مهمتر از آنکه تخصیص اعتبارات برای اشتغال گرهی از مشکلات بیکاری کشور بگشاید، عدم برنامهریزی و آیندهنگری در اعطای این اعتبارات است که مشکلاتی به وجود میآورد و البته عدم پرداخت بهموقع این اعتبارات نیز مشکلی بوده که بهانه لازم را برای عدم هدایت منابع به سمت اشتغال ایجاد کرده است.
سرمقاله
مهمتر از آنکه تخصیص اعتبارات برای اشتغال گرهی از مشکلات بیکاری کشور بگشاید، عدم برنامهریزی و آیندهنگری در اعطای این اعتبارات است که مشکلاتی به وجود میآورد و البته عدم پرداخت بهموقع این اعتبارات نیز مشکلی بوده که بهانه لازم را برای عدم هدایت منابع به سمت اشتغال ایجاد کرده است. در شرایط کنونی با اندک نگاهی پی میبریم مشکل اساسی کشور بیکاری است و حل این مشکل بحرانی باید اولویت دولت باشد. بنابراین تاخیر یا کوتاهی در تامین منابع اشتغالزایی به معنی بیتوجهی به این اولویت اساسی است. البته لازم است سازمانها و نهادهایی که در استفاده بهینه از این منابع کمکاری میکنند مورد مواخذه قرار گیرند یا حداقل آنکه این وظیفه در صورت کمکاری از آنها سلب شود. در کنار همه اینها لازم است که دولت به بنگاههای تولیدی و به ویژه بخش خصوصی اعتماد بیشتری داشته باشد و گرههای تامین مالی این بخشها را باز کند. در این صورت این بخش هم سریعتر و هم با انگیزه بیشتر این منابع را صرف اهداف اشتغال میکند.
عدم برنامهریزی درست یا نبود برنامه نیز منابع مالی برای اشتغالزایی را هدر میدهد. گاهی سازمانهای متولی ایجاد شغل برنامهای صحیح برای هدایت این منابع ندارند یا اینکه با بیتوجهی به برخی از بخشهای اساسی منابع را صرف امور بیاهمیت میکنند، در صورتی که برای ایجاد شغل لازم است با برنامه پیش رفت و نتایج طرحهای اشتغالزایی که منابع صرف آن شده را پیگیری و مطالبه کرد.
عدم برنامهریزی درست یا نبود برنامه نیز منابع مالی برای اشتغالزایی را هدر میدهد. گاهی سازمانهای متولی ایجاد شغل برنامهای صحیح برای هدایت این منابع ندارند یا اینکه با بیتوجهی به برخی از بخشهای اساسی منابع را صرف امور بیاهمیت میکنند، در صورتی که برای ایجاد شغل لازم است با برنامه پیش رفت و نتایج طرحهای اشتغالزایی که منابع صرف آن شده را پیگیری و مطالبه کرد.