اصطلاح بانکداری اسلامی که بیش از 3 دهه است بر زبان مردم جاری است و بسیاری از اقشار ملت بارها و بارها این اصطلاح را شنیدهاند.
این اصطلاح یکی از موضوعات چالشبرانگیز و پرابهام در میان اقتصاددانان و فعالان حوزه بانکداری است زیرا این دو واژه فارغ از ترکیب نامتجانسی که با هم دارند، در بادی امر معنایی را که به ذهن متبادر میکنند یک نظام بانکی پاکیزه و به دور از هرگونه آلودگی از ربا و عاملی است که در اسلام گناه شمرده شده و در یک معنا نزدیکترین مصداق به مفهوم آیه شریفه «من ذا الذِى یُقْرِضُالله قرْضاً حسناً فیُضاعِفهُ لهُ أضْعافاً کثِیرةً واللهُ یقْبِضُ و یبْسطُ و إِلیْهِ تُرْجعُون» است در حالی که در عمل آنچه روی داده و مردم شاهد آن بودهاند، یک نظام بانکی بسیار پیچیده و بیش از تمام نظامهای نامدعی بر اسلامی بودن آلوده به ربا و به دنبال تصاحب مال و از بین بردن اعتبار مردم است؛ ازاینرو بین این اصطلاح و آنچه در عمل اتفاق میافتد، تناقضی آشکار وجود دارد و این موضوع به تنافر لفظ و معنا انجامیده است.
آنچه در بالا اعلام کردم، ترکیبی نامتجانس از آن باب است که اسلام به عنوان یک مکتب عقیدتی و دستورالعمل زندگی و شیوه خوب زیستن با خود بانکداری را به ارمغان نیاورد و اساسا بانکداری محصول مدرنیسم است و هرچه در مسیر مدرنیته پیشرفت حاصل میشود بانکها نیز بهروزتر و فنیتر میشوند. کما اینکه آنچه امروز به عنوان روشهای پرداخت و سیستمهای تبادل پولی در نظام بانکی متداول است حتی در 20 سال قبل عملی دور از ذهن تلقی میشد. به هر روی تاکید دین اسلام به آیه مورد اشاره تکیه بر احیا و بسط و توسعه عمل اقراض به جهت رفع مشکل انسان، دوست، همنوع و برادر است که از ظریفترین حالت ممکن از آن تعبیر شده به قرض دادن به خدا و سود بهره و پاداش مترتب بر آن نیز بر عهده خداوند گذاشته شده که خداوند ثواب آن را و وجود آن پول را دوچندان میکند و باعث آمرزش میشود.
این موضوع هیچ ارتباط مستقیمی با شیوه بانکداری ندارد، بلکه بحثی است در حوزه اخلاقیات و اسلام هم که دینی است به تعبیر پیامآور آن برای اتمام مکارم اخلاق به دنبال بسط و گسترش اخلاقیات است. بنابراین بهتر است به جای این معنا بیندیشیم به اینکه ما بانکدار مسلمان داشتهایم کما اینکه بانکدارهای غیرمسلمان هم بوده و هست. به هر روی اینک که این اصطلاح در جامعه جا افتاده، شایسته است به درستی مورد استفاده قرار گیرد وگرنه در مخاطبان و مردم یک بیتوقعی شدید ایجاد شده و آن بیتوقعی باعث به وجود آمدن تناقض در ذهن افراد میشود. برخی از بانکهای مطرح و معتبر در کشورهای اروپایی و آسیایی قسمتی از خدمات خود را در قالب بانکداری اسلامی عرضه میکنند که نمونه این قبیل بانکها در لندن، آنکارا و استانبول وجود دارد و بسیار هم موفق عمل میکند، در حالی که در ایران با وجود تبلیغات بیش از 3 دهه به ندرت یک مصداق رفتار صحیح و منطبق با اصول اخلاقی اسلامی در نظام بانکداری ایران مشاهده می شود. یکی از اصلیترین موانع پیشرفت صنعت و عدم امکان رقابت در میان نیروهای مولد همین نظام بانکداری شکستخورده غیرمتعارف در دنیاست؛ نظامی که نتیجه عملی آن بالا بودن قیمت تمامشده پول میشود و با این پول گرانقیمت تولید تاب رقابت را از دست میدهد و قطعا یکی از روشهای درست فاصله گرفتن از این معضل روی آوردن به نظام بانکداری درست و کامل است.
نظامی که در آن از عقود متکی بر فقه به درستی استفاده شود نه آنکه از عنوان این عقود دستمایه ساخته و در عمل معاملات ربوی را جایگزین کنیم. در کتب فقهی منطبق بر شریعت اسلام و منابع فقهی پویای شیعه امامیه عقودی مطرح شدهاند از جمله مشارکت، مضاربه، مساقات، استصناع، تکافل و... که هر یک احکام و مقتضیات خاص خود را دارند و آنها براساس مقتضای ذات عقد یک شاهراه دو طرفه را بین مشتری و بانک میپیمایند، سود و زیان هر طرف به طرف مقابل نیز تسری پیدا میکند.
بر این اساس مشتری و بانک نه خود را در مقابل یکدیگر، بلکه در کنار هم فرض میکنند و مشتری میداند هرگونه کوتاهی در سودبری به زیان خود و زیان بانک است و بانک نیز این را میداند که کوتاهی کردن در حمایت مالی و پشتیبانی از مشتری به نقصان سود هم منجر میشود. بر این اساس دست در دست یکدیگر تلاش میکنند تا یک معامله صحیح را رقم بزنند و برخلاف آنچه امروز متداول است همه زیانها را متوجه یک طرف و همه سود را متوجه طرف مقابل نمیکنند. در نظام عقود متکی بر انصاف حتما هر یک از طرفین قرارداد منافع طرف دیگر را در نظر میگیرند و چنانچه نفعبری همواره به صورت تضمینشده به یک طرف اختصاص داشته باشد و زیان را طرف دیگر تعهد کند معاملهای غیرشرعی و غیرمنصفانه رقم میخورد.
این کار باعث از بین رفتن برکت حاصل از معاملات و آن چیزی است که خداوند وعده کرده است. چنانچه اصول واقعی و صحیح مندرج در محتوای کتب فقهی با در نظر گرفتن شرایط روز مورد عمل قرار گیرد بدون تردید یک نظام بانکداری پاکیزه جایگزین وضعیت فعلی میشود که متاسفانه آنچه امروز اتفاق افتاده است، نارضایتی مشتری، مراجع دینی و در بعضی از موارد حتی صاحبان بانکها را نیز فراهم ساخته و عملا نظام بانکداری ما را به یک نظام مهجور و دورمانده از نظامهای مترقی دنیا تبدیل کرده است. خوشبختانه در ماههای اخیر بانک مرکزی به این مساله اهتمام ورزیده است.
ما درحال حاضر بانک قرضالحسنه مهر ایران را داریم که در آنجا تلاش شده بود بیشترین نزدیکی با عمل قرضالحسنه به مفهوم شرعی آن ایجاد شود و از آلوده کردن این سیستم به مسائل غیرشرعی و ربوی فاصله بگیرند و توفیقاتی هم در این کار داشتند. یک نکته بسیار مهم که به هیچوجه با اصول علمی در تضاد نیست و حتما میتواند مورد توجه قرار بگیرد این است که براساس سنتا... آنچه در قالب قرضالحسنه اعطا میشود از خیر و برکت بیشتر برخوردار است و در حل مشکلات مردم کارسازتر است، اما هرچه پول به ربا و نزول و مسائل غیرشرعی آغشته میشود از فطرت معنوی آن بهشدت کاسته میشود و اصطلاحا بیبرکت میشود. آنچه به عنوان بیبرکت و پول حرام مطرح میکنیم اصلا خرافه نیست، بلکه حقایق اثباتشده است که باید منشأ آن را در اخلاقیات و انرژیهای مثبت و منفی مترتب بر این پولها جستجو کرد. وقتی توصیه کتاب آسمانی بر رفع مشکل و نیاز دوست و برادر در قالب قرضالحسنه است و سودبری را نادیده میگیرد و بعد انسانی را مورد توجه قرار میدهد این موضوع بر مدار خلقت استوار است و این پول باعث رفع گرفتاریها و گسترش خیر و برکت در جامعه میشود. یک نمونه بسیار ساده آن که در عمل هم اتفاق افتاده این است که بانکهایی که در ایران بیشترین سود و بهره را میگرفتند امروز دچار مشکل شده و در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند. اگر قرار بود معاملات ربوی آن هم با این حجم از سود برای بانکها برکت داشته باشد و با موانع اخلاقی سازگار باشد الان هیچیک از این بانکها نباید دچار مشکل شده باشند و در قیاس بسیاری از موسسات قرضالحسنه سنتی که توسط هیات امنایی متشکل از افراد معتمد جامعه اداره میشوند با اندک سرمایه ولی پشتوانه و نیت خیر و حرکت در مسیر اخلاقیات نه تنها دچار مشکل نشدهاند، بلکه گرهگشای مشکلات بسیاری از افراد هم بوده و بر سرمایه آنها هم افزوده شده است.