صفحه اصلی / فرهنگی / میراث فرهنگی و گردشگری / توریست یا تروریست بی‌سلاح
توریست یا تروریست بی‌سلاح

توریست یا تروریست بی‌سلاح

تصاویر و تیترهای قرمز بریکینگ نیوز درباره ایران «امنیت روانی» و صدای (Don’t go to iran) «امنیت جانی» اش را نشانه رفته، اما وقتی کرایه 9 هزار تومانی تاکسی فرودگاه تا هتل را 900 هزارتومان می‌پردازد و فردا مترجمش می‌گوید کلاه گشادی سرش رفته، بیم «امنیت اقصادی» مثل کک به جانش می‌افتد؛ و ما هم در اندیشه که آیا گرگ جاسوسی است در لباس میش گردشگر، علیه «امنیت ملی» یا مارخوش خط و خال فرهنگی درصدد «نفوذ نرم»؛ توریست یا تروریست؟

مساله امنیت در صنعت گردشگری آنقدر مهم است که «توماس چلیس» رئیس کنفدراسیون روابط عمومی اروپا درباره اوضاع گردشگری ایران گفته است: «صنعت گردشگری در ایران نیاز به سرمایه گذاری ۳۰۰ میلیارد دلاری برای هتل سازی و تامین سخت افزار ندارد و بهتر است ۲۹۹ میلیارد از این بودجه را به تغییر نگرش جهانیان به ایران اختصاص داد.
گردشگران حاضرند در چادرهای ارزان قیمت شب خود را در تخت جمشید به سر کنند به شرط آنکه امنیت آنان در این منطقه تضمین باشد.»
لابد می گویید خب اینها جوسازی است و ایران امن، بله از نظر ما که اینجا زندگی می کنیم قضیه روشن است اما چند مصاحبه در رسانه ها دیده اید که یک گردشگر خارجی می گوید من اول می ترسیدم به اینجا بیایم ولی بعد دیدم همه چیز عالی و گل و بلبل است.
پس دور از تعصب باید بپذیریم «ایران ترسی» خارج از این مرزها به گونه ای بیداد می کند که بسیاری از خارجی ها فکر می کنند اینجا «جنگ» است.

** عاملان عکس پرسنلی بدقواره ایران !
چگونه است که این چهره زیبای ایران در شعر شکّرین سعدی، که شیخ اجلّ اینچنین در توصیفش می گوید: تفرج در آن « بَر کَنَد، دلِ مردِ مسافر از وطنش» حالا این قدر مخدوش و ناجور جلوه می کند که غریبه ها برای سفر به آن از ترس تب می کنند!

* الف: چقدر از بدشانسی است؟
به قول جمالزاده افتاده ایم وسط چاه وِیل. از طرفی هم قافیه عراق «IRAN» ، «IRAQ» و وسط اعراب که ما را عرب بپندارند و هویتمان مغفول باشد؛ نشان به آن نشان که در همین جام جهانی روسیه در تصاویر کارتونی تیم ها که برای خوش آمد در ورودی شهرهای برگزارکننده نصب شده، همین همسایه دیوار به دیوار ما (روسیه) ایرانیان را با لباس عربی کشیده و از طرف دیگر، حلقه دود شعله جنگ های داخلی و خارجی کشورهای منطقه ما را سفت بغل کرده و ول کن نیست.
به اشتباه گرفتن یک نقطه گردشگری با نقاط آشوب زده هم حکایتی موثر است، به خاطر دارم در سال ۱۹۹۱ و حمله یوگسلاوی وقت به اسلوونی، یک میلیون گردشگر ساک بستۀ آماده برای رفتن به «اسلوونیا» (منطقه‌ای در یوگسلاوی سابق) که بلیط و هتل رزرو کرده بودند، سفر خود را به خاطر اشتباه گرفتن با نام «اسلوونی» لغو کردند. آنها گمان می‌کردند اسلوونی که نامش به عنوان منطقه‌ای جنگ‌زده در اخبار و رسانه‌ها بیان می‌شد، همان اسلوونیای یوگسلاوی است که آنها می‌خواستند به آنجا بروند.
چنین پدیده‌ای به دفعات برای ایران هم رخ داده است، جایی که تشابه نام ایران با عراق بحران زدۀ سه دهۀ اخیر (که در املای انگلیسی، تنها حرف پایانی‌شان با یکدیگر تفاوت دارد) باعث شده همچنان بسیاری از غربی‌ها دچار اشتباه شوند.
و اینکه به دلیل عملکرد ضعیف رسانه ای ما در معرفی کشورمان هنوز بسیاری از غربی ها ایرانیان را مردمانی عرب می‌پندارند نیز به این مساله قوت بیشتر داده است.
بنابراین طبیعی است که گردشگران کم اطلاع از مقصد، ایران را به عنوان کشوری آشوب‌زده در نظر گرفته و از سفر به این کشور خودداری کنند.

*ب: چقدر دیگران دامن می زنند؟
– «محدودیت بین المللی»؛ زمانی که دو سال پیش بسیاری به رشد و رونق گردشگری در این کشور خوش‌بین بودند، رییس جمهوری مجهول العقل ایالات متحده آمریکا با «اعمال محدودیت بین المللی» علیه کسانی که در پنج سال گذشته به ایران سفر کرده‌اند، به یکباره آب سرد بر شعله این صنعت ریخت.
هرچند این بار هم عده ای مثل آن فدوی که می گفت «این قطعنامه ها کاغذپاره است و آنقدر بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود» مصاحبه های سریالی کردند که «ترامپ ترامپیده» و تصمیمش هیچ تاثیری روی گردشگری ما ندارد اما همین نمونه بس که هفته پیش، چهره شناخته شده بین المللی مثل «خاویر سولانا» که دبیرکل اسبق ناتو و مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود فقط برای اینکه در پاسپورتش مُهر سَفر به ایران خورده بود، اجازه ورود به آمریکا پیدا نکرد، چنین واکنشی داشت: برخورد دولت آمریکا در قبال من درست نیست؛ من به نمایندگی از تمام کسانی که در مذاکرات دخیل بودند، آنجا رفتم.
– «زور رسانه ای نابرابر»؛ یکی دیگر از عوامل موثر بیرونی است. برای نمونه به یاد بیاوریم «ک.ن» خبرنگار معروف صداوسیما با چهره ای ذوق زده در فینال جام جهانی فوتبال بعد از کلی تنه زدن به دیگر خبرنگاران خود را به «روبرتو باجو» مهاجم ایتالیا رساند و گفت نظرت درباره فوتبال ایران چیست؟ و پاسخ شنید که من ایران را نمی شناسم چه برسد به فوتبالش.
نیک می دانیم که ما برای شناساندن ایران در اندک مجراهایی که داریم مثلا در تخصصی ترین «نمایشگاههای گردشگری جهان» مثل فیتور اسپانیا و آی. تی. بی برلین برای معرفی ایران، غرفه بزرگی می گیریم و علاوه بر بردن هیأتی متشکل از رفقای گرمابه و گلستان برای فرنگ گردی که عمده وقتشان صرف خرید و بازدید از آن کشور است، خِیل تورگردانان خارجی بازدیدکننده را با دعوت به تمدن ۲۵۰۰ ساله به «مَشتی قربان آبدارچی» و چند بروشور سه خطی و سماور چایی اش تنها می گذاریم.
این درحالیست که کشورهای نامدار و شناخته شده جهان هنوز هم برای جذب بیشتر گردشگر،برای یک «ولۀ» چند ثانیه ای از شبکه های معروفی چون یورونیوز، دیسکاوری و بی بی سی BBC، DISCOVERY، EURONEWS هزینه های چند میلیون دلاری می کنند یا شبکه های مستقل و قدرتمند چندزبانه گردشگری جهانی دارند.
به این وضع شلم شوربای تبلیغاتی اضافه کنید، خصومت و کینه توزی های دشمنان این آب و خاک را که با شعبده بازی رسانه های نامنصف خود، با کلیدواژه هایی چون «بمب اتم»، «زن ستیز»، «تروریست پرور و محور شرارت» قابی از ایران نشان می دهند که خود ما اگر چند روز بیننده آنها باشیم شاید جرات نکنیم از خانه خارج شویم چه رسد به گردشگر نگون بخت نا آشنایی که چند صباحی جایی برای فراغت خیال می خواهد.
اضافه کنید به این «مثنوی پرآب ِچشم»، نبودِ سیستم پذیرش کارت‌های اعتباری بین‌المللی در کشور اعم از هتل‌ها، فروشگاه‌ها، دفاتر خدمات مسافرت هوایی، مثل مستر کارت (…, MasterCard Visa) و ترس از حمل پول زیاد که تاثیر قابل توجهی در کاهش خریدخارجی ها و درآمد ارزی ما دارد و ترس از برگزاری (Fam trip) یا تورهای آشناسازی برای امنیتی جلوه دادن ایران که هر دو سبب خارجی دارند و ما هم برای رفع آن تدبیری نکرده ایم و علل بیرونی برای شرح بسیارند و مجال اندک.

*پ: چقدر خودمان دامن می زنیم؟
– «نگرانی های با مورد و بی مورد سیاسی و دخالت های بوروکراتیک نهادهای نامرتبط»
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا و به دلایل متعدد قابل قبول، امنیت محور بوده و این جهت گیری، اهداف آن را تحت الشعاع قرار داده است.
تلاش ها برای تغییر توطئه های زشت غرب علیه جمهوری اسلامی ایران، اعمال تحریم ها، بحران هسته ای، متهم کردن ایران به تروریسم و موارد دیگر باعث شده این نگاه امنیتی به سیاست خارجی و جهان خارج در طول سالهای متمادی همچنان تداوم پیدا کند و به برخی حوزه ها از جمله گردشگری ما آسیب بزند؛
چونان که بسیاری از مسئولان، آفات ایجاد رابطه حتی با ملت های غربی را از منافع آن، بیشتر می دانند.
لذا در این دیپلماسی هرگونه نفوذ خارجی ها در ایران از جمله از طریق گردشگری باید مسدود شود.
به نظر می رسد این نگاه که سنتی ترین شکل دیپلماسی در جهان است بعد از دهه ها هنوز بین ما جا خوش کرده، کما اینکه ساختار وزارت خارجه ما هم منبعث از همین تفکر هنوز به شکل ادارات سنتی تقسیم بندی شده و مباحث نوینی و مهمی جهانی مثل گردشگری، محیط زیست و اقتصاد در درجه دوم و سوم اهمیت قرار دارند.
هرچند اقدامات پراکنده هم در این زمینه ها صورت می گیرد اما مقصود نگارنده، داشتن یک ساختار فعال و هدفمند در این زمینه است.
از طرفی این تنها مشکل وزارت خارجه که در برنامه پنجم توسعه به عنوان دستگاه اصلی هدایت و اداره روابط با خارجی ها معرفی شده و یا سازمان میراث فرهنگی متولی اصلی گردشگری کشور نیست و وقتی صحبت گردشگر خارجی در میان است به تعدد، شاهد رقابت ها یا اعمال سلایق دیگر نهادها، اعم از اخطار، هشدار، اظهارنظر و حتی مداخله در امور گردشگران از جانب آنها هستیم که شاید توفیر چندانی نداشته باشد که از روی رقابت های بوروکراتیک ناشی شود یا به تعبیر خودشان از سر دلسوزی.

– «اعمال سلایق شخصی مسبب آزار توریستها جای توجه به منافع ملی و قانون»
علی صدرنیا، رییس هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی می گوید: پلیس، کمک حال همیشه گردشگری است اما در یکی از استان های جنوبی کشور تعدادی از نیروها، اتوبوس گردشگران ما را متوقف می کنند، بعد از نیم ساعت مذاکره و توجیه در نهایت اجازه تردد داده می شود، اما همین که به چهارراه بعدی رسیدیم مامور پلیس دیگری مانع حرکت ما می شود. این رفتار باعث تعجب گردشگران تور شده بود.
عباس پیرمرادیان تورگردان و راهنمای گردشگری باسابقه تصریح می‌کند: ضمن سپاس از همراهی راهنمایی و رانندگی، گاهی برخی نیروها به هیچ وجه ملاحظه گردشگران خارجی و اتومبیل‌های گردشگری را نمی‌کنند. متأسفانه در ایران، شعر و شعار درباره گردشگری و درآمدزایی آن زیاد است، اما هیچ کاری برای تغییر در نحوه برخوردها نمی‌شود.
چند هفته قبل‌تر از آن در ایست بازرسی یکی از شهرهای آذربایجان غربی، خودروی حامل گردشگران را متوقف و چمدان‌های آن‌ها را زیرو رو می‌کنند. این اتفاق در مسیر استانهای مرکزی ایران هم تکرار شده است.
او سپس به نحوه برخورد ایست بازرسی با گردشگران خارجی مذکور که به بازرسی چمدان‌های تمام مسافران منجر شده است، اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: آقایان رییس‌جمهوری و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، آیا شما گشتن چمدان‌های گردشگران را در ایست بازرسی‌ها تأیید می‌کنید؟ آیا از روش های دیگری امکان نظارت نیست؟ اگر تأیید می‌کنید که دیگر حرفی باقی نمی‌ماند، اما دیگر نباید از آمدن گردشگران سخن گفت.
خوشبختانه حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود علوی «وزیر اطلاعات» در این باره می گوید: هر فعالیتی به‌طور طبیعی، آفت‌هایی به‌دنبال دارد و نباید گردشگری را به‌دلیل آفت‌هایی که ممکن است داشته باشد، تعطیل کرد.
مدیرکل اطلاعات استان اصفهان در مهرماه ۱۳۹۳ نیز اظهارنظر قابل تاملی دارد: نمی‌توانیم قسم بخوریم که همه گردشگران خارجی، جاسوس هستند اما می توانیم قسم بخوریم که این باور غلط به کشور و منافع ما ضربه می‌زند.
مجموعه اتفاقاتی از این دست که گاهی حتی به سلیقه برخی عوامل اجرایی پایین دست پیش آمده و هیچگونه عمد و حکم بالادستی در آن دخیل نبوده است. حتی «شورای امنیت ملی» طرح ارتقای امنیت گردشگران را که از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد شده بود، در آذرماه ۱۳۹۳ به تصویب رسانده که خوشبختانه این مشکلات به قوّت گذشته پیش نمی آید اما هنوز گزارش‌های موردی گردشگران، راهنمایان و آژانس‌های گردشگری را می شنویم که با وجود ابلاغ این طرح، این سلایق شخصی و عقاید شخصی را به منافع ملی ترجیح می دهند و خواسته یا ناخواسته موجب آزار برخی از این اقشار می شوند.

– «ناهنجاری های فرهنگی خودمان»
چندی پیش ۲۹ زائر شیعه میانماری به نیت زیارت کربلا و مشهد عازم ایران می شوند ولی در اتفاقی نادر، سِرقت پاسپورتشان در ترمینال تمام سفرشان را به هم می ریزد تا آنها نه به کربلا بروند و نه بتوانند به میانمار برگردند.
یا وقتی گردشگر به صرف اینکه خارجی است یک جام مِسی ۱۵ هزار تومانی را ۱۵۰ هزار تومان می خرد و بعد از طریق دیگران متوجه می شود که به چندین برابر خریده، احساس ناامنی اقتصادی برای خرید دارد و فکر می کند جیبش را زده اند.
یک گردشگر اهل استرالیا با نام جیمی داو (Jimmy Dau) نیز می گوید: اولین چیزی که در ایران با آن مواجه شدم صف طولانی برای شناسایی و بازرسی در فرودگاه تهران بود زیرا تنها یک نفر مامور انجام این کار بود. در حین انتظار در صف، عده ای از هر طرف هُل و بقیه افراد را آزار می دادند. خیلی عصبی شده بودم و خیلی خودم را کنترل کردم تا با فردی درگیر نشوم.
او می افزاید: طرز رانندگی راننده تاکسی هم بسیار برایم عجیب و غیرقابل باور بود؛ راننده تاکسی پدال گاز را تا انتها فشار می داد و من احساس می کردم که داخل بازی های کامپیوتری هستم.
«ایو گورکو» بانوی ۳۷ ساله و اهل بلغارستان نیز می گوید: وقتی به تهران رسیدم، می‌خواستم از فرودگاه امام خمینی تاکسی بگیرم که کار راحتی نبود و من در نهایت از ایستگاه تاکسی در فرودگاه یک تاکسی اجاره کردم. آنها هیچ رسیدی به من ندادند و شروع کردند به چانه زدن سر کرایه. در نهایت، بعد از کلی چانه زدن که هیچ جا مرسوم نیست و باعث آزار من شد راه افتادیم.

– «سفیران فرهنگی یا نافذان کودتای رنگی؟»
در جامعه مقصد و میزبان، آمد و شد گردشگر خارجی باعث برهم زدن ثبات فرهنگی و هویتی مناطق می شود؛ این دیدگاه حساس برخی رسانه ها و افراد دینی و فکری است که بر اساس آن با دیدن کوچکترین نشانه ای از این مساله، به سرعت وارد عمل شده و از طریق برخورد با عوامل و اخطار به دستگاههای مربوطه دولتی آن را ابراز می کنند. آیا این نگرانی ها در همه موارد درست است و باید آن را جدی گرفت؟
محمد طه عبدخدایی که سابقه معاون گردشگری را در ادواری که زیرمجموعه وزارت ارشاد بوده به عهده داشته است، تاکید دارد: «حتی پیش از انقلاب، توریست لوکس «اصطلاح عامیانۀ لاکچری در فارسی به معنای پرشکوه و تجملی» – به تعبیر منتقدان بخوانید بی بندو بار- به سواحل شمالی ما نمی‌رفت، چون می‌خواست با رفتن به اصفهان و شیراز و دیدن آثار باستانی با فرهنگ و تمدن ما آشنا شود.
با توجه به همین تفاوت‎ها است که برای هر منطقه گردشگری و با توجه به سلیقه گردشگران هر کشور و اوقات فراغت آنان برنامه‌ریزی می‌شود بنابراین توریستی که به ایران می‌‌آید، دوست دارد چیزی را تجربه کند که در کشور خودش تجربه نکرده است. غذایی را بخورد که متعلق به این منطقه است، از نوشیدنی‌هایی استفاده کند که متعلق به این فرهنگ است، سوغاتی بخرد که در این خطه تولید می‌شود، آثاری را ببیند که متعلق به این کشور است و موسیقی‌ بشنود که در این فرهنگ ریشه دارد؛ بنابراین اوقات فراغت گردشگران هر کشور با مولفه‌های بومی، ملی و آیینی همان کشور پر می‌شود و از این لحاظ جای نگرانی وجود ندارد.
البته قوانین و بایدها و نبایدهای هر کشوری برای توریست‌ها در مبداء تشریح می‌شود و معمولا گردشگران نیز وقتی از بایدها و نبایدها آگاه باشند، در اغلب موارد از انجام کارهای غیرقانونی پرهیز می‌کنند، چون دوست ندارند برای خود دردسر درست کنند.»

** هدیۀ ولنتاین، تماشای حریم سلطان با طعم پپرونی
روی صحبتم با کسانی که فریاد وا أسفا سر می دهند و احساس تهاجم فرهنگی و به تبع آن ناامنی از حضور شماری گردشگر خارجی دارند این است که آیا زبان، پوشش و هویت ما با مواجهه چند دقیقه ای با خارجی ها در خیابان و رستوران، بیشتر از ساعتها تماشای بخش غلط و نامانوس سَبک زندگی «لایف استایل» غربی ها از طریق فیلم های ماهواره، شبکه های مجازی آنلاین موبایل و دهها طریق دیگر تحت تاثیر قرار می گیرد؟
سال گذشته گزارشی تحقیقی در ایرنا منتشر کردم که تعداد پیتزافروشی های شهر تهران (نه ایران!) از تعداد پیتزا فروشی های کشور ایتالیا که مهد این غذاست بیشتر است! اینها می توانند توجیه کنند که این اتفاق نامبارک و استحاله فرهنگی از طریق همین چهار گردشگر ایتالیایی در ایران اتفاق افتاده است؟
آیا ماجرای اعتراض ارامنه تهران به نبود درخت کریسمس جشن سال نو در مغازه ها، به دلیل هجوم دختر و پسرهای ایرانی برای خرید درخت کریسمس را شنیده اید؟
رواج مغازه های تخصصی عروسک خرس فروشی در شهرهای ایران (نماد تدی خرسه رییس جمهوری اسبق ایالات متحده) برای کادو دادن توسط گردشگران خارجی اتفاق افتاده است؟
اگر هنوز روی تاثیر توریست ها پافشاری می کنیم با این کار فقط خودمان را گول زده ایم.
گواه دیگر اینکه مصاحبه من با یکی از کارشناسان گردشگری کشور که بهمن ۹۶ در ایرنا منتشر شده نشان می دهد میانگین سنی گردشگران خارجی در ایران بین ۶۵ تا ۷۰ سال است که اینها نه جماعت لاطائلات و گردشگران جوان جنسی و تفریحی، بلکه عموماً گردشگر تاریخی و فرهنگی هستند که به سبب جذابیت های طبیعی و تمدنی کشورمان به اینجا می آیند با این پیش آگاهی که ایران مطلقا فضایی برای عیش و نوش ندارد.
دیگر پرسش اینکه چگونه اسپانیا که با پذیرش ۵۰ میلیون گردشگر سالانه در صدر کشورهای گردشگرپذیر جهان قرار دارد، فرهنگ بومی خود را از دست نداده و ما که در بهترین شرایط حدود ۵ میلیون گردشگر (آمارهای غیررسمی کارشناسان بسیار پایین تر است) که نیمی از آن هم گردشگر زیارتی است، نگران هجمه به هویت و فرهنگمان از طریق این علاقه‌مندان و شرق‌دوستان جهانی هستیم؟
با اعتنا به درک نگرانی های فرهنگی، آیا وقت آن نرسیده تا مراکز تحقیقات استراتژیک کشور در مجمع تشخیص، برای بازنگری و تدوین سندی جامع برای آسان سازی گردشگری در سیاستهای ما آستین بالا بزنند؟
و با احترام به درک نگرانی های به حقّ مذهبی، آیا ما اولین بار است در این کشور، تمدن اسلامی و حتی شیعی داریم؟

** قصـّۀ قدیمی ما و آنها
ما یک بار حکومت شیعی را در دوره صفویه که سنگ بنای دولت سراسری ملی شیعی گذاشته شد، تجربه کرده ایم. تمدنی که سازنده بسیاری از اماکن تاریخی و میراثی با ارزش کنونی ماست.
در این دوره با وجود مشکلات نظامی و عناد خارجی و مسدودیت مرزهای خارجی ایران با احاطه و سیطره دشمن عثمانی، ما در ارتباطات موفق بودیم.
«کمپفر» که در عصر شاه سلیمان از اصفهان دیدن کرده، چنین تصویر می کند: تعداد زیادی از جمعیت شهر اصفهان را خارجی ها تشکیل می دهند که از آن میان می توان به تاتارها، هندیان، روس ها، اعراب، ترک ها و حتی هندیان اشاره کرد.
در ادامه می گوید هر یک از این قومیت ها حق دارند بر اساس آیین خود لباس بپوشند، به زبان خود سخن بگویند و از دین خود پیروی کنند. وی در آن زمان تعداد هندیان مولتانی را ۱۰ هزار نفر تخمین زده و شمار گرجیان و داغستانی ها و چرکس ا را ۲۰ هزار تن.
او می گوید اروپایی ها در این شهر زرگر، ساعت ساز و میناکار هستند و فرانسوی ها، انگلیسی ها و هلندی ها به تجارت مشغول.
این تنها نقل قول خارجی ها از آن دوره نیست و شواهد و اقوال زیادی نظیر گفته «تاورنیه» وجود دارد: «وجود مردمان زیاد خارجی باعث وسعت و اهمیت یافتن چند برابری شهر اصفهان شده بود و برخی مردم این شهر به سبب داد و ستد و همنشینی با این اقوام به ۱۷ زبان صحبت می کردند.»

**توسعه نیازمند مغزهای توسعه یافته است
مَخلص کلام!
۱٫ «کشیدن سیم خاردار به دور خود» مساوی «اقرار به ضعف فرهنگی» و کمک به ایجاد ترس در داخل و خارج است.
اگر گردشگری را به این بهانه که مروج فرهنگ منحط دیگر خواهد بود مورد بی مهری قرار دهیم در وهله اول، فرهنگ خود را ضعیف جلوه داده ایم و در وهله دوم از انتقال فرهنگ خود به دیگری جلوگیری کرده ایم. لذا باید دقت کنیم فرهنگ ایرانی که هزاران سال قدمت دارد و همه فرهنگ های مهاجم را در خود هضم کرده است در اصول و بنیان از آنچنان استحکامی برخوردار است که به راحتی و با ورود چند توریست نمی تواند مغلوب فرهنگ دیگری شود (مثال اخیر اصفهان قدیم).
۲٫ «آب جاری، زندگی بخش و آب راکد، گنداب است»؛ گردشگری در اغلب موارد نه تنها باعث از بین رفتن فرهنگ میزبان نمی شود بلکه عموما موجب زنده شدن و احیای الگوهای دیرین و فرهنگ و میراث آیینی و سنتی جامعه میزبان است زیرا گردشگران، جذابیت های بومی هر جامعه را می کاوند و تاریخ و فرهنگ مردم میزبان را مرور می کنند با سوغاتی ها، فرهنگ و آداب و رسوم آنها آشنا می شوند.
۳٫ «اصلاح ایران هراسی» با هزینه ای از جیب غیر ایرانی ها؛ گردشگری تنها منبعی برای کسب درآمد نیست بلکه دیپلماسی شریف گردشگری فرصتی است برای نمایاندن چهره واقعی کشورمان بر جهانیان، جایی که گردشگران با هزار بیم و امید متاثر از جوسازی های رسانه های غربی اصلاح ایران هراسی به ایران می آیند.
طُرفه اینکه جنگ آینده نه بر سر نفت بلکه بر سر توریسم خواهد بود و هر کشوری سعی خواهد کرد در قرن ۲۱ که قرن گردشگری نامگذاری شده، سهم بیشتری ببرد.
تنش زدایی، جذب سرمایه و سفیران فرهنگی ما در کشورهای خود شدن، سه ضلع مثلثی است که من نامش را مثلث صلح، صعود و سرمایه می نامم.

** حرف آخر!
همه دور هم نگرانیم
این دور تسلسل «زیر چشمی پاییدن»های ما و خارجی ها نفس ِ گردشگری را گرفته، صنعتی که مهمترین راه درآمد غیرنفتی ایران و تنها راه نجات و تضمین آینده این کشور می خوانیم.
اندیشمندان علوم سیاسی می گویند جنگ نتیجه دشمنی و دشمنی نتیجه عدم شناخت است؛ به راستی ایران بزرگ را با چه میزان سرمایه و چه ابزار کارآمدتری جز «خودِ ایران» می توان به دنیا شناساند؟
قریب به اتفاق راهنمایان گردشگری ما، دست کم یک خاطره از چشمان اشکبار توریستهای خارجی در پلکان ِهواپیما، به هنگام ترک ایران دارند.
بر سردر خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی صوفی نام‌دار ایرانی نوشته است:
«هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.»
گزارش: علی اسدی
فراهنگ**۳۰۷۹**۱۰۵۵

همچنین مطالعه کنید:

رشد ۴۲ درصدی ورود گردشگران خارجی به ایران/ بازدید ۵ میلیون خارجی از ایران در ۱۱ ماه

به گزارش کسب و کار نیوز، سازمان جهانی گردشگری وابسته به سازمان ملل در گزارشی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.