چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

مدیریت استارتاپ - قسمت نهم

۵ اشتباه نابودکننده برای شروع یک کسب‌وکار

هرکسی دوست دارد کسب‌وکار خودش را داشته باشد ولی چند نفر به معنای واقعی در شروع کار موفق می‌شوند؟
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از رمز موفقیت، برای برخی از مردم شروع یک تجارت در واقع یک امید واهی است، اما کارآفرینان از آن دسته از مردم نیستند. آنها اشخاصی با اشتیاق فراوان و اهداف بلندپروازانه هستند که می‌خواهند سکان هدایت تجارتشان را در دست بگیرند و آن را در جهت درست هدایت کنند.
شما هم باید به خودتان قویاً باور داشته باشید تا یک کارآفرین موفق بشوید و به این نکته نیز توجه کنید که فقط ۵۰٪ از استارت‌آپ‌ها بعد از گذشت پنج سال از شروع همچنان پابرجا هستند.
با اینکه عده زیادی از کارآفرینان تجربه‌های مفیدی طی سالهای قبل از راه‌اندازی تجارت خودشان داشته‌اند، ولی مالک یک کسب‌وکار شدن تفاوت بسیار فاحشی با کارمند یک شرکت بودن دارد.
وقتیکه از بیرون و به صورت تئوری به قضیه می‌نگریم موضوع ساده به نظر می‌رسد؛ با این وجود، آیا گاهی اوقات پیش خودمان فکر نکردیم که می‌توانیم بهتر از رئیس‌مان عمل کنیم؟ ولی در واقعیت قضیه طور دیگریست، وقتیکه مالک یک کسب‌وکار هستید مسئولیتها سنگین‌ترو ریسکها بالاتراست و پاداش زحماتتان شاید بیشتر و شاید هم کمتر از انتظار باشد.
خلاصه کلام اینکه، دلیل شماره یک برای شکست استارت‌آپها، کمبود تجربه است. کارآفرینی، بازی متفاوتی با چالشها و تفاوتهای ظریف است. مهم نیست که تحصیلات شما در چه سطحی است یا قبلاً کجا کار می‌کردید یا چه کسانی را در رابطه با تجارت‌تان می‌شناسید، وقتیکه کسب‌وکاری را شروع کردید، محدود به داده‌های آماری مربوط به آن صنعت هستید.
اصل اساسی برای خلق یک استارت‌آپ موفق همان است که در جنبه‌های دیگر زندگی نیز مطرح است: حداقل اشتباهات را داشته باشید.
در اینجا پنج اشتباهی که نابودکننده استارت‌آپ شما است را بیان می‌کنم:
۱ . تحقیق ناکافی
هر کسب‌وکاری در ابتدا از یک ایده شروع می‌شود، اما همه ایده‌ها مناسب رشد و ترقی نیستند. صرف اینکه شما به ایده خود اعتقاد دارید و به آن مشتاق هستید دلیل نمی‌شود که در بازار هم مورد پذیرش قرار بگیرد. باید تحقیقات کاملی بعمل بیاورید. وقتیکه تحقیقات شما در مورد ایده‌تان کافی نباشد و به برداشت‌های خود اعتماد کنید، آنگاه احساساتی عمل کرده و قادر به واکنش و تطبیق با شرایط نامساعد پیش آمده که بر خلاف اهداف شما است نخواهید بود.
۲ . جستجو برای یک طرح بدون نقص
در طرف دیگر این طیف از مردم که تحقیق ناکافی دارند، کارآفرینانی هستند که بیش از اندازۀ لازم روی برنامه‌ریزی و آنالیز داده‌های طرحشان وقت می‌گذارند. مسلماً آنها به کندی پیش می‌روند و وقت زیادی را برای راه‌اندازی کسب‌وکارشان صرف می‌کنند که باعث می‌شود کاملاً ساختاریافته و تعریف شده برنامه‌ریزی کنند و بزرگترین مزیت یک تجارت یعنی انعطاف‌پذیری و پویایی را از دست بدهند.
چون استارت‌آپها معمولاً ساختار کوچک و ساده‌ای در شروع دارند، برخورد و واکنش مناسب در برابر مشکلات پیش آمده در مدل تجاری‌شان آسانتر است. اما باید سریعتر پیش رفت چون فرصت برای اول بودن و نوآور بودن توسط رقیبها ربوده می‌شود. در ضمن همه مدلها و محاسبات شما قبل از راه‌اندازی بصورت تئوری می‌باشد و شما نمی‌توانید ایرادات آن را پیدا و رفع کنید مگر آنکه آن را راه‌اندازی و به بازار ارائه کنید.
۳ . توصیه‌ها را با چشم بسته پذیرفتن
کارافرینان همواره تمایل دارند از توصیه اشخاص قابل اعتماد و شهره‌های زمینه کاری‌شان استفاده کنند. بخاطر داشته باشید که توصیه معمولاً از طرف کسانیست که طبق تجربه شخصی و در زمان و مکان و امکانات خاص و در حیطه کاری خودشان به نتایج نسبتاً خوبی رسیدند و آن را فرمولیزه کردند. با توجه به اینکه شرایط همواره در حال تغییر است، این ایده‌ها و توصیه‌ها ممکن است کارایی کاملی نداشته و بروز نباشند.
با این حال بدنبال توصیه‌ها باشید ولی مورد شماره ۱ این مقاله یعنی تحقیقات را فراموش نکنید. در نهایت، بهترین توصیه‌کننده خودتان هستید.
    "ایده‌ها ساده هستند، اجرای آنها سخت است." - گای کاواساکی
۴ . عدم تمرکز کافی
کارآفرینان بسادگی تمرکز و کنترل‌شان را بر کسب‌وکار از دست می‌دهند خصوصاً اگر برنامه‌ریزی اصلی آنها درست کار نکند و در تامین مالی دچار مشکل شوند. راه‌حل در اینگونه موارد تغییر استراتژی و پیدا کردن یک گزینه ضربتی است؛ یعنی یک ایده تجاری که قابلیت خلق درآمد قابل توجهی در سریعترین زمان ممکن را داشته باشد.
دستیابی به موفقیت به زمان کافی نیاز دارد. باید انگیزه داشته باشید و بر هدف اصلی خود تمرکز کنید. به همین دلیل است که نبایستی بیش از اندازه روی توسعه و برنامه‌ریزی طرحتان وقت بگذارید و بجایش باید در اجرا و هدایت آن تمرکز کامل داشته باشید.
یک طرح تجاری باید انعطاف‌پذیری کافی برای اعمال تغییرات در حیطه فعالیت خودش داشته باشد چون انحراف کلی از هدف اصلی‌تان احتمالاً هزینه زیادی روی دستتان خواهد گذاشت.
۵ . مدیریت بر اساس ترس
به همان اندازه که بسیاری از کارآفرینان مقتدر و نترس هستند، برخی از آنها بیش از حد محتاط و مخالف ریسک هستند و هنگام تصمیم‌گیری بدنبال راههایی با ریسک کمتر هستند حتی اگر احتمال وقوع و به نتیجه رسیدن آن بسیار محدود باشد.
شکست، بخشی از زندگی هر فرد است پس نباید از آن هراس داشت.
بسیاری از کارآفرینان موفق حقیقت شکست را پذیرفتند و اینکار به آنها اجازه داد استراتژی تجاری و خط مشی خود را حفظ کنند. آنها می‌دانند که شکست وجود دارد و همواره برای مقابله با آن آماده و مجهز هستند.
اشتباه در کارآفرینی غیر قابل اجتناب است. این اشتباهات بخشی از ریسکی است که هنگام تصمیم‌گیری برای شروع تجارت‌مان باید در محاسباتمان لحاظ کنیم، ولی اشتباهات دلیلی برای رخ دادن دارند: اگر از آنها درس بگیرید، در آینده بهتر عمل می‌کنید.