صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

کیهان بهمنی:

زمینه‌های نوشتن در ژانرهای مختلف را نداریم

کیهان یهمنی با بیان این‌که زمینه‌های نوشتن در ژانرهای مختلف در کشورمان وجود ندارد می‌گوید: ما وقتی می‌توانیم بر ژانر خاصی سرمایه‌گذاری کنیم که مشکل کتاب‌خوانی در کشورمان حل شده باشد.
این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا درباره اهمیت و ضرورت ژانرنویسی اظهار کرد: اگر دیدگاه‌مان یک دیدگاه قدیمی باشد باید بگویم چارچوب بستن برای هنرمند، نویسنده و فیلم‌ساز باعث محدودیت می‌شود. دست‌ نویسنده باید باز باشد تا در هر قالبی که خود راحت‌تر است بنویسد. کتاب‌های موفقی در دنیا وجود دارد که  تابع یک‌ ژانر خاص نبوده؛ مثلا کارهای دوریس لسینگ هرکدام حال و هوای خود را دارند و با هم متفاوت‌اند. نوشتن تا حد زیادی به جهان‌بینی نویسنده و تجربه‌های زیستی او بستگی دارد. این‌که بگوییم یک نویسنده در ژانر خاص کار کند شاید مقداری محدودکننده باشد.
او  سپس درباره جایگاه ژانر در ادبیات ما اظهار کرد: در ایران یک‌سری مرزبندی  یا تعصباتی از قبل وجود دارد. زمانی که نویسنده‌ای در یک‌ ژانر خاص می‌نویسد او را متخصص  آن ژانر می‌دانند و ممکن است هر  تجربه او در ژانرهای دیگر را  قبول نکنند و بگویند در یک قالب خاص کار می‌کنی و باید همان قالب را ادامه بدهی؛ به طور مثال  زمانی که صادق هدایت طنز می‌نوشت، دیگران نمی‌پذیرفتند و انتقاد می‌کردند که چرا از حیطه خود بیرون آمده‌ای. در ایران پیش‌داوری وجود دارد و من در برخی از موارد خاص نمود آن را می‌بینم؛ مثلا اگر کسی در نوع خاصی کار می‌کند، وقتی کاری بنویسد که سبک‌تر و به قولی عامه‌پسند باشد بلافاصله محکوم می‌شود که چرا این کار را انجام داده است.
بهمنی با بیان این‌که ژانر می‌تواند در ادبیات تنوع ایجاد کند،  گفت: ما برای این کار  احتیاج داریم که  زمینه‌هایی را آماده کنیم. در ادبیات مشرق‌زمین یکی از چیزهایی که به آن توجه زیادی می‌شود،  ادبیات وحشت است. چیزی که ما در ایران نه زمینه‌اش را داریم و نه می‌توانیم،   به‌قدری خودمان مسئله برای نگرانی داریم که  فکر نمی‌کنم به این نوع ادبیات نیاز داشته باشیم. رمانس نیز در کشور ما  از پیش محکوم شده است و نویسنده از طرف گروه‌های مختلف محکوم به ساده‌نویسی یا رفتن به سمت ادبیات عامه‌پسند می‌شود.
این مدرس دانشگاه با تأکید بر این که زمینه‌های نوشتن در ژانرهای  مختلف در کشورمان وجود ندارد، افزود:  زمانی که از دیدگاه مترجم نگاه می‌کنم، می‌بینم ما  انواع خاصی از ادبیات را ترجمه می‌کنیم اما از برخی هیچ اقبالی نمی‌شود. تیراژ  کتاب‌های ما هنوز ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه است. زمانی می‌توانیم  بر ژانر خاصی سرمایه‌گذاری کنیم که مشکل کتاب‌خوانی  در کشورمان حل شده باشد.  گاهی یک کتاب که در دنیا استقبال زیادی از آن شده است در ایران ترجمه می‌شود و بعد از چند سال  ۱۵۰ جلد از آن فروخته می‌شود! مشکلات ما  خیلی ریشه‌ای‌تر از این‌ حرفاست.  من در دانشگاه به دانشجویان نمی‌توانم بگویم کتاب‌ بخرند؛ از من می‌خواهند چند صفحه از کتاب را کپی بگیرند، به دلیل این‌ است که زمینه مطالعه از بین رفته است.
او خاطرنشان کرد: زمانی ژانر می‌تواند زمینه مطالعه را فراهم کند که در سبد خرید خانواده‌ها جایی را برای  کتاب  تعریف کنیم یا این‌که کتابخانه‌های خود را توسعه بدهیم که مردم به خریدن کتاب نیاز نداشته باشند و با مراجعه به کتابخانه نیازهای خود را برآورده کنند. زمانی که بتوانیم بازار و عطش مطالعه را به وجود آوریم باید به تنوع در ادبیات فکر کنیم. این خیلی خوب است که در ادبیات تنوع ایجاد شود و فقط یک‌سری رمان سوررئال و رئالیستی نداشته باشیم.  البته این مسئله هم وجود دارد که الان گروه‌های خاصی هستند که تعیین می‌کنند چه کتاب‌هایی را بخوانید و چه کتاب‌هایی را نخوانید و بر اساس این گروه‌ها ژانرهای موجود رشد می‌کند و حالت یکنواختی پیش می‌آید که  گویا بیشتر نویسنده‌های ما برای جوایز ادبی می‌نویسند تا  اکثریت مردم.
کیهان بهمنی با بیان این‌که ژانر می‌تواند در بازار کتاب ظرفیت زیادی ایجاد کند یادآور شد: افرادی که به  نمایشگاه  کتاب می‌روند، معمولا همراه خانواده‌های‌شان هستند و دنبال کتاب‌های مختلف می‌گردند. اگر ما به اندازه کافی ژانر  داشته باشیم طبیعتا می‌تواند اوقات فراغت مردم را به درستی پر کند، اما برای این کار نیاز داریم راهی پیاده کنیم که مردم بیشتر کتاب بخوانند.
او همچنین درباره این‌که آیا مسائل اجتماعی می‌تواند دستمایه ژانرنویسی باشد اظهار کرد: نه، متأسفانه به قدری  خط قرمز  داریم که تکلیف خودمان مشخص نیست.  من زمانی کتابی را پیدا می‌کنم و به نظرم خیلی خوب است اما زمانی که آن را می‌خوانم تا ترجمه کنم به نظرم می‌رسد مجوز نخواهد گرفت و آن را کنار می‌گذارم، اما بعد خبردار می‌شوم ناشر دیگری آن را منتشر کرده است.  تکلیف ما با ممیزی مشخص نیست.  زمان ترجمه نمی‌دانم چه کلمه‌ای را بنویسم، سراغ چه موضوعی بروم و سراغ چه موضوعی نروم زیرا قانونی تعیین نشده که بگوید درباره این موضوعات بگویید و درباره موضوعات دیگر نگویید. نویسندگان ما نیز در همین بلاتکلیفی مانده‌اند. ما از طرفی منکر ممیزی هستیم و از طرف دیگر خط قرمز وجود دارد. زمانی نویسنده‌ها  می‌خواهند از مشکلات حرف بزنند، اما جزو خط قرمزها است و به خاطر همین دست‌شان بسته است.