عصر حاضر با ویژگیهایی همچون فراوانی عرضه، گسترش رقابت، تحولات فناوری، جهانی شدن و... همراه است...
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از مدیریت نوین، که بعضی ثمرات آن برای مشتریان انفجار انتخاب، افزایش قدرت چانهزنی و دستیابی به ارزش بیشتر است.
در ارتباط تعاملی بین صنعت بهمعنای “مجموعهای از رقبا که در یک بازار هدف تعریف شده با هم رقابت میکنند” و بازار بهمعنای “مجموعهای از مشتریان بالفعل و بالقوه بنگاههای اقتصادی”، آنچه به ظاهر داد و ستد میشود، کالا یا خدمتی است که بنگاه به مشتریان خود میدهد و در مقابل، پول یا شبهپول میگیرد، اما در حقیقت مشتریان، کالا یا خدمت نمیخرند، بلکه ارزش را از بنگاههای اقتصادی دریافت میکنند.
در دنیای رقابتی امروز شرکتهایی موفق هستند که بتوانند ارزشهای بیشتری برای مشتریان بهوجود آورند و بنا به گفته سرجیو زیمن دلایل بیشتری به مشتریان ارائه کنند تا آنها را به خرید و ایجاد رابطه بلندمدت با شرکت ترغیب سازند.
مشتریان امروزه خواهان عرضه فرآورده با کیفیت برتر، خدمات بیشتر، سرعت بالاتر، همخوان و متناسب با نیازهای خود، قیمت مناسبتر و ضمانت معتبر هستند، لذا بنگاه باید بررسی کند که ضمن سودآوری، کدامیک از خواستهای گوناگون مشتریان را میتواند برآورده کند. شرکتهایی که فلسفه بازاریابی امروزی را پذیرفتهاند، یعنی مشتری و جامعه را مدنظر داشته و محور عملیات قرار دادهاند، در تلاش برای بهوجود آوردن و افزایش مداوم ارزش مشتری هستند.
عوامل متعددی در ارتقای ارزش مشتری مؤثر هستند؛ مثل کیفیت، خدمات، سرعت و... یکی از عوامل بودجهای در تولیدات محصول، رضایت مشتری است که با ارزش دریافتی از سوی مشتری ارتباط دارد. مشتریان ارزشهایی را که از شرکتهای مختلف میتوانند دریافت کنند با هم مقایسه کرده، شرکتی را انتخاب میکنند که ارزش بیشتری برایشان داشتهباشد.
شاید بهظاهر، مشتریان نتوانند فرآیند مقایسهای فوق را به زبان بیاورند، ولی حتماً این مقایسه در ذهن آنها صورت میگیرد و وقتی تصمیم به خرید از محصول شرکت خاصی میگیرند، به این نتیجه رسیدهاند که ارزش محصول نسبت به سایر محصولات موجود بالاتر است.
انتظارات مشتری
مشتری قبل از خرید محصول انتظاراتی دارد که بر مبنای تصویر ذهنی او شکل گرفته و تصویر ذهنی را تجربه قبلی مشتری از خرید، تجربه کسانی که با مشتری نزدیک هستند (همکاران، بستگان، دوستان و...) و تبلیغات شرکت شکل میدهند.
مشتری راضی - ناراضی - خشنود
اگر میزان انتظارات قبل از خرید، با فایدهای که نصیب مشتری میشود برابر باشد، مشتری راضی است و در این صورت رضایت خود را طبق بررسیهای انجام شده به 5 تا 9 نفر اعلام میکند. اگر میزان انتظارات، کمتر از فایده کسب شده باشد، مشتری به درجه خشنودی و شعف میرسد، در این حالت مشتری علاوه بر این که به شرکت وفادار میشود، مبلّغ مجانی شرکت هم خواهد شد، اما اگر میزان انتظار بیشتر از فایده باشد، مشتری ناراضی است و در چنین حالتی بنابر بعضی آمارها حداقل نارضایتی خود را به 11 تا 15 نفر اعلام میکند. نکته جالب این است که اگر نارضایتی مشتری از سوی بنگاه درست مدیریت و پاسخگویی شود و بتوانیم مشتری ناراضی را به مشتری راضی تبدیل کنیم، درجه وفاداری او به شرکت بیش از مشتری است که از ابتدا راضی بوده است.
تمام اجزای یک شرکت باید بهعنوان یک سیستم مشتریگرا عمل کنند تا بتوانند خدمات بیشتری به مشتری ارائه دهند و در مقابل پاداش بیشتری بگیرند. نقص در هر قسمت از سیستم، سبب لطمه زدن به نظام ارائه خدمت مطلوب به مشتری میگردد. مشتری در مقابل سیستم قضاوت میکند، نه در مقابل تکتک اجزای آن
در ارتباط تعاملی بین صنعت بهمعنای “مجموعهای از رقبا که در یک بازار هدف تعریف شده با هم رقابت میکنند” و بازار بهمعنای “مجموعهای از مشتریان بالفعل و بالقوه بنگاههای اقتصادی”، آنچه به ظاهر داد و ستد میشود، کالا یا خدمتی است که بنگاه به مشتریان خود میدهد و در مقابل، پول یا شبهپول میگیرد، اما در حقیقت مشتریان، کالا یا خدمت نمیخرند، بلکه ارزش را از بنگاههای اقتصادی دریافت میکنند.
در دنیای رقابتی امروز شرکتهایی موفق هستند که بتوانند ارزشهای بیشتری برای مشتریان بهوجود آورند و بنا به گفته سرجیو زیمن دلایل بیشتری به مشتریان ارائه کنند تا آنها را به خرید و ایجاد رابطه بلندمدت با شرکت ترغیب سازند.
مشتریان امروزه خواهان عرضه فرآورده با کیفیت برتر، خدمات بیشتر، سرعت بالاتر، همخوان و متناسب با نیازهای خود، قیمت مناسبتر و ضمانت معتبر هستند، لذا بنگاه باید بررسی کند که ضمن سودآوری، کدامیک از خواستهای گوناگون مشتریان را میتواند برآورده کند. شرکتهایی که فلسفه بازاریابی امروزی را پذیرفتهاند، یعنی مشتری و جامعه را مدنظر داشته و محور عملیات قرار دادهاند، در تلاش برای بهوجود آوردن و افزایش مداوم ارزش مشتری هستند.
عوامل متعددی در ارتقای ارزش مشتری مؤثر هستند؛ مثل کیفیت، خدمات، سرعت و... یکی از عوامل بودجهای در تولیدات محصول، رضایت مشتری است که با ارزش دریافتی از سوی مشتری ارتباط دارد. مشتریان ارزشهایی را که از شرکتهای مختلف میتوانند دریافت کنند با هم مقایسه کرده، شرکتی را انتخاب میکنند که ارزش بیشتری برایشان داشتهباشد.
شاید بهظاهر، مشتریان نتوانند فرآیند مقایسهای فوق را به زبان بیاورند، ولی حتماً این مقایسه در ذهن آنها صورت میگیرد و وقتی تصمیم به خرید از محصول شرکت خاصی میگیرند، به این نتیجه رسیدهاند که ارزش محصول نسبت به سایر محصولات موجود بالاتر است.
انتظارات مشتری
مشتری قبل از خرید محصول انتظاراتی دارد که بر مبنای تصویر ذهنی او شکل گرفته و تصویر ذهنی را تجربه قبلی مشتری از خرید، تجربه کسانی که با مشتری نزدیک هستند (همکاران، بستگان، دوستان و...) و تبلیغات شرکت شکل میدهند.
مشتری راضی - ناراضی - خشنود
اگر میزان انتظارات قبل از خرید، با فایدهای که نصیب مشتری میشود برابر باشد، مشتری راضی است و در این صورت رضایت خود را طبق بررسیهای انجام شده به 5 تا 9 نفر اعلام میکند. اگر میزان انتظارات، کمتر از فایده کسب شده باشد، مشتری به درجه خشنودی و شعف میرسد، در این حالت مشتری علاوه بر این که به شرکت وفادار میشود، مبلّغ مجانی شرکت هم خواهد شد، اما اگر میزان انتظار بیشتر از فایده باشد، مشتری ناراضی است و در چنین حالتی بنابر بعضی آمارها حداقل نارضایتی خود را به 11 تا 15 نفر اعلام میکند. نکته جالب این است که اگر نارضایتی مشتری از سوی بنگاه درست مدیریت و پاسخگویی شود و بتوانیم مشتری ناراضی را به مشتری راضی تبدیل کنیم، درجه وفاداری او به شرکت بیش از مشتری است که از ابتدا راضی بوده است.
تمام اجزای یک شرکت باید بهعنوان یک سیستم مشتریگرا عمل کنند تا بتوانند خدمات بیشتری به مشتری ارائه دهند و در مقابل پاداش بیشتری بگیرند. نقص در هر قسمت از سیستم، سبب لطمه زدن به نظام ارائه خدمت مطلوب به مشتری میگردد. مشتری در مقابل سیستم قضاوت میکند، نه در مقابل تکتک اجزای آن