صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

مسعود مهاجر، روزنامه‌نگار

مبادا خبرنگاری‌مان شبیه همه‌چیزمان شود

یک روز خبرنگار دیگر هم سپری شد و علاوه بر بساط کارت‌ها و پیامک‌های تبریک روابط‌عمومی‌ها به خبرنگاران و خبرنگاران به هم، تبریک‌های تلگرامی در کانال‌ها و پی‌وی‌ها و تبریک‌های اینستاگرامی هم بازار داغی داشت،

بدون آنکه توجه کنیم خبرنگاری در ایران سر در کدام مسیر گذاشته است. آیا کسی می‌داند در دانشکده‌های خبر و ارتباطات چه می‌گذرد که فارغ‌التحصیلانی اغلب نابلد – حتی به ادبیات - و دور از عوالم خبر به جامعه تحویل می‌دهند؟

 اصول خبرنگاری که زمانی اساتید فرهیخته ارتباطات – امثال مرحوم معتمدنژاد و دیگرانی که ذکرشان به خیر باد - آنها را در دانشکده خبر تدریس می‌کردند و آموزش‌دیدگان این دانشکده‌ها، در تحریریه روزنامه‌ها توسط پیشکسوتان صاحب‌قلم، محک و تراش می‌خوردند، اکنون گویا به دست فراموشی سپرده شده است.
 حالا روزگاری است که خبرنگاری و روزنامه‌نگاری را می‌توان در دوره‌های کوتاه‌مدت در کارگاه‌هایی با شهریه‌هایی گاه از شدت گرانی و گاه از فرط ارزانی عجیب به سرعت برق و باد آموخت و وارد گود خبررسانی شد. زنجیر آموزش و انتقال تجربه در جامعه خبر به‌شدت از هم گسسته است. 
جامعه رسانه‌ای کشور با آغوش باز پذیرای حل بخشی از معضل بیکاری خیل انبوه فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم انسانی و حتی در برخی موارد فارغ‌التحصیلان کشاورزی و فنی و مهندسی و غیره شده و کار به جایی رسیده که در نشست‌های خبری و مصاحبه‌ها سوالاتی از سوی خبرنگاران پرسیده می‌شود که مرغ پخته را در دیس می‌خنداند. 
اصول رفتار حرفه‌ای که زمانی در تحریریه روزنامه‌ها توسط تازه‌کارها با مشاهده گفتار و کردار و پوشش خبرنگاران فرهیخته شکل می‌گرفت، فنا شده است و حالا دیگر رفتار حرفه‌ای جز از سوی اندکی از خبرنگاران رعایت نمی‌شود. 
روی سخنم به عنوان کسی که موی خود را در مطبوعات سفید کرده هم با مسئولان است و هم با خبرنگاران. عزیزان بیدار شوید! هجوم ابتذال به حرفه خبرنگاری وضعیت بحرانی به خود گرفته است. اگر این سخنان را اغراق‌آمیز می‌دانید، سری به روزنامه‌ها بزنید و تیترهای شبیه هم و تکراری و گزارش‌های بی‌سر و ته را بخوانید. 
سری به نشست‌های خبری بزنید و دعوای خبرنگارنماها را با روابط‌عمومی‌های کارنابلد بر سر گرفتن هدیه و کادو نظاره‌گر باشید. روزگاری قلم به مزد، فحش به شمار می‌رفت اما امروز کار از کارت هدیه گرفتن خبرنگاران گذشته است و سردبیران و حتی مدیران مسئول را ببینید که در نشست‌های خبری شخصا حضور دارند و برای گرفتن کارت هدیه برای مقامات مسئول و روابط‌عمومی‌ها خوش‌رقصی می‌کنند. 
مدیران مسئول چندشغله را ببینید که قرارداد سفیدامضا از خبرنگاران می‌گیرند و رسانه‌شان را نردبان رسیدن به پست‌های دولتی و اخذ وام‌های میلیاردی و کاسبی‌های نامشروع کرده‌اند و همه جامعه خبر هم از مقامات مسئول تا خبرنگاران این موضوع را می‌دانند و دم نمی‌زنند. آگهی‌های دولتی را ببینید که چگونه به رسانه‌های همسو بذل می‌شود. عزیزانی که شرافت قلم را باور دارید، صدای‌تان را در برابر این‌همه سیاهی که جامعه خبر را دربرگرفته، بلند کنید. قلم خبرنگار باید حافظ آزادی و شرافت و انسانیت باشد و ما که پویندگان این عرصه هستیم، مبادا بپسندیم که خبرنگاری‌مان شبیه همه‌چیزمان شود.