با ایجاد تحولات چشمگیر در ساختار و فعالیتهای دانشگاه تهران و ضرورت تقویت حوزه برنامهریزی، در سال ۱۳۸۹ نام «معاونت طرح و برنامه» این دانشگاه به نام «معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات» تغییر یافته و عملا فعالیتهای این معاونت در دانشگاه موثرتر و چشمگیرتر شده است.
محمد جوادی قاضیانی
به گزارش کسب وکار نیوز، با ایجاد تحولات چشمگیر در ساختار و فعالیتهای دانشگاه تهران و ضرورت تقویت حوزه برنامهریزی، در سال ۱۳۸۹ نام «معاونت طرح و برنامه» این دانشگاه به نام «معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات» تغییر یافته و عملا فعالیتهای این معاونت در دانشگاه موثرتر و چشمگیرتر شده است. هماکنون این معاونت علاوه بر شورای برنامهریزی دانشگاه که به عنوان یک شورای مشورتی با آن همکاری دارد، متشکل از اداره کل «برنامه، بودجه و تحول سازمانی» و مرکز «فناوری اطلاعات و فضای مجازی» است. از اقدامات مهم معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه در سالهای اخیر میتوان به تدوین، ابلاغ و رصد سند چشمانداز دانشگاه تهران، برنامههای راهبردی پنج ساله دانشگاه، بازنگری و اصلاح ساختار سازمانی دانشگاه، تدوین بودجه کلان دانشگاه و بودجه واحدهای تابعه، ایجاد و تقویت زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری مورد نیاز در حوزه فناوری اطلاعات و فضای مجازی دانشگاه و... اشاره کرد. محمدجعفر صدیقدامغانیزاده، معاون برنامهریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه تهران و رئیس پیشین پارک علم و فناوری دانشگاه تهران که تجربه و عملکرد ارزنده ای در پارک داری دارد در این گفتگو به بررسی خدمات این معاونت و ارتباط آن با پارک علم و فناوری دانشگاه تهران میپردازد.
معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه تهران چه خدماتی ارائه میدهد و ارتباط فعالیتهای آن با پارک علم و فناوری دانشگاه تهران به چه نحوی است؟
کار اصلی معاونت برنامهریزی از اسم آن مشخص است. کار اصلی آن برنامهریزی دانشگاه از شئون مختلف است. در اصل وظیفه آن برنامهریزی برای توسعه دانشگاه و همینطور نظم دادن به امور دانشگاه است. یکی از وظایف این بخش تنظیم بودجه و کنترل آن و همچنین برنامهریزی برای کارهای توسعهای در دانشگاه است. به طور خاص یکی از برنامههای توسعهای مهم دانشگاه ایجاد شهر دانش است که پارک در آن یک محور اصلی است و امیدواریم که در دهه آینده شاهد این باشیم که حاشیه دانشگاه تهران بافتی از شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای فناور خروجی دانشگاه تهران باشد که این مهم یک افق مهم روبهروی دانشگاه
تهران است.
با توجه به وظیفه معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه تهران در تنظیم و تخصیص بودجه بفرمایید که چه معیارهایی را برای تخصیص بودجه به پارک علم و فناوری تهران در نظر میگیرید و چه ارزیابیهایی را انجام میدهید؟
در برنامه سوم دانشگاه تهران پارک علم و فناوری این دانشگاه ماموریت بسیار جدی را مبنی بر برنامهریزی برای تولید اسپین آفهای دانشگاهی دارد که مسیر آن از قبل شروع شده است و در آینده ادامه پیدا خواهد کرد. همیشه نرخ گسترش پارک علم و فناوری و فعالیتهایش از نرخ بودجه دولت سریعتر بوده و امسال هم همین طور است. بودجه 97 پارک علم و فناوری دانشگاه تهران حدود 30 درصد نسبت به بودجه سال 96 افزایش داشت و بودجه سال 96 آن هم نسبت به بودجه سال 95 حدود 50 درصد رشد داشت و ما با سرعت بیشتری نسبت به بودجه دولت در حال حرکت هستیم و در واقع میتوانیم بیشتر از این هم جذب کنیم، ولی محدودیتهای دولت در بودجه بیشتر از این را اجازه نمیدهد. عمده بودجه هم صرف برنامهریزی برای رشد شرکتهای رویشی و برنامههایی مثل شکوفایی یک و دو که ایدههای بازارپسند را حمایت میکنند، میشود. ما ظرفیتهای زیادی داریم که به دلیل نداشتن ظرفیتهای مالی نمیتوانیم آنها را پر کنیم.
کار اصلی معاونت برنامهریزی از اسم آن مشخص است. کار اصلی آن برنامهریزی دانشگاه از شئون مختلف است. در اصل وظیفه آن برنامهریزی برای توسعه دانشگاه و همینطور نظم دادن به امور دانشگاه است. یکی از وظایف این بخش تنظیم بودجه و کنترل آن و همچنین برنامهریزی برای کارهای توسعهای در دانشگاه است. به طور خاص یکی از برنامههای توسعهای مهم دانشگاه ایجاد شهر دانش است که پارک در آن یک محور اصلی است و امیدواریم که در دهه آینده شاهد این باشیم که حاشیه دانشگاه تهران بافتی از شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای فناور خروجی دانشگاه تهران باشد که این مهم یک افق مهم روبهروی دانشگاه
تهران است.
با توجه به وظیفه معاونت برنامهریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه تهران در تنظیم و تخصیص بودجه بفرمایید که چه معیارهایی را برای تخصیص بودجه به پارک علم و فناوری تهران در نظر میگیرید و چه ارزیابیهایی را انجام میدهید؟
در برنامه سوم دانشگاه تهران پارک علم و فناوری این دانشگاه ماموریت بسیار جدی را مبنی بر برنامهریزی برای تولید اسپین آفهای دانشگاهی دارد که مسیر آن از قبل شروع شده است و در آینده ادامه پیدا خواهد کرد. همیشه نرخ گسترش پارک علم و فناوری و فعالیتهایش از نرخ بودجه دولت سریعتر بوده و امسال هم همین طور است. بودجه 97 پارک علم و فناوری دانشگاه تهران حدود 30 درصد نسبت به بودجه سال 96 افزایش داشت و بودجه سال 96 آن هم نسبت به بودجه سال 95 حدود 50 درصد رشد داشت و ما با سرعت بیشتری نسبت به بودجه دولت در حال حرکت هستیم و در واقع میتوانیم بیشتر از این هم جذب کنیم، ولی محدودیتهای دولت در بودجه بیشتر از این را اجازه نمیدهد. عمده بودجه هم صرف برنامهریزی برای رشد شرکتهای رویشی و برنامههایی مثل شکوفایی یک و دو که ایدههای بازارپسند را حمایت میکنند، میشود. ما ظرفیتهای زیادی داریم که به دلیل نداشتن ظرفیتهای مالی نمیتوانیم آنها را پر کنیم.
آیا این ظرفیت اندازهگیری هم شده است؟
اینکه چه میزان ظرفیت داریم خودمان هم بیاطلاع هستیم. یعنی به طور مثال از
8000 دانشجوی ما که مثلا در مقاطع دکترا و کارشناسیارشد ما وارد میشوند چند نفر از آنها توانایی دنبال کردن ایدههای کسبوکاری را دارند، اطلاعی نداریم. البته در کل کشور و سطح دنیا هم عددی در این رابطه وجود ندارد. البته فعالیتهایی را در این جهت داشتهایم و ممکن است که طی دو یا سه سال به این عدد برسیم و بتوانیم جواب این سوال را بدهیم، ولی آن چیزی که ما از آن مطمئنیم، این است که در حال حاضر در زیر ظرفیتمان هستیم. ما احساس اشباع در ایده نمیکنیم که مثلا ایدههایمان ضعیف باشند، ولی غالبا در استارتآپ ویکندهایی که شرکت میکنیم ایدهها اغلب ضعیف هستند و به جایی نمیرسند. ما زمانی به این آمار میرسیم که مثلا سالی 400 طرح شکوفایی یک بدهیم و بعد دو سه سال تعداد آنهایی که به شرکتها تبدیل شدند را دریابیم. استارتآپ ویکندها و شوهای استارتآپی و چیزهای اینچنینی بیشتر حالت نمایشی دارند و از دید من چیزی از آنها در نمیآید. یک جوان وقتی ایدهای دارد باید زیر نظر یک جایی مثل مرکز رشد پارک کار کند، ارزیابی شود، نقاط ضعفش برطرف شود تا بتواند مسیر موفقیت را طی کند. در زمان حاضر ما باید تمرکزمان را بر مرکز رشد بگذاریم و روی ایدههای خوب با تیمهای خوب کار کنیم و آنها را به شرکتهای مبتدی موفق تبدیل کنیم و در قدمهای بعدی آنها را با برنامهریزیها و اصلاح روشها و ساختار صنعت در بازار توسعه دهیم.
برای نهادینهسازی سیاستهای تدوینشده و سند چشمانداز و برنامههای راهبردی چه راهحلها و فعالیتهایی را انجام میدهید؟
همه کارهای ما در راستای نهادینهسازی هستند. مثلا با اجرا کردن برنامه سوم دانشگاه تهران و همین حرکتهایی که در پارک انجام میشود که یک بخش آن بر محور دانشگاه کارآفرین است، شروع به نهادینه شدن میشوند و همه آنها به اسناد رسمی دانشگاه و به یک سیستمی تبدیل میشوند که با تغییر و تحولات پستها و... تغییر مسیر نمیدهند.
اینکه چه میزان ظرفیت داریم خودمان هم بیاطلاع هستیم. یعنی به طور مثال از
8000 دانشجوی ما که مثلا در مقاطع دکترا و کارشناسیارشد ما وارد میشوند چند نفر از آنها توانایی دنبال کردن ایدههای کسبوکاری را دارند، اطلاعی نداریم. البته در کل کشور و سطح دنیا هم عددی در این رابطه وجود ندارد. البته فعالیتهایی را در این جهت داشتهایم و ممکن است که طی دو یا سه سال به این عدد برسیم و بتوانیم جواب این سوال را بدهیم، ولی آن چیزی که ما از آن مطمئنیم، این است که در حال حاضر در زیر ظرفیتمان هستیم. ما احساس اشباع در ایده نمیکنیم که مثلا ایدههایمان ضعیف باشند، ولی غالبا در استارتآپ ویکندهایی که شرکت میکنیم ایدهها اغلب ضعیف هستند و به جایی نمیرسند. ما زمانی به این آمار میرسیم که مثلا سالی 400 طرح شکوفایی یک بدهیم و بعد دو سه سال تعداد آنهایی که به شرکتها تبدیل شدند را دریابیم. استارتآپ ویکندها و شوهای استارتآپی و چیزهای اینچنینی بیشتر حالت نمایشی دارند و از دید من چیزی از آنها در نمیآید. یک جوان وقتی ایدهای دارد باید زیر نظر یک جایی مثل مرکز رشد پارک کار کند، ارزیابی شود، نقاط ضعفش برطرف شود تا بتواند مسیر موفقیت را طی کند. در زمان حاضر ما باید تمرکزمان را بر مرکز رشد بگذاریم و روی ایدههای خوب با تیمهای خوب کار کنیم و آنها را به شرکتهای مبتدی موفق تبدیل کنیم و در قدمهای بعدی آنها را با برنامهریزیها و اصلاح روشها و ساختار صنعت در بازار توسعه دهیم.
برای نهادینهسازی سیاستهای تدوینشده و سند چشمانداز و برنامههای راهبردی چه راهحلها و فعالیتهایی را انجام میدهید؟
همه کارهای ما در راستای نهادینهسازی هستند. مثلا با اجرا کردن برنامه سوم دانشگاه تهران و همین حرکتهایی که در پارک انجام میشود که یک بخش آن بر محور دانشگاه کارآفرین است، شروع به نهادینه شدن میشوند و همه آنها به اسناد رسمی دانشگاه و به یک سیستمی تبدیل میشوند که با تغییر و تحولات پستها و... تغییر مسیر نمیدهند.
در سند چشمانداز دانشگاه تهران و سیاستها و برنامههای راهبردی آن چه چشمانداز و آیندهای را برای شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای مستقر در پارک ترسیم کردهاید؟
ما در رابطه با تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین صحبت میکنیم و آرزویمان این است که حدود 10 درصد دانشجویان کارشناسیارشد و دکترای ما قبل از فارغالتحصیل شدن بتوانند ایدههایشان را به کسبوکار تبدیل و شرکت تاسیس کنند که البته این عدد، آرمانی است و هم منابع و هم انرژی بیشتری را میخواهیم. بنابراین برای برنامه سوم این عدد آرمانی ماست، ولی من معتقدم اگر این برنامه تحقق یابد به عددهای بالاتر از این میرسیم. دانشجویان ما افقی را برای کارآفرینی نمیبینند و بیشتر به دنبال کارمند شدن هستند.
ما در رابطه با تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین صحبت میکنیم و آرزویمان این است که حدود 10 درصد دانشجویان کارشناسیارشد و دکترای ما قبل از فارغالتحصیل شدن بتوانند ایدههایشان را به کسبوکار تبدیل و شرکت تاسیس کنند که البته این عدد، آرمانی است و هم منابع و هم انرژی بیشتری را میخواهیم. بنابراین برای برنامه سوم این عدد آرمانی ماست، ولی من معتقدم اگر این برنامه تحقق یابد به عددهای بالاتر از این میرسیم. دانشجویان ما افقی را برای کارآفرینی نمیبینند و بیشتر به دنبال کارمند شدن هستند.
چه زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری را برای شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران در نظر گرفتهاید؟
در واقع ما به لحاظ سختافزاری به دلیل اینکه باید عمده فعالیتهای پژوهشی در دانشگاه انجام شود، خیلی به دنبال سختافزار جدید نیستیم و از لحاظ سختافزاری شرکتها تا رسیدن به مرحله نمونه محصول در دانشگاه تهران فعالیتهایشان را انجام میدهند، اما از یک مرحلهای به بعد نیازهای دیگری همچون توسعه، توان مدیریتی، توان شرکتداری، گسترش بازار و... مطرح میشوند که در پارک به آنها کمک میشود. در حال حاضر در زمینه هایی ما خیلی خوب نیستیم. البته از جاهای دیگر بهتر هستیم، ولی ما نمیتوانیم شرکتهای جوانمان را درباره ادارههایی مثل بیمه و دارایی حمایت کنیم. البته من جسارتی به مسئولان بیمه و دارایی کشور نمیکنم. مثلا اگر شما یک شرکت باشید و یک کسبوکاری داشته باشید، به دارایی بروید و از خودتان دفاع کنید که مثلا فلان اقدام شما باعث نابودی کسبوکار من میشود، با جوابهای بدی مواجه میشوید که شما را بسیار سرد میکند. من نمیگویم آنها کار خاصی کنند، ولی برخوردهای اینچنینی را کنار بگذارند. وقتی روحیه کارآفرینان جوان را نابود میکنند، همین استعدادها به خارج کشور میروند و این ایدهها را تجاریسازی میکنند و چند برابر قیمت به کشور میفروشند. پس اگر این اتفاق بیفتد، کشور با اتکای چه کسی باید بلند شود؟ آیا قرار است کشور چین جنس تولید کند و بفروشد و ما نفت بفروشیم و خرج کنیم و زندگی کنیم؟ بخشی از کار پارکها این است که فضای امنتری را برای این شرکتهای جوان مهیا کنند. این دید که ما نفت استخراج کنیم و توسعه بخریم، فایده ندارد و ما باید یاد بگیریم که شاگردی کنیم و یاد بگیریم که کالای خوب تولید کنیم. تا وقتی برنگردیم و پولهایمان را به صورت هدفمند در نظام آموزش خرج نکنیم و تا وقتی برنگردیم و قدر معلمانمان را ندانیم، نمیتوانیم موفق شویم. ما در این دانشگاه جوان توسعهگرا تحویل نگرفتهایم و جوان تست کنکور زن تحویل گرفتهایم. چطور باید از اینها جوان توسعهگرا و کارآفرین بسازیم؟ البته ما کارمان را اینجا شروع کردهایم و امیدواریم که بخشهای دیگر جامعه هم به فراخور در قضیه فعال شده و سیاستها اصلاح شوند. خوشبختانه در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران تا حدودی این کارها را پیش بردهایم، اما امکانات ما کم است. ما با چنگ و دندان در حال جمع کردن منابع و
امکانات هستیم.
در واقع ما به لحاظ سختافزاری به دلیل اینکه باید عمده فعالیتهای پژوهشی در دانشگاه انجام شود، خیلی به دنبال سختافزار جدید نیستیم و از لحاظ سختافزاری شرکتها تا رسیدن به مرحله نمونه محصول در دانشگاه تهران فعالیتهایشان را انجام میدهند، اما از یک مرحلهای به بعد نیازهای دیگری همچون توسعه، توان مدیریتی، توان شرکتداری، گسترش بازار و... مطرح میشوند که در پارک به آنها کمک میشود. در حال حاضر در زمینه هایی ما خیلی خوب نیستیم. البته از جاهای دیگر بهتر هستیم، ولی ما نمیتوانیم شرکتهای جوانمان را درباره ادارههایی مثل بیمه و دارایی حمایت کنیم. البته من جسارتی به مسئولان بیمه و دارایی کشور نمیکنم. مثلا اگر شما یک شرکت باشید و یک کسبوکاری داشته باشید، به دارایی بروید و از خودتان دفاع کنید که مثلا فلان اقدام شما باعث نابودی کسبوکار من میشود، با جوابهای بدی مواجه میشوید که شما را بسیار سرد میکند. من نمیگویم آنها کار خاصی کنند، ولی برخوردهای اینچنینی را کنار بگذارند. وقتی روحیه کارآفرینان جوان را نابود میکنند، همین استعدادها به خارج کشور میروند و این ایدهها را تجاریسازی میکنند و چند برابر قیمت به کشور میفروشند. پس اگر این اتفاق بیفتد، کشور با اتکای چه کسی باید بلند شود؟ آیا قرار است کشور چین جنس تولید کند و بفروشد و ما نفت بفروشیم و خرج کنیم و زندگی کنیم؟ بخشی از کار پارکها این است که فضای امنتری را برای این شرکتهای جوان مهیا کنند. این دید که ما نفت استخراج کنیم و توسعه بخریم، فایده ندارد و ما باید یاد بگیریم که شاگردی کنیم و یاد بگیریم که کالای خوب تولید کنیم. تا وقتی برنگردیم و پولهایمان را به صورت هدفمند در نظام آموزش خرج نکنیم و تا وقتی برنگردیم و قدر معلمانمان را ندانیم، نمیتوانیم موفق شویم. ما در این دانشگاه جوان توسعهگرا تحویل نگرفتهایم و جوان تست کنکور زن تحویل گرفتهایم. چطور باید از اینها جوان توسعهگرا و کارآفرین بسازیم؟ البته ما کارمان را اینجا شروع کردهایم و امیدواریم که بخشهای دیگر جامعه هم به فراخور در قضیه فعال شده و سیاستها اصلاح شوند. خوشبختانه در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران تا حدودی این کارها را پیش بردهایم، اما امکانات ما کم است. ما با چنگ و دندان در حال جمع کردن منابع و
امکانات هستیم.
مسالهای که در شرکتهای مستقر در پارک قابل مشاهده است، متمرکز بودن آنها بر حوزه فنی است و کاملا خلأ حضور اعضای مدیریتی در تیمها قابل مشاهده است. برای حل این مساله چه تدابیری را اندیشیدهاید؟
ما هم این اشکال را میدانیم و راهحل آن را بلد نیستیم. از کجا باید دانش مدیریتی تزریق کرد؟ از کجا به بعد اگر دانش مدیریتی نیامد شرکت افت میکند؟ روش تزریق آن دانش مدیریت چیست؟
ما راهکارهای مختلف را امتحان کردهایم، اما این یک قسمت پیچیده از بازی است و من نمیتوانم بگویم راهحل دقیق چیست و پیدا کردن راهحلهای عملیاتی بسیار
سخت است.
به طور مثال استارتآپهای حوزه آیتی در این زمینه بسیار موفق بوده و برای همین هم برای مردم شناختهشدهتر هستند، اما شرکتهای دانشبنیان در این زمینه ضعف جدی دارند.
ضعف مسائل مدیریتی یکی از مسائل اصلی شرکتهاست، ولی اینکه چطور آن را جبران کنیم، کار آسانی نیست. سیاستهای روشن و حمایتهای خوبی در این زمینه وجود ندارد. مثلا به نظر من یک نهادی میتوانست در کشور متولی شود و افراد باسابقه را در این حوزه جمع کند و منابعی را در اختیار آنها قرار دهد تا اینکه این افراد در این مجموعهها حضور یابند و افراد را شناسایی کنند و به آنها این سرویس را بدهند. البته برای همه این کارها باید از افراد باتجربه استفاده شود و اینکه مدل این چیست، باید آن را دریابیم. در این حوزه باید از چند حوزه حرکت کرد و نمیشود راهحلهای ساده ارائه داد. به هر حال این یک مساله است و راهحلهای متفاوت وجود دارد و مشخص نیست که راهحل
درست چیست.
ما هم این اشکال را میدانیم و راهحل آن را بلد نیستیم. از کجا باید دانش مدیریتی تزریق کرد؟ از کجا به بعد اگر دانش مدیریتی نیامد شرکت افت میکند؟ روش تزریق آن دانش مدیریت چیست؟
ما راهکارهای مختلف را امتحان کردهایم، اما این یک قسمت پیچیده از بازی است و من نمیتوانم بگویم راهحل دقیق چیست و پیدا کردن راهحلهای عملیاتی بسیار
سخت است.
به طور مثال استارتآپهای حوزه آیتی در این زمینه بسیار موفق بوده و برای همین هم برای مردم شناختهشدهتر هستند، اما شرکتهای دانشبنیان در این زمینه ضعف جدی دارند.
ضعف مسائل مدیریتی یکی از مسائل اصلی شرکتهاست، ولی اینکه چطور آن را جبران کنیم، کار آسانی نیست. سیاستهای روشن و حمایتهای خوبی در این زمینه وجود ندارد. مثلا به نظر من یک نهادی میتوانست در کشور متولی شود و افراد باسابقه را در این حوزه جمع کند و منابعی را در اختیار آنها قرار دهد تا اینکه این افراد در این مجموعهها حضور یابند و افراد را شناسایی کنند و به آنها این سرویس را بدهند. البته برای همه این کارها باید از افراد باتجربه استفاده شود و اینکه مدل این چیست، باید آن را دریابیم. در این حوزه باید از چند حوزه حرکت کرد و نمیشود راهحلهای ساده ارائه داد. به هر حال این یک مساله است و راهحلهای متفاوت وجود دارد و مشخص نیست که راهحل
درست چیست.
چه تقاضایی از مسئولان تراز اول کشور برای کمک به رشد شرکتهای اینچنینی دارید؟
ما در حال حاضر در آغاز دولت دوم آقای روحانی هستیم و وقت زیادی هم در کشور نداریم. اگر نتوانیم مسائل اقتصادیمان را حل کنیم مستقل از اینکه توان نظامی و سیاسی کشورمان چیست، مطمئنا کشور دچار مشکلات جدی از داخل
می شود. من از مسئولان تراز اول کشور دعوت میکنم که با جدیت بیشتری به کار در حال انجام در اینجا، مسائل پارکها و مسائل دانشگاه کارآفرین بپردازند و با دادن منابع مالی خوب و یکی هم با کار خواستن از آنها حمایت کنند. حمایت خوب حمایتی است که مثلا پول را به ایده خوب بدهند، ولی ماهی یک بار صدایش کنند و از آن مراحل پیشرفت و حرکت کار را بخواهند. من به عنوان یکی از مدیران دانشگاه تهران باید زیر سوال مستقیم مسئولان باشم زیرا اینجا دانشگاه تهران است و ما اگر چیزی را متحول کنیم، آن چیز در کل آموزش عالی کشور متحول خواهد شد. پس منابع مورد نیاز این بخش را بدون تعلل بدهند. به این مسیرهای نهادی اعتماد داشته باشند. ملت ایران پول های زیادی را توسط تیم های مدیریتی نالایق از دست داده اند. طرحهای زودبازده را باید بررسی کنند و بفهمند که چه چیزی باعث شده به کسبوکار تبدیل شوند. اینکه ما پول پخش کنیم و بگوییم افراد کسبوکار راه بیندازند، درست نیست و آخرین چیزی که در بیزینس نیاز است، پول است. این موضوع را ملت ایران با امتحان و تجربه به بدترین شکل ممکن تجربه کردهاند. ما سالی یک میلیون خروجی دانشگاه داریم و حداقل باید برنامهریزی داشته باشیم که حداقل
10 درصد این افراد ایجاد کسبوکار کنند و بدینترتیب همین 10 درصد 70 درصد دیگر را به کار بگیرند. اگر قرار نیست که این اتفاق بیفتد، بگویید که این یک میلیون نفر قرار است که در کجا مشغول به کار شوند. آیا مسئولان تراز اول کشور میخواهند صبر کنند که با انفجار فارغالتحصیل بیکار مواجه شوند؟ ما در آستانه انفجار فارغالتحصیل بیکار هستیم. من واقعا تقاضا دارم که در آغاز دولت دوم روحانی، همتی بیش از آنچه هست، صورت گیرد. رهبر معظم انقلاب فرمودند که پول این بخش باید مثل پول جنگ داده شود. من میگویم که فقط پول ندهند و کار بخواهند و اگر به ما پول دادند اجازه ندهند که ما از آن پول حقوق و دستمزدهای خودمان را بالا ببریم. ما باید آن پول را خرج جوانهای کشورمان کنیم. دوم اینکه از ما به صورت ماهانه گزارش کار بخواهند. البته گزارش کار نه به این صورت که مثلا آمار تعداد شاغلان و آمارهای اینچنینی را بخواهند. مثلا شما امروز وقتی نشای گردو میزنید سال بعد نباید انتظار داشته باشید که چند تن گردو برداشت کنید و همینطور چند سال بعد و باید سال آینده بگوییم که چند نشا زنده ماندهاند. در هر مرحله باید چیزی را که مقتضی است، بپرسند. من معتقدم که اگر منابع داده شود و نظارت انجام شود در این سه چهار سال ورق اقتصادی کشور بر خواهد گشت و امیدوارم مسئولان تراز اول کشور، مسئولان سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت علوم، شخص رئیسجمهوری و... این مسئولیت را به درستی متوجه شوند و سرمایهگذاری درست را در این حوزه انجام دهند.
ما در حال حاضر در آغاز دولت دوم آقای روحانی هستیم و وقت زیادی هم در کشور نداریم. اگر نتوانیم مسائل اقتصادیمان را حل کنیم مستقل از اینکه توان نظامی و سیاسی کشورمان چیست، مطمئنا کشور دچار مشکلات جدی از داخل
می شود. من از مسئولان تراز اول کشور دعوت میکنم که با جدیت بیشتری به کار در حال انجام در اینجا، مسائل پارکها و مسائل دانشگاه کارآفرین بپردازند و با دادن منابع مالی خوب و یکی هم با کار خواستن از آنها حمایت کنند. حمایت خوب حمایتی است که مثلا پول را به ایده خوب بدهند، ولی ماهی یک بار صدایش کنند و از آن مراحل پیشرفت و حرکت کار را بخواهند. من به عنوان یکی از مدیران دانشگاه تهران باید زیر سوال مستقیم مسئولان باشم زیرا اینجا دانشگاه تهران است و ما اگر چیزی را متحول کنیم، آن چیز در کل آموزش عالی کشور متحول خواهد شد. پس منابع مورد نیاز این بخش را بدون تعلل بدهند. به این مسیرهای نهادی اعتماد داشته باشند. ملت ایران پول های زیادی را توسط تیم های مدیریتی نالایق از دست داده اند. طرحهای زودبازده را باید بررسی کنند و بفهمند که چه چیزی باعث شده به کسبوکار تبدیل شوند. اینکه ما پول پخش کنیم و بگوییم افراد کسبوکار راه بیندازند، درست نیست و آخرین چیزی که در بیزینس نیاز است، پول است. این موضوع را ملت ایران با امتحان و تجربه به بدترین شکل ممکن تجربه کردهاند. ما سالی یک میلیون خروجی دانشگاه داریم و حداقل باید برنامهریزی داشته باشیم که حداقل
10 درصد این افراد ایجاد کسبوکار کنند و بدینترتیب همین 10 درصد 70 درصد دیگر را به کار بگیرند. اگر قرار نیست که این اتفاق بیفتد، بگویید که این یک میلیون نفر قرار است که در کجا مشغول به کار شوند. آیا مسئولان تراز اول کشور میخواهند صبر کنند که با انفجار فارغالتحصیل بیکار مواجه شوند؟ ما در آستانه انفجار فارغالتحصیل بیکار هستیم. من واقعا تقاضا دارم که در آغاز دولت دوم روحانی، همتی بیش از آنچه هست، صورت گیرد. رهبر معظم انقلاب فرمودند که پول این بخش باید مثل پول جنگ داده شود. من میگویم که فقط پول ندهند و کار بخواهند و اگر به ما پول دادند اجازه ندهند که ما از آن پول حقوق و دستمزدهای خودمان را بالا ببریم. ما باید آن پول را خرج جوانهای کشورمان کنیم. دوم اینکه از ما به صورت ماهانه گزارش کار بخواهند. البته گزارش کار نه به این صورت که مثلا آمار تعداد شاغلان و آمارهای اینچنینی را بخواهند. مثلا شما امروز وقتی نشای گردو میزنید سال بعد نباید انتظار داشته باشید که چند تن گردو برداشت کنید و همینطور چند سال بعد و باید سال آینده بگوییم که چند نشا زنده ماندهاند. در هر مرحله باید چیزی را که مقتضی است، بپرسند. من معتقدم که اگر منابع داده شود و نظارت انجام شود در این سه چهار سال ورق اقتصادی کشور بر خواهد گشت و امیدوارم مسئولان تراز اول کشور، مسئولان سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت علوم، شخص رئیسجمهوری و... این مسئولیت را به درستی متوجه شوند و سرمایهگذاری درست را در این حوزه انجام دهند.