چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

استراتژی کسب و کار - قسمت اول

اهمیت اجرای استراتژی و عناصر اصلی آن

وجود استراتژی در حوزه‌ی کسب‌وکار و برای شرکت‌ها ضروری است، اما عنصر کافی برای موفقیت نیست.
گام مکمل آن، اجرای استراتژی است که در کنار یک استراتژی عالی، می‌تواند موفقیت شرکت را تضمین کند. در این مقاله تعریفی از اجرای استراتژی و عناصر کلیدی آن ارائه خواهیم کرد.
تعریف اجرای استراتژی
چند تعریف مختلف برای اجرای استراتژی وجود دارد. با این حال، می‌توان برای تعریف اجرای استراتژی، ابتدا با نقل‌قولی معروف از مینتزبرگ (Mintzberg) شروع کرد.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از چطور، پروفسور هنری مینتزبرگ یک استراتژیست مشهور بین‌المللی است. او بیش از ۱۵۰ مقاله و ۱۵ کتاب درمورد کسب‌وکار و مدیریت نوشته است. «استراتژی الگویی است که در جریان تصمیم‌ها شکل می‌گیرد» این نظریه‌‌ی او به ما کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم که چطور می‌توانیم اجرای استراتژی را تعریف کنیم.
برای رمزگشایی از این جمله‌ی مینتزبرگ، باید به تصمیم‌گیری در ۲ گام توجه کرد. برای یک انتخاب بزرگ، باید تصمیم بگیریم که روی چه کسی تمرکز می‌کنیم (دسته‌ی مشتری هدف‌مان) و باید تصمیم بگیریم که چطور ارزشی منحصربه‌فرد را به مشتریان خود در دسته‌ی منتخب‌ ارائه می‌دهیم. این جوهر اساسی استراتژی است. اما با فرمول‌بندی به این شکل، بخش دوم را بهتر می‌فهمیم، یعنی تصمیمات روزانه (انتخاب‌های کوچک) که ما را به خط پایان نزدیک‌تر می‌کنند. وقتی این انتخاب‌های کوچک هم‌راستا با انتخاب بزرگ باشند، الگوی مینتزبرگ را به کار گرفته‌اید.
پس اگر استراتژی الگویی از تصمیم‌ها باشد، اجرای استراتژی به معنای امکان دادن به افراد برای ساختن یک الگوی تصمیم است.
به عبارت دیگر، اجرای استراتژی یعنی کمک کردن به افراد، برای انتخاب‌های کوچکی که هم‌راستا با یک انتخاب بزرگ هستند. این تعریف ما از اجرای استراژی است.
این مفهوم مستلزم تغییری بزرگ در نگرش ما نسبت به اجراست.
ما به عنوان استراتژیست، باید درهنگام نگاه کردن به اجرای استراتژی، یک درخت تصمیم‌ را به جای برنامه‌ی عملیاتی خود تصور کنیم. این الگوهای تصمیم‌گیری هستند که در مرکز فرایندهای موفق استراتژی قرار دارند، نه فهرست‌ کارهای ضروری. ما باید برای بهبود سرعت و دقت اجرا، انرژی خود را به‌جای درخواست از افراد برای ساختن برنامه‌های عملیاتی، روی کمک به آنها برای گرفتن تصمیماتی بهتر متمرکز کنیم.
اجرای استراتژی یعنی امکان ساختن الگویی از تصمیم ها
اجرای استراتژی شامل موارد زیر است:
    اجرای استراتژی، بین یک استراتژی عالی و عملکردی عالی پل می‌زند.
    اجرای استراتژی حوزه‌ای وسیع با مرزهای مبهم است که شامل چندین فرایند از قبیل بودجه‌بندی، ارزیابی اهداف فردی و تمام قلمروهای کارکردی می‌شود.
    اجرای استراتژی قواعد مخصوص به خود را دارد. به کار گرفتن استراتژی برابر با ساختن استراتژی نیست. این کار، یک بازی متفاوت است که قواعد، دام‌های احتمالی و بهترین رویه‌های مخصوص به خود را دارد.
    اجرای استراتژی شامل همه می‌شود. از مدیرعامل تا کارگر رده‌ی پایین، هر کسی در اجرای استراتژی دخیل است. شاید نقش آنها متفاوت باشد، اما تمام افراد در زحمت اجرایی کرد استراتژی‌های سازمان سهیم هستند.
    اجرای استراتژی زمان‌بر است. شما یک استراتژی را در چند هفته (یا حداکثر در چند ماه) می‌سازید اما اجرای آن می‌تواند چندین سال طول بکشد. درواقع شبیه به دوی سرعت دربرابر ماراتن است.
    اجرای استراتژی نیازمند تفکر کوتاه‌مدت و بلندمدت است. درحین اجرا، شما باید برنامه‌ی پیاده‌سازی طولانی‌مدت‌تان را مدیریت کنید و به اقدامات مهمی که در آینده انجام خواهید داد، توجه داشته باشید.
    اجرای استراتژی، نیاز به مجموعه‌ای از رفتارها و تکنیک‌ها دارد که شرکت‌ها باید برای رسیدن به مزیت رقابتی، در آنها ماهر شوند. این کار قواعد مخصوص به خودش را دارد.
    اجرای عالی استراتژی نیازمند یک استراتژی عالی است و نمی‌تواند بدون آن وجود داشته باشد. یک اجرای عالی هرگز استراتژی ضعیف را جبران نمی‌کند.
    اجرای استراتژی چیزی نیست که پس از اینکه استراتژی‌تان را پیش‌نویس کردید، نگرانش باشید. شما باید هم‌زمان با طراحی استراتژی‌تان، درمورد چالش‌های اجرا نیز فکر کنید.
    اجرای استراتژی توالی زمانی قدرتمندی دارد. شما نمی‌توانید تمام کارها را به‌صورت هم‌زمان انجام دهید. یک کار مقدم بر کار دیگر است و نظم و ترتیب اهمیت دارد.
    اجرای استراتژی مستلزم اتحاد یکپارچه بین عملکرد سازمانی و فردی است. شما می‌توانید عملکرد را از چشم‌انداز فردی یا سازمانی ببینید. اما برای درک استراتژی‌تان، ارتباط بین هر دو ضروری است.
    اجرای استراتژی در اغلب سازمان‌ها یک شکاف عملکردی است. به گفته‌ی نشریه‌ی کسب‌وکار هاروارد، شرکت‌ها بین ۴۰ تا ۶۰ درصد از ظرفیت استراتژیک خود را درحین فاز اجرا از دست می‌دهند.
    در بسیاری از سازمان‌ها، اجرای استراتژی هنوز مثل یک جعبه‌ی سیاه است. شما استراتژی‌تان را از یک طرف وارد می‌کنید و عملکرد از سوی دیگر خارج می‌شود.
    اجرای استراتژی نیاز به ارزیابی دارد. سازمان‌ها ابتدا باید بفهمند که فرایند اجرای استراتژی در کجا دارای اشکال است. داشتن معیار می‌تواند کمک زیادی کند.
    ساختن قابلیت‌های اجرای استراتژی زمان‌بر است. سازمان‌های کوچک باید تا ۱۸ ماه حساب کنند که چطور به بالاترین عملکرد خود برسند. برای یک شرکت چندملیتی بزرگ، شاید رسیدن به این نقطه سه سال طول بکشد. رویکرد ارزیابی شما باید با نگاهی طولانی‌مدت همراه باشد.
    اجرای استراتژی از نخستین سال‌های خود عبور کرده و در حال بلوغ است. درواقع شبیه به فناوری اطلاعات ده سال قبل است.
    یک فرایند ساده‌ی اجرای استراژی مثل مدل ۸، مدیران را راهنمایی می‌کند تا در زمان مناسب، اقدامات صحیح را انجام دهند.
    اجرای استراژی فرصت‌های جدیدی را برای ساختن مزیت رقابتی فراهم می‌کند. شما حتما باید در صف جلو باشید تا از این فرصت بهره‌برداری کنید.
    اجرای استراژی بخشی از نقش رهبر است. درواقع، عنصری اصلی و حیاتی و ضرورتی در رهبری است.
    متأسفانه و به دلایل زیادی، بعضی از مدیران (گردشگران استراتژی) اجرای استراتژی را کاری می‌بینند که دیگران باید انجام دهند و این درحالی است که خودشان روی چیز مهم‌تری کار می‌کنند.
    اجرای استراتژی نیاز به قهرمان دارد، رهبرانی که چالش‌های اجرا را می‌پذیرند و کارها را به انجام می‌رسانند.
مترادف اجرا
    وقتی درمورد پیاده‌سازی استراتژی درمقابل اجرای استراتژی صحبت می‌کنیم، منظورمان یک چیز است. به عبارت دیگر، مترادف اجرا، «پیاده‌سازی» است. شما در این مقاله می‌توانید هر کجا که خواستید واژه‌ی «اجرا» را با «پیاده‌سازی» جایگزین کنید و همچنان یک معنا را دریافت کنید.
    وقتی درمورد استراتژی درمقابل تاکتیک‌ها صحبت می‌کنیم، تفاوت عظیمی وجود دارد. استراتژی «انتخاب» است و تاکتیک‌ها بخش عملیاتی این انتخاب هستند. می‌توان تاکتیک‌ها را بخشی از اجرای استراتژی دانست، اما آن را مترادف اجرا ندانید؛ چون اساسا بر بخش برنامه‌ریزی انجام کارها، مثل یک جلسه‌ی «تاکتیکی» تمرکز می‌کند.