در حال حاضر یکی از مسائل اصلی اقتصاد ایران نرخ سود بانکی است.
سرمقاله
در این شرایط سود بالای بانکی موجب شد که جریان تقاضا و تولید بهشدت کاهش یابد. به عبارت دیگر، نظام بانکی مانع بخش تولید شده و به همین دلیل است که گفته میشود بانکها نه تنها از تولید حمایت نمیکنند، بلکه در شرایط فعلی مشکل اصلی بخش تولید نیز شدهاند. البته ضرورت دارد اشاره شود که نمیتوان نظام بانکی را جدای از اقتصاد به حساب آورد و در واقع باید گفت که نظام بانکی بخشی از شبکه آسیبدیده اقتصادی کشور است که هماکنون به عنوان مانعی برای بخش تولید کشور به شمار میرود.
بنابراین اعتقاد بر این است که هیچ تولیدکننده و تولیدی رقابت با سیستم بانکی را مقرون به صرفه نمیداند و عملا برای بسیاری از تولیدکنندگان مقرون به صرفه است که زمین و سرمایه خود را بفروشند و آن را در بانک بگذارند و از این طریق سودآوری داشته باشند. بنابراین بانکها در حال حاضر رقیب بخش تولید شدهاند و این رقیب بسیار قدرتمند است.
از سوی دیگر، با سودهایی که در حال حاضر بانکها برای سپردهها در نظر گرفتهاند، بانکها روز به روز به مردم بدهکارتر میشوند که این همان افزایش حجم نقدینگی یا سپردههای مردم است. بنابراین اگر روزی به هر دلیل از جمله اینکه نرخ سود بانکی به نسبت تورم کاهش یابد، مردم تصمیم بگیرند پول خود را از حسابهای سرمایهگذاری خارج کرده و تبدیل به کالا کنند یا در واقع در حسابهای مردم بین بانکها جابهجا شود، ممکن است علاوه بر ورشکستگی عملی بخشی از بانکها، اثرات تورمی جدی بروز کند. بنابراین ادامه وضع فعلی نیز به معنای ادامه رکود و بدهکاری فزاینده شبکه بانکی خواهد بود.
در این شرایط سود بالای بانکی موجب شد که جریان تقاضا و تولید بهشدت کاهش یابد. به عبارت دیگر، نظام بانکی مانع بخش تولید شده و به همین دلیل است که گفته میشود بانکها نه تنها از تولید حمایت نمیکنند، بلکه در شرایط فعلی مشکل اصلی بخش تولید نیز شدهاند. البته ضرورت دارد اشاره شود که نمیتوان نظام بانکی را جدای از اقتصاد به حساب آورد و در واقع باید گفت که نظام بانکی بخشی از شبکه آسیبدیده اقتصادی کشور است که هماکنون به عنوان مانعی برای بخش تولید کشور به شمار میرود.
بنابراین اعتقاد بر این است که هیچ تولیدکننده و تولیدی رقابت با سیستم بانکی را مقرون به صرفه نمیداند و عملا برای بسیاری از تولیدکنندگان مقرون به صرفه است که زمین و سرمایه خود را بفروشند و آن را در بانک بگذارند و از این طریق سودآوری داشته باشند. بنابراین بانکها در حال حاضر رقیب بخش تولید شدهاند و این رقیب بسیار قدرتمند است.
از سوی دیگر، با سودهایی که در حال حاضر بانکها برای سپردهها در نظر گرفتهاند، بانکها روز به روز به مردم بدهکارتر میشوند که این همان افزایش حجم نقدینگی یا سپردههای مردم است. بنابراین اگر روزی به هر دلیل از جمله اینکه نرخ سود بانکی به نسبت تورم کاهش یابد، مردم تصمیم بگیرند پول خود را از حسابهای سرمایهگذاری خارج کرده و تبدیل به کالا کنند یا در واقع در حسابهای مردم بین بانکها جابهجا شود، ممکن است علاوه بر ورشکستگی عملی بخشی از بانکها، اثرات تورمی جدی بروز کند. بنابراین ادامه وضع فعلی نیز به معنای ادامه رکود و بدهکاری فزاینده شبکه بانکی خواهد بود.