براساس آنچه در خبرها آمده، قائممقام بانک مرکزی از برنامه این بانک برای کاهش نرخ تورم به زیر 5 درصد خبر داده است.
سرمقاله
براساس آنچه در خبرها آمده، قائممقام بانک مرکزی از برنامه این بانک برای کاهش نرخ تورم به زیر 5 درصد خبر داده است. در این خصوص چند نکته قابل بیان است.
1. اگر این موضوع صرفا بیان آرزوها باشد که آرزوی 40 ساله ایران این بوده است که نرخ تورم پایین و نزدیک به صفر شود، اما آرزوها با هدف این فرق اساسی را دارد که برای رسیدن به هدف، برنامههای عملیاتی و قابل اجرا لازم است تا بتوان به اهداف ترسیمشده دست یافت. همگان میدانند که مشکل تورم در اقتصاد ایران یک بیماری مزمن سنواتی است. برنامه کاهش یا افزایش تورم؟
که به راحتی قابل حل نیست و پیشنیازهای لازم را میطلبد. اگرچه در سالهای اخیر موفقیتهای نسبی در مهار تورم وجود داشته، اما عمدتا مشکل تورم با رکود اقتصادی کم شده است. به عبارتی با رکود در بخشهای مختلف اقتصادی عملا تقاضا کاهش یافته و توانسته تورم را مهار کند.
2. در دیدگاههای اقتصادی چندین دلیل عمده را برای تورم ذکر میکنند مانند کاهش عرضه کل یا افزایش تقاضای کل یا در دیدگاه پولگرایان رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی را عمدهترین دلیل تورم میدانند و به عبارت دیگر تورم تناسب نداشتن حجم پول در گردش با عرضه کالا و خدمات است.
3. یکی از ریشههای نبود تعادل میان درآمدهای دولت و هزینهها آن است که وقتی هزینههای دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر باشد دولت با کسری بودجه مواجه میشود و برای حل این مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی کشور مانند نفت به بانک مرکزی برای تامین ریال هزینههای جاری میکند و در این حالت پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش پیدا میکند و این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت.
4. همهساله شاهد افزایش هزینههای دولت و نهادهای عمومی وابسته به بودجه هستیم، بهرهوری پایین نیروی انسانی و عدم کارآمد بودن ساختار اداری و پرهزینه بودن دولت در ایران مولفههای اصلی هزینههای جاری کشور است و در این حالت باید نفت بفروشیم و مالیات بحق یا ناحق بگیریم و خرج دستگاههای عریض و طویل دولتی کنیم که بازدهی لازم را نداشته، به ازای هر شغل سه نفر شاغل به طور متوسط مشغول به کار هستند و هر وقت هم که بحث کوچک شدن بدنه دولت مطرح میشود عملا این کارمندان تبدیل به بازنشسته شده و فقط محل خرج دولت از وزارتخانه و سازمانها به صندوقهای بازنشستگی تغییر مییابد وگرنه در مخارج کلان دولتی کاهش چندانی نخواهد داشت.
5. یکی از عوامل مهم تورم در ایران تورم انتظاری است که غیر از ابعاد اقتصادی بعد جامعهشناسی و روانشناسی نیز دارد. در این حالت مردم بر این باورند که حقیقت کالاها و خدمات در یک بازه زمانی با افزایش روبهرو خواهد شد و در این حالت تورم انتظاری نیاز به محرک مانند افزایش قیمت بنزین و گازوئیل داشته که تورم را در اقتصاد دامن بزند.
تصور عمومی بر این است که افزایش قیمت حاملهای انرژی موجب افزایش قیمت حاملهای حملونقل و پس از آن افزایش قیمت سایر کالاها خواهد شد. با توجه به مباحث مطروحه درچند روز اخیر درباره بودجه سال 97 پیشبینی افزایش قیمت حاملهای انرژی محتمل است. در این حالت و در صورت تصویب مجلس شورای اسلامی بالطبع قیمت حتی کالاهایی که تاثیر چندانی از افزایش نرخ بنزین نمیپذیرند، افزایش خواهد یافت. برای کم کردن تبعات این موضوع باید ذهنیت جامعه آماده شود و این کار روانشناسی اجتماعی را میطلبد و اصولا مردم باید در جریان وضعیت اقتصادی کشور قرار گیرند. سوالات اساسی که این چند روزه در شبکههای اجتماعی درباره نحوه عملکرد و نحوه خرج بودجه مطرح است، باید پاسخ داده شود. قطعا بدون داشتن سرمایه اجتماعی لازم و توجیه مردم، هرگونه افزایش قیمت یک باره حاملهای انرژی میتواند با توجه به سابقه ذهنیت مردم تورم انتظاری (غیر از اثرات مستقیم اقتصادی) ایجاد کرده و نه تنها هدف تورم زیر 5 درصد را محقق نسازد، بلکه با جهش تورم بالای 20 درصد مواجه شویم.