تقریباً هر کسی که از جزئیات اقدامات دولت در این سالها اطلاعاتی کسب کرده، میداند که سیستم معیوب بانکی جزو مهمترین چالشهای دولت بوده است، اما معلوم نیست برای حل این چالش بزرگ که البته راهکارها برای رفع آن فراوان است، در نهایت چه راهحلی گرهگشا خواهد شد.
ثمانه نادری
به گزارش کسب و کار نیوز، تقریباً هر کسی که از جزئیات اقدامات دولت در این سالها اطلاعاتی کسب کرده، میداند که سیستم معیوب بانکی جزو مهمترین چالشهای دولت بوده است، اما معلوم نیست برای حل این چالش بزرگ که البته راهکارها برای رفع آن فراوان است، در نهایت چه راهحلی گرهگشا خواهد شد.
به اعتقاد کارشناسان، مقاومت بانکها در برابر تغییر سیستم بهویژه کاهش نرخ سود که احتمال دو رقمی کردن نرخ تورم را در پی دارد، فروپاشی اقتصاد را دامن خواهد زد و این تهدید بزرگی است که نباید به راحتی از آن چشم پوشید.
بر همین اساس طی صحبتهایی که رئیسجمهوری در دفاع از کابینه جدید در مجلس عنوان کرد به مسائل بانکی از جمله تأمین مالی بنگاهها از طریق بازار سرمایه، حل مشکل ترازنامه بانکها و... جزو اولویتها ذکر شده است.
براساس گفتههای روحانی، ضعف در نظارت بانکی، گسترش موسسات غیرمجاز، سیاستگذاری نادرست پولی، تامین مالی دولت از طریق نظام بانکی، رونق کاذب در بخش مسکن و بنگاهداری بیضابطه از سوی شبکه بانکی و... از جمله عواملی بوده که باعث شده طی دهه گذشته نظام بانکی با چالش مواجه شود.
آنچه در این میان جای ابهام دارد، این است که چرا با وجود آگاهی خود مسئولان بر مسائل بانکی و ریشههای آن هنوز راهکاری برای حل قطعی مشکل مطرح نشده و اینکه به چه دلیل عزم راسخی برای حل مشکلات بانکی که از جمله آن بدهی ۱۶۰ هزار میلیارد تومانی دولت به بانکها و حجم حدودا ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی معوقات بانکی و مشکلات ترازنامهای بانکهاست، نیست.
به اعتقاد کارشناسان، مقاومت بانکها در برابر تغییر سیستم بهویژه کاهش نرخ سود که احتمال دو رقمی کردن نرخ تورم را در پی دارد، فروپاشی اقتصاد را دامن خواهد زد و این تهدید بزرگی است که نباید به راحتی از آن چشم پوشید.
بر همین اساس طی صحبتهایی که رئیسجمهوری در دفاع از کابینه جدید در مجلس عنوان کرد به مسائل بانکی از جمله تأمین مالی بنگاهها از طریق بازار سرمایه، حل مشکل ترازنامه بانکها و... جزو اولویتها ذکر شده است.
براساس گفتههای روحانی، ضعف در نظارت بانکی، گسترش موسسات غیرمجاز، سیاستگذاری نادرست پولی، تامین مالی دولت از طریق نظام بانکی، رونق کاذب در بخش مسکن و بنگاهداری بیضابطه از سوی شبکه بانکی و... از جمله عواملی بوده که باعث شده طی دهه گذشته نظام بانکی با چالش مواجه شود.
آنچه در این میان جای ابهام دارد، این است که چرا با وجود آگاهی خود مسئولان بر مسائل بانکی و ریشههای آن هنوز راهکاری برای حل قطعی مشکل مطرح نشده و اینکه به چه دلیل عزم راسخی برای حل مشکلات بانکی که از جمله آن بدهی ۱۶۰ هزار میلیارد تومانی دولت به بانکها و حجم حدودا ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی معوقات بانکی و مشکلات ترازنامهای بانکهاست، نیست.
کمبود نیروی انسانی متخصص در شبکه بانکی
اصغر مشبکی، استاد دانشگاه در این باره به «کسبوکار» میگوید: یکی از دلایل اصلی فساد مالی است که در بستر بانکها انجام میشود. مشکل دیگری که وجود دارد، کمبود نقدینگی است که نظام بانکی با آن روبهرو است و سوم بنگاهداری است که بانکها به آن عادت دارند و درآمد خود را از طریق آن تامین میکنند و چهارمین مورد هم کمبود نیروی انسانی متخصص است که دارای تعهد کار بانکی باشد. این ۴ محور اساسی مشکل نظام بانکی کشور است.
وی توضیح میدهد : درباره مشکل اول متأسفانه نظام بانکی بستر فساد شده و راهحل آن، این است که نظارت دقیق و مدیریت جدی روی عملکرد نظام بانکی به صورت دائمی انجام و با مدیران خاطی بهشدت برخورد شود. مورد دوم مشکل کمبود نقدینگی است که در نظام بانکی وجود دارد. این کمبود نقدینگی به چند طریق قابل جبران است. روش اول این است که نظام بانکی پرداخت وامهای تکلیفی را کنار بگذارد و خود با توجه به فرصتهایی که وجود دارد، برای پرداخت تسهیلات بانکی اقدام کند. دومین مورد این است که در شرایط فعلی بانک مرکزی بیشتر از این برای کاهش نرخ سود بانکی تلاش نکند، چون منجر به خالی شدن نقدینگی بانکها میشود. البته بانک مرکزی ممکن است بگوید چون تورم کاهش پیدا کرده، نرخ سود هم باید کاهش پیدا کند، اما به نظر میرسد در بخشهایی از اقتصاد، تورم هنوز تکرقمی نیست مثل برخی مواد غذایی و مایحتاج و لوازم صنعتی؛ ازاینرو برای اینکه دولت تلاش کند اقتصاد از رکود خارج شود، نباید با ابزار سود این کار را انجام دهد.
مشبکی توضیح میدهد : عامل سومی که بانکها با آن روبهرو هستند، بنگاهداری است. دولت باید بانکها را موظف کند که بنگاهداری را کنار بگذارند، چراکه از آنجایی که حجم زیادی از منابع بانکها در بخش مسکن هزینه شده، به دلیل رکود حاکم در بخش مسکن بر بانکها نیز این رکود حاکم شده است. حجم عظیمی از منابع بانکی در این بخش راکد مانده است. بانکها موظف شدهاند بنگاهداری را کنار بگذارند. اگر کنار بگذارند، این مشکل حل میشود.
مساله دیگر بیتوجهی به اخلاقیات و تقوا در نظام بانکی در کار است و بنابراین موجب سوءاستفاده شده و این هم یکی از معضلات است. بنابراین باید با نگاه ویژهای به منابع انسانی نگاه شود، چون همین منابع انسانی بسترسازی برای فساد را فراهم میکنند، باید با گزینش دقیق افراد را برای بانک استخدام کرد در حالی که بخش اعظم منابع انسانی بانکها دچار نقیصه هستند.
اصغر مشبکی، استاد دانشگاه در این باره به «کسبوکار» میگوید: یکی از دلایل اصلی فساد مالی است که در بستر بانکها انجام میشود. مشکل دیگری که وجود دارد، کمبود نقدینگی است که نظام بانکی با آن روبهرو است و سوم بنگاهداری است که بانکها به آن عادت دارند و درآمد خود را از طریق آن تامین میکنند و چهارمین مورد هم کمبود نیروی انسانی متخصص است که دارای تعهد کار بانکی باشد. این ۴ محور اساسی مشکل نظام بانکی کشور است.
وی توضیح میدهد : درباره مشکل اول متأسفانه نظام بانکی بستر فساد شده و راهحل آن، این است که نظارت دقیق و مدیریت جدی روی عملکرد نظام بانکی به صورت دائمی انجام و با مدیران خاطی بهشدت برخورد شود. مورد دوم مشکل کمبود نقدینگی است که در نظام بانکی وجود دارد. این کمبود نقدینگی به چند طریق قابل جبران است. روش اول این است که نظام بانکی پرداخت وامهای تکلیفی را کنار بگذارد و خود با توجه به فرصتهایی که وجود دارد، برای پرداخت تسهیلات بانکی اقدام کند. دومین مورد این است که در شرایط فعلی بانک مرکزی بیشتر از این برای کاهش نرخ سود بانکی تلاش نکند، چون منجر به خالی شدن نقدینگی بانکها میشود. البته بانک مرکزی ممکن است بگوید چون تورم کاهش پیدا کرده، نرخ سود هم باید کاهش پیدا کند، اما به نظر میرسد در بخشهایی از اقتصاد، تورم هنوز تکرقمی نیست مثل برخی مواد غذایی و مایحتاج و لوازم صنعتی؛ ازاینرو برای اینکه دولت تلاش کند اقتصاد از رکود خارج شود، نباید با ابزار سود این کار را انجام دهد.
مشبکی توضیح میدهد : عامل سومی که بانکها با آن روبهرو هستند، بنگاهداری است. دولت باید بانکها را موظف کند که بنگاهداری را کنار بگذارند، چراکه از آنجایی که حجم زیادی از منابع بانکها در بخش مسکن هزینه شده، به دلیل رکود حاکم در بخش مسکن بر بانکها نیز این رکود حاکم شده است. حجم عظیمی از منابع بانکی در این بخش راکد مانده است. بانکها موظف شدهاند بنگاهداری را کنار بگذارند. اگر کنار بگذارند، این مشکل حل میشود.
مساله دیگر بیتوجهی به اخلاقیات و تقوا در نظام بانکی در کار است و بنابراین موجب سوءاستفاده شده و این هم یکی از معضلات است. بنابراین باید با نگاه ویژهای به منابع انسانی نگاه شود، چون همین منابع انسانی بسترسازی برای فساد را فراهم میکنند، باید با گزینش دقیق افراد را برای بانک استخدام کرد در حالی که بخش اعظم منابع انسانی بانکها دچار نقیصه هستند.
شبکه بانکی به بخش حقیقی اقتصاد وصل شود
علی مروی، استاد دانشگاه نیز درباره این مساله میگوید: به نظر میآید برای بهتر شدن شرایط بانکی کشور انجام دو یا سه اقدام اساسی لازم باشد. باید در سطح عالی همه مدیران به این موضوع پایبند باشند و باید از فعالیتهای اقتصادی سفته بازانه جلوگیری شود. در این راه مهمترین کاری که لازم است، این است که شبکه بانکی به بخش حقیقی اقتصاد وصل شود. در این صورت بانکها دیگر به وثیقه و پارتی در بررسی پرونده افراد متقاضی برای وام نگاه نمیکنند، بلکه به توجیه طرح نگاه میکنند. نکته دوم روابط حاکم بر بانکهاست که باید تقویت شود به نحوی که بازار بین بانکی که ایجاد شده هم محدود شود و هم شفاف باشد. بخش زیادی از فعالیتها در بازار بین بانکی صورت میگیرد که لازم است نسبت به آن تغییراتی انجام داد.
طرف حساب بانکها باید مردم و فعالان اقتصاد ی باشند نه خود بانکها. مساله دیگر اینکه نرخ سود سپرده و بعد نرخ سود تسهیلات باید منطقی شود و بر اساس قاعده درستی تعیین شود. د ر حال حاضر یکسری اتفاقات در نظام بانکی در جریان است، مثل بحث سود روزشمار، مانده حسابهای جاری و خیلی از اینها که بانکها روی آن حساب میکنند. اینها در قانون بانکداری بدون ربا مطرح شده و حداقل باید در شرایط فعلی این موارد اولویتهای اصلی باشد.
مروی با تاکید بر روش غلط تامین مالی در کشور ادامه میدهد : بانکها باید ارتباطاتشان را با بخش واقعی اقتصاد بیشتر سازند. اگر این امر اتفاق بیفتد، دسترسی خصوصیها به منابع مالی بیشتر میشود. یک اتفاق دیگر که باید در تقویت نظام مالی بیفتد و البته خارج از نظام بانکی است، این است که وزیر آینده فکری به حال ابزارهای مالی کرد ه و روشهای تامین ملی را تقویت کند وگرنه اتکای ما به منابع بانکی خود موجب انحراف در شبکه بانکی میشود.
علی مروی، استاد دانشگاه نیز درباره این مساله میگوید: به نظر میآید برای بهتر شدن شرایط بانکی کشور انجام دو یا سه اقدام اساسی لازم باشد. باید در سطح عالی همه مدیران به این موضوع پایبند باشند و باید از فعالیتهای اقتصادی سفته بازانه جلوگیری شود. در این راه مهمترین کاری که لازم است، این است که شبکه بانکی به بخش حقیقی اقتصاد وصل شود. در این صورت بانکها دیگر به وثیقه و پارتی در بررسی پرونده افراد متقاضی برای وام نگاه نمیکنند، بلکه به توجیه طرح نگاه میکنند. نکته دوم روابط حاکم بر بانکهاست که باید تقویت شود به نحوی که بازار بین بانکی که ایجاد شده هم محدود شود و هم شفاف باشد. بخش زیادی از فعالیتها در بازار بین بانکی صورت میگیرد که لازم است نسبت به آن تغییراتی انجام داد.
طرف حساب بانکها باید مردم و فعالان اقتصاد ی باشند نه خود بانکها. مساله دیگر اینکه نرخ سود سپرده و بعد نرخ سود تسهیلات باید منطقی شود و بر اساس قاعده درستی تعیین شود. د ر حال حاضر یکسری اتفاقات در نظام بانکی در جریان است، مثل بحث سود روزشمار، مانده حسابهای جاری و خیلی از اینها که بانکها روی آن حساب میکنند. اینها در قانون بانکداری بدون ربا مطرح شده و حداقل باید در شرایط فعلی این موارد اولویتهای اصلی باشد.
مروی با تاکید بر روش غلط تامین مالی در کشور ادامه میدهد : بانکها باید ارتباطاتشان را با بخش واقعی اقتصاد بیشتر سازند. اگر این امر اتفاق بیفتد، دسترسی خصوصیها به منابع مالی بیشتر میشود. یک اتفاق دیگر که باید در تقویت نظام مالی بیفتد و البته خارج از نظام بانکی است، این است که وزیر آینده فکری به حال ابزارهای مالی کرد ه و روشهای تامین ملی را تقویت کند وگرنه اتکای ما به منابع بانکی خود موجب انحراف در شبکه بانکی میشود.