ بگیرید که باید شخصا انرژی خود را بگذارید. شما باید محتوا، محصولات و خدماتتان را ایجاد و اصلاح کنید، با مشتریان اصلی و سهام داران رابطه خوب برقرار کنید و در درون صنعتتان ایجاد اعتبار نمایید. هیچ کس این کارها را برای شما انجام نمی دهد.بقیه می توانند وبسایت شما را ایجاد کنند، روابط عمومی تان را مدیریت نمایند، برای خبرنامه تان الگو ایجاد کنند، برای انتشار موارد مختلف به سفر بروند و کارهای تصادفی مدیریتی را انجام دهند. از آن ها استفاده کنید.
نکته: نکته مهم این است که بدانید چه چیزی را خود انجام دید و چه چیزی را بسپارید. یک قانون کلی خوب برای این انتخاب این است که اگر آن مورد بخشی از هسته ی اصلی کسب و کار شما نیست، تخصص کمی در آن زمینه دارید، زمان بر است و افراد زیادی هستند که می توانند این خدمات را با قیمت مناسبی ارائه دهند، به سپردن فکر کنید.
۵– نخواهید روزهای اول خیلی زیاد کار کنید.
تعجب می کنم که بسیاری اوقات با افرادی برخورد می کنم که اخیرا کسب و کار خودشان را راه انداخته اند، اما زمانی که می بینند با ۲۵ ساعت کار در هفته میلیونی پول در نمی آورند! احتمالا آن ها این دید را از کار آفرینی دارند که باید از همان ابتدا بالا بنشینند و از همه کارهای سخت چشم پوشی کنند. حقیقت این است که اگر می خواهید به جایی برسید، بیشتر کسب و کارهای startup باید در ابتدا تلاش بسیار زیادی کنند. این موضوع ممکن است بدین معنی باشد که در ابتدای کسب و کارتان کار دیگری نیز انجام دهید یا برای کسب تجربه و در معرض دید قرار گرفتن کار رایگان انجام دهید. همچنین ممکن اس مجبور باشید شب ها و آخر هفته ها نیز کار کنید.
پشنهاد میکنم بخوانید گزینه‌ای به نام شکست هم وجود دارد یا خیر؟- بخش دوم
نکته: قبل از ورود به دنیای startup، واقعا روش زندگی اکنونتان را ارزیابی کنید و بدانید که احتمال زیاد بایستی قسمتی بزرگ از زمان آزادتان بزنید البته اگر مجبور نباشید از تمام آن بگذرید.
۶– قیمت گذاری بسیار بالا یا بسیار پایین روی محصولات یا خدمات.
در کسب و کار من اغلب به درخواست های پیشنهادی جواب می دهم. سال های پیش، پیشنهاد های سالانه به یک آژانس بزرگ دولتی می فرستادم. بعد از حدود چهار سال رد شدن مداوم، نکته ای از یکی از یکی از همکارانم دریافت کردم که می گفت قیمتم پایین تر از آن هست که جدی گرفته شوم. آن سال من قیمتم را برای همان کلاس های قبلی دو برابر کردم و برای اولین بار پذیرفته شدم.از طرف دیگر، نباید انتظار داشته باشید که برای یک روز ۲۰۰۰۰ دلار درخواست کنید و انتظار داشته باشید که آن کار را به دست آورید.
نکته: تحقیق کنید که بقیه چقدر می گیرند. بسیار هوشمندانه تر است که ابتدا قیمت مناسبی ارائه دهید، ارزشتان را ثابت کنید و در طول زمان قیمتتان را بالا ببرید. در بسیار موارد سوال از مشتری درباره بودجه اش، نه تنها به شما ایده می دهد که چقدر از او درخواست کنید، بلکه ریسک بسیار کم پول گرفتن یا زیاد قیمت دادن در رابطه با محصول یا خدمتتان را کاهش می دهد. همچنین ممکن است بخواهید انتخاب های متفاوت قیمتی تعیین کنید تا احتمال ارائه ی قیمت در محدوده بودجه ای مشتری تان را افزایش دهید.
۷– نداشتن راهکار رشد.
همه ما رستورانی را می شناسیم که وقتی اولین بار افتتاح شد عالی بود اما بعد از گسترش کیفیت غذایش به شدت افت کرد. در این زمان آوازه بدی پیدا کرد و نهایتا بسته شد. شما آن کسب و کار نباشید.در حالی که بیشتر کسب و کارهای کوچک فکر می کنند که هدف بردن تمامی کسب و کارهایی است که می توانند، در حالی که این طرز فکر لزوما درست نیست. گاهی، ممکن است بیش از حد کار جذب کنید و چالش کاملا متفاوتی داشته باشید که می تواند اعتبار کسب و کار را در بلند مدت تهدید کند.
نکته: بیندیشید که چگونه می خواهید کسب و کارتان را گسترش و رشد دهید و از همان ابتدای کارراهکار رشد سطح بالایی داشته باشید (حتی اگر در طول زمان تغییر کند).
