صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

۷ درس مهم از یک استارتاپ شکست خورده

راه‌اندازی یک استارتاپ بسیار دشوار است و هیچ چیز بیشتر از بررسی دلایل شکست یک استارتاپ ناموفق نمی‌تواند به ما درس جدیدی بدهد.
دکتر یورام سالومون یک سخنران خلاق و نویسنده‌ی موفق است. او تا به‌ حال ۵ کتاب و تعداد زیادی مقاله منتشر کرده و استاد تکنولوژی و صنعت دانشگاه تگزاس است. یورام تا به‌ حال ۹ اختراع ثبت‌شده داشته و جوایز متعددی بابت آن‌ها دریافت کرده است. او هم مانند هر فرد دیگری اشتباهات زیادی در زندگی کاری خود داشته است. در این مقاله‌ی زومیت یکی از استارتاپ‌های او و اشتباهاتی که انجام داده است را از زبان خودش بررسی می‌کنیم:
در سال ۱۹۹۵ من یک ایده‌ی جدید داشتم. در آن زمان تماس‌های اینترنتی در حال شکل گرفتن بودند. ارتباطات اینترنتی تنها از طریق مودم‌های دایل‌آپ ممکن بودند و همیشه امکان برقراری تماس وجود نداشت. کیفیت صدا بسیار پایین بود، تأخیر داشت و معمولا قطع می‌شد. تعداد بسیار کمی از مردم طرز استفاده از این امکانات را بلد بودند و همه‌ی تماس‌ها باید از پای کامپیوتر به‌وسیله‌ی میکروفون و اسپیکر انجام می‌شد. همچنین امکان برقراری تماس تنها با افراد آنلاین امکان‌پذیر بود. در آن زمان تماس‌های تلفنی بین چند کشور هزینه‌ی بسیار زیادی داشت. به همین دلیل ایده‌ی امکان برقراری تماس اینترنتی بسیار هیجان‌انگیز بود.
بنابراین تصمیم گرفتم این ایده را عملی کنم و شرکتی به نام Solram Electronics را راه‌اندازی کردم. همچنین دستگاه‌های جدید به نام InterHome اختراع کردم. این دستگاه‌ها کامپیوتر را به تلفن‌های خانگی متصل کمی‌کرد و به کاربر اجازه می‌داد که تماس‌های بین‌المللی را با نرخ تماس‌های محلی برقرار کند. من حق اختراعم را در سال ۱۹۹۶ ثبت کردم. در سال ۱۹۹۷ نمونه‌های اولیه تولید شدند. سرمایه‌گذاری خوبی روی محصولاتم شد و حتی توانستم از طرف دولت نیز کمک مالی دریافت کنم. در نتیجه صدها دستگاه از محصولاتم فروخته شد؛ اما فروش آن‌ها ناگهان قطع شد. هیچ راهی برای جذب مجدد سرمایه وجود نداشت و در نتیجه شرکت در سال ۱۹۹۸ تعطیل شد. اشتباهاتی که من مرتکب شدم به دو مورد اصلی محصول و بودجه دسته‌بندی می‌شوند. شما هم اگر قصد راه‌اندازی استارتاپ دارید، از اشتباهات من درس بگیرید و آن‌ها را تکرار نکنید
۱- تمام جنبه‌های تجربه‌ی کاربر را در نظر بگیرید
کار کردن با محصولی که من تولید کرده بودم بسیار ساده بود. با این حال کیفیت صدا پایین بود؛ زیرا ارتباطات اینترنتی کیفیت خوبی نداشتند. با اینکه استفاده از محصول بسیار آسان بود، اما نصب آن راحت نبود. اتصالات برق و تنظیمات نرم‌افزاری باید توسط یک فرد متخصص انجام می‌شد. این موضوع هدف اصلی دستگاه یعنی ساده کردن ارتباطات را تحت تأثیر قرار داد.
درسی که من یاد گرفتم این بود که در ارائه‌ی یک محصول جدید تمام جنبه‌های تجربه‌ی کاربر باید مورد بررسی قرار بگیرد. درواقع باید مطمئن باشید که تمام جنبه‌های محصول یا خدماتتان، تجربه‌ی خوبی برای کاربر رقم بزنند.
۲- هر زمان توانستید، سرمایه جذب کنید
جذب کردن سرمایه نباید تنها زمانی انجام شود که بودجه‌ی شما در حال تمام شدن باشد. درواقع فاصله‌ی خوبی باید میان جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران برقرار باشد. این فواصل اگر کوتاه باشند، بر ارزیابی عملکرد شما تأثیر می‌گذارند و اگر زیاد باشند، ریسک تمام شدن بودجه را به همراه خواهند داشت.
هر زمان که شرایطش را داشتید، برای افزایش بودجه‌ اقدام کنید. بیشتر از نیازتان پول ذخیره کنید تا در شرایط بحرانی دچار ورشکستگی نشوید.
۳- سهام شرکت را زود واگذار نکنید
زمانی که شرکتم راه‌اندازی شد، نمی‌توانستم حقوق بیشتری به کارمندان کلیدی بدهم. بنابراین بخشی از سهام شرکت را در اختیار آن‌ها قرار دادم. یکی از همکارانی که ۱۰ درصد از سهام شرکت به نامش بود، بنا به دلایلی نتوانست همکاری خودش را با ما ادامه دهد. بنابراین مجبور بودم که همکاری خودم را با او قطع کنم و سهامش را بخرم.
اجازه بدهید کارمندانتان با گذشت زمان سهمشان را از شرکت به دست آورند. در چنین شرایطی زمانی که مجبور به قطع همکاری بودید، نیازی نیست سهمشان را از آن‌ها بخرید.
۴- قبل از امضای قراردادها خوب فکر کنید
من درست قبل از اقدام به جذب سرمایه متوجه شدم که سرمایه‌گذاران نقل و انتقالات خود را از کشورهای دیگر انجام می‌دهند تا درگیر مسائل مالیاتی نشوند. البته این موضوع هیچ ارتباطی با من نداشت تا اینکه متوجه شدم یکی از کشورها حق برداشت پول از یک کشور خارجی را ممنوع کرده است. بنابراین مجبور بودم که دوباره با سرمایه‌گذار وارد مذاکره شوم.
قبل از اینکه هرگونه قراردادی امضا کنید، شرایط آن را به خوبی مطالعه کنید. همه‌ی تعهداتی را که فکر می‌کنید در آینده برایتان دردسرساز خواهد شد، به خوبی در نظر بگیرید.
۵- پول خود را فقط برای توسعه خرج کنید
ممکن است با دیدن پول وسوسه شوید که دفتر بهتری اجاره کنید یا اینکه تجهیزات پیشرفته بخرید. قبل از انجام چنین کاری فراموش نکنید که توسعه دادن محصولات و خدمات به سرمایه‌ی زیادی احتیاج دارد. اگر وارد عمل شوید، می‌بینید که برای این کار پول بیشتری نسبت به پیش‌بینی‌های خود احتیاج دارید. بنابراین هزینه‌های غیرضروری را تا جای ممکن کاهش دهید.
در آینده شرکت شما موفق‌تر خواهد شد و می‌توانید با آسودگی خاطر دفتر بزرگ‌تر و تجهیزات پیشرفته‌تری خریداری کنید.
۶- جلوتر از زمان حرکت نکنید
من ایده‌ی بسیار خوبی داشتم. دلیل این حرفم این است که امروزه تماس‌های تلفنی از سوییچ‌های بسته‌ای به جای سوییچ‌های مداری استفاده می‌کنند. شرکت‌هایی مانند وانِج و اسکایپ این موضوع را ثابت کرده‌اند. اما ایده‌ی من برای سال ۱۹۹۵ بسیار زود بود. زیرساخت‌ها و تکنولوژی آن زمان نمی‌توانستند از این اپلیکیشن حمایت کنند.
کمی جلوتر از زمان حرکت کردن خیلی خوب است. اما اگر مقدار آن زیاد شود، بازار نمی‌تواند همزمان با شما تکنولوژی‌های مورد نظر را تأمین کند. زمان‌بندی مسئله‌ی مهمی است. سعی کنید در برنامه‌ریزی‌های خود دقیق باشید.
۷- فروش خود را هیچ وقت قطع نکنید
هیچ وقت فروش محصولات و خدمات خود را قطع نکنید. مهم نیست که در مرحله‌ی تولید نمونه‌ی اولیه هستید یا محصولاتتان آماده‌ی عرضه هستند. فروش محصولات فرصت مناسبی است برای اینکه از مشتری‌های خود بازخورد بگیرید. کسب‌و‌کار تنها ۲ جنبه‌ی اصلی بازاریابی و نوآوری دارد. اگر به اندازه‌ی کافی روی توسعه تمرکز کرده‌اید، بهتر است به فروش نیز فکر کنید. من زمان زیادی صرف توسعه‌ی محصولاتم کردم و از فروش آن‌ها غافل شدم.
تمام این مشکلات باعث شد که من شرکتم را در سال ۱۹۹۸ تعطیل کنم. اما از انجام چنین کاری اصلا پشیمان نیستم. من درس‌های زیادی از شکست خود گرفتم. همین موضوع باعث شد که ۲ سال بعد توانستم شرکت موفقی راه‌اندازی کنم و آن را به مبلغ ۲۲ میلیون دلار در سیلیکون ولی بفروشم.