بزرگترین دروغ یا مفهوم غلطی که در کارآفرینی وجود دارد، این است که وقتی استارتآپ هستید، خودتان را مدیرعامل بنامید. این بیشتر بزرگ جلوه دادن خودتان است.
امیررضا قوامیان، کارآفرین
بزرگترین دروغ یا مفهوم غلطی که در کارآفرینی وجود دارد، این است که وقتی استارتآپ هستید، خودتان را مدیرعامل بنامید. این بیشتر بزرگ جلوه دادن خودتان است. خیلی از تازهکارها به دنبال این زرق و برق هستند بدون اینکه حاضر باشند برای آن کار کنند. کارآفرین بودن از یک شغل ۸ صبح تا ۱۷ عصر دشوارتر است. شما باید کارآفرین بودن را بخورید، بخوابید و رویاپردازی کنید. این حرفه برای افراد ضعیف نیست.
تنها چیزی که نیاز است، یک ایده خوب است
درست است که در دنیای کارآفرینی، برخی ایدههای ناب میتوانند شما را چندین قدم جلو بیندازند: سرمایهگذاران بیشتری جلب کنند – فارغ از اینکه به دنبال سرمایهگذاران خصوصی یا عمومی (crowd funding) باشید- و کسبوکار سودآور یا حداقل باثباتی ایجاد کنند، اما اگر حمایت کافی وجود نداشته باشد، حتی بهترین ایدهها هم ممکن است شکست بخورند – بیل گراس (Bill Gross) در سخنرانی TED خود به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که چرا برخی کسبوکارها، با ایدههای فوقالعاده شکست میخورند و برخی با ایدههای کاملاً معمولی، ادامه حیات میدهند. تماشای آن را درباره تنها دلیل موفقیت استارتآپها به شما پیشنهاد میکنم.
داشتن یک ایده عالی قدم اول مهمی است، ولی کسبوکار شما به موفقیت نمیرسد مگر اینکه استراتژی هوشمندانهای داشته باشید و تلاش پرشور و شوقی را پشت آن
قرار دهید. کاری که دوست دارید و عاشقش هستید را انجام بدهید و درآمد به وجود خواهد آمد. بزرگترین چیزی که موجب شکست خوردن کارآفرینان بسیاری شده، این تصور است که چون عاشق انجام دادن کاری هستید، پس حتماً کسبوکار موفقی خواهید داشت و پول خیلی زیادی به دست خواهید آورد. در حقیقت، اغلب اوقات عشق و علاقه یک نفر برای انجام کاری تبدیل به پاشنهآشیل او میشود، چراکه به جای اداره کردن کسبوکار خود، فقط روی ارائه سرویسی که از آن لذت زیادی میبرد، تمرکز میکند و در نتیجه کسبوکار اطراف آنها به زمین میخورد.
داشتن یک ایده عالی قدم اول مهمی است، ولی کسبوکار شما به موفقیت نمیرسد مگر اینکه استراتژی هوشمندانهای داشته باشید و تلاش پرشور و شوقی را پشت آن
قرار دهید. کاری که دوست دارید و عاشقش هستید را انجام بدهید و درآمد به وجود خواهد آمد. بزرگترین چیزی که موجب شکست خوردن کارآفرینان بسیاری شده، این تصور است که چون عاشق انجام دادن کاری هستید، پس حتماً کسبوکار موفقی خواهید داشت و پول خیلی زیادی به دست خواهید آورد. در حقیقت، اغلب اوقات عشق و علاقه یک نفر برای انجام کاری تبدیل به پاشنهآشیل او میشود، چراکه به جای اداره کردن کسبوکار خود، فقط روی ارائه سرویسی که از آن لذت زیادی میبرد، تمرکز میکند و در نتیجه کسبوکار اطراف آنها به زمین میخورد.
رشد هر مشکلی را حل میکند
کارآفرینان جدید گاهی اوقات فکر میکنند که حجم بیشتر تمام مشکلات را حل خواهد کرد. با وجود اینکه مسلماً نقطه اوجی وجود دارد که میتوانید انتظار رسیدن به سود را داشته باشید، مدل کسبوکار شما باید نسبت به هزینه فروش و بازگشت سرمایه واقعبین باشد. اگر با وجود فروختن ۱۰۰ هزار عدد از محصولی همچنان روی آن ضرر میکنید، به احتمال زیاد در صورت فروختن یک میلیون عدد از همان محصول پول خیلی بیشتری ضرر خواهید کرد. بزرگتر همیشه به معنای بهتر نیست.
کارآفرینان افرادی تنها هستند
کارآفرین بودن، گروهمحورترین و اجتماعمحورترین فعالیتی است که میتوانید تصور کنید. این موضوع نیازمند حمایت، شبکهسازی و ارتباطاتی از انواع مختلف است؛ ارتباط با دوستان، خانواده و همکاران. فکر کردن به کارآفرینی به عنوانی فعالیتی انفرادی محدودکنندهترین چشماندازی است که میتوانید داشته باشید و بدون شک تضمینی از شکست خواهد بود.
کارآفرین به دنبال آزادی کامل است
یکی از بزرگترین تصورات اشتباه درباره کارآفرینی این است که به شما آزادی کامل میدهد. کاملاً برعکس، اداره کردن یک استارتآپ زندگی شما را به طور کامل در اختیار میگیرد. اگر اشتیاق کافی برای به موفقیت رساندن آن را نداشته باشید، در واقع شما را بیشتر تحت تسلط میگیرد تا اینکه آزادتان بگذارد.
بسیاری از مردم به دلیل تصور آزادی کاری بیشتر، مجذوب ایده کارآفرینی میشوند. درست است که در این شرایط شما تنها کسی هستید که بیشتر قوانین را تعیین میکند -مثلا میتوانید قانون ساعت کاری از ۱۷-۸ را بردارید، یا شرایط کار از راه دور را امکانپذیر کنید، لباسهای محبوبتان را بپوشید، یا تعطیلات را به سلیقه خودتان اعلام کنید- اما فراموش نکنید که شما در قبال سودآور کردن کسبوکار خود نیز مسئولید و این هدف در اغلب مواقع به معنای قربانی کردن خواستههای شخصی، ساعات کاری طولانی و حضور طولانیمدت در دفتر کار است.
کارآفرینان جدید گاهی اوقات فکر میکنند که حجم بیشتر تمام مشکلات را حل خواهد کرد. با وجود اینکه مسلماً نقطه اوجی وجود دارد که میتوانید انتظار رسیدن به سود را داشته باشید، مدل کسبوکار شما باید نسبت به هزینه فروش و بازگشت سرمایه واقعبین باشد. اگر با وجود فروختن ۱۰۰ هزار عدد از محصولی همچنان روی آن ضرر میکنید، به احتمال زیاد در صورت فروختن یک میلیون عدد از همان محصول پول خیلی بیشتری ضرر خواهید کرد. بزرگتر همیشه به معنای بهتر نیست.
کارآفرینان افرادی تنها هستند
کارآفرین بودن، گروهمحورترین و اجتماعمحورترین فعالیتی است که میتوانید تصور کنید. این موضوع نیازمند حمایت، شبکهسازی و ارتباطاتی از انواع مختلف است؛ ارتباط با دوستان، خانواده و همکاران. فکر کردن به کارآفرینی به عنوانی فعالیتی انفرادی محدودکنندهترین چشماندازی است که میتوانید داشته باشید و بدون شک تضمینی از شکست خواهد بود.
کارآفرین به دنبال آزادی کامل است
یکی از بزرگترین تصورات اشتباه درباره کارآفرینی این است که به شما آزادی کامل میدهد. کاملاً برعکس، اداره کردن یک استارتآپ زندگی شما را به طور کامل در اختیار میگیرد. اگر اشتیاق کافی برای به موفقیت رساندن آن را نداشته باشید، در واقع شما را بیشتر تحت تسلط میگیرد تا اینکه آزادتان بگذارد.
بسیاری از مردم به دلیل تصور آزادی کاری بیشتر، مجذوب ایده کارآفرینی میشوند. درست است که در این شرایط شما تنها کسی هستید که بیشتر قوانین را تعیین میکند -مثلا میتوانید قانون ساعت کاری از ۱۷-۸ را بردارید، یا شرایط کار از راه دور را امکانپذیر کنید، لباسهای محبوبتان را بپوشید، یا تعطیلات را به سلیقه خودتان اعلام کنید- اما فراموش نکنید که شما در قبال سودآور کردن کسبوکار خود نیز مسئولید و این هدف در اغلب مواقع به معنای قربانی کردن خواستههای شخصی، ساعات کاری طولانی و حضور طولانیمدت در دفتر کار است.
باید مشکلی را حل کنید
داستانهای موفقیت زیادی راجع به رفع نیازی پنهان وجود دارد؛ خلق چیزی که مردم دوست داشتند، ولی تا زمانی که برایشان آن را نسازی، نمیدانستند به آن نیاز داشتند. شما هم حتماً این عبارت «راهحلهایی برای مشکلات» را شنیدهاید، ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که رفع کردن یک مشکل شما را پولدار کند یا ایجاد چیزی که هیچ کسی هنوز نمیداند به آن احتیاج دارد حتماً با موفقیت مواجه میشود.
داستانهای موفقیت زیادی راجع به رفع نیازی پنهان وجود دارد؛ خلق چیزی که مردم دوست داشتند، ولی تا زمانی که برایشان آن را نسازی، نمیدانستند به آن نیاز داشتند. شما هم حتماً این عبارت «راهحلهایی برای مشکلات» را شنیدهاید، ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که رفع کردن یک مشکل شما را پولدار کند یا ایجاد چیزی که هیچ کسی هنوز نمیداند به آن احتیاج دارد حتماً با موفقیت مواجه میشود.
کارآفرینی بازی افراد جوان است
نسخه داستانی کارآفرینی خیلی وقتها اینگونه شروع میشود که بنیانگذاری که از دانشگاه ترک تحصیل کرده بود، ایده بزرگ خود را دنبال کرد. واقعیت این است که کارآفرین موفق بودن نیازمند دانش فنی، تجربهای وسیع و شبکهای بزرگ است. افراد جوان کمی هستند که تجربه لازم برای موفق شدن را داشته باشند. موفقیت احتمال بیشتری دارد که نصیب فردی با چند سال تجربه کاری شود که فرصتی در بازار را از طریق تجارب کاری و زندگی خود شناسایی کرده و سرمایه مالی و شبکه مورد نیاز برای ریسک کردن و جمع کردن تیم برای پیشرفت در مسیری تازه را دارد.
شما باید در صنعت استارتآپ خود خبره باشید
خبره نبودن در صنعتی که در آن فعالیت میکنید باعث میشود که حس همذاتپنداری واقعی برای کاربران محصول خود را داشته باشید و به همراه آنها یاد بگیرید. اگر محصولات یا خدمات شرکت شما برایتان درست عمل نکند، به عنوان کمپانی در مسیر غلطی قدم برمیدارید.
از طرف دیگر، اگر محصولتان درست عمل کند تمام تمرکز خود را روی آن میگذارید و هر چیزی که لازم است را در صنعت خود یاد میگیرید تا چیزی باارزشتر بسازید. لازم نیست حتماً خبره باشید تا فرصتی را ببینید. در حقیقت، خبره بودن مانع این میشود که محصول یا شرکت را به همان شکل ببینید که کاربران میبینند که بدون شک باعث میشود راهکارها را نادیده بگیرید و تصمیمات اشتباه اتخاذ کنید.
نسخه داستانی کارآفرینی خیلی وقتها اینگونه شروع میشود که بنیانگذاری که از دانشگاه ترک تحصیل کرده بود، ایده بزرگ خود را دنبال کرد. واقعیت این است که کارآفرین موفق بودن نیازمند دانش فنی، تجربهای وسیع و شبکهای بزرگ است. افراد جوان کمی هستند که تجربه لازم برای موفق شدن را داشته باشند. موفقیت احتمال بیشتری دارد که نصیب فردی با چند سال تجربه کاری شود که فرصتی در بازار را از طریق تجارب کاری و زندگی خود شناسایی کرده و سرمایه مالی و شبکه مورد نیاز برای ریسک کردن و جمع کردن تیم برای پیشرفت در مسیری تازه را دارد.
شما باید در صنعت استارتآپ خود خبره باشید
خبره نبودن در صنعتی که در آن فعالیت میکنید باعث میشود که حس همذاتپنداری واقعی برای کاربران محصول خود را داشته باشید و به همراه آنها یاد بگیرید. اگر محصولات یا خدمات شرکت شما برایتان درست عمل نکند، به عنوان کمپانی در مسیر غلطی قدم برمیدارید.
از طرف دیگر، اگر محصولتان درست عمل کند تمام تمرکز خود را روی آن میگذارید و هر چیزی که لازم است را در صنعت خود یاد میگیرید تا چیزی باارزشتر بسازید. لازم نیست حتماً خبره باشید تا فرصتی را ببینید. در حقیقت، خبره بودن مانع این میشود که محصول یا شرکت را به همان شکل ببینید که کاربران میبینند که بدون شک باعث میشود راهکارها را نادیده بگیرید و تصمیمات اشتباه اتخاذ کنید.
برای موفق بودن نیاز به سرمایهگذار دارید
اگر واقعاً با کاری که انجام میدهید مشکلی را رفع میکنید و بازار به راهحل شما واکنش نشان میدهد، نیازی به سرمایهگذار نیست. در دنیای امروز، شما این توانایی را دارید که کسبوکار خود را گسترش دهید و خودتان مستقیماً در بازار فروش انجام دهید. سرمایهگذاران جای خود را دارند، ولی به طور کلی خیلی از مواقع سرمایهگذاران بیشتر از اینکه به مجموعه یا شرکتی کمک کنند آن را نابود میسازند.
اگر واقعاً با کاری که انجام میدهید مشکلی را رفع میکنید و بازار به راهحل شما واکنش نشان میدهد، نیازی به سرمایهگذار نیست. در دنیای امروز، شما این توانایی را دارید که کسبوکار خود را گسترش دهید و خودتان مستقیماً در بازار فروش انجام دهید. سرمایهگذاران جای خود را دارند، ولی به طور کلی خیلی از مواقع سرمایهگذاران بیشتر از اینکه به مجموعه یا شرکتی کمک کنند آن را نابود میسازند.