صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

کارآفرینی را بیشتر بشناسیم

کارآفرین چه تفاوتی با کارآفرینی سازمانی دارد؟

در دنیای کسب‌و‌کار دائما از اصطلاحات کارآفرین و کارآفرین سازمانی استفاده می‌شود.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از سایت چطور،  بسیاری این اصطلاحات را به جای یکدیگر استفاده می‌کنند؛ زیرا فکر می‌کنند که هر دو یک معنی دارند. اما باید گفت که میان این دو تفاوت وجود دارد. کارآفرین به فردی اطلاق می‌شود که خودش بر اساس مفهوم یا ایده‌ی مورد نظر خود کسب‌و‌کارش را راه می‌اندازد، اما کارآفرین سازمانی کارمندی است که در محدوده‌ی سازمان خود به نوآوری دست می‌زند. در ادامه به تفاوت‌های مهم میان کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی می‌پردازیم.
تعریف کارآفرین
کارآفرین شخصی است که برای راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار ایده‌ای در ذهن دارد و تمام ریسک‌های آن را می‌پذیرد. هدف او این است که نه تنها تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت مورد نظر خود را محقق کند بلکه آنها را به محصولات و خدماتی بدل سازد که نیاز شدیدی به آنها دیده می‌شود. او کسی است که:
مفهومی تازه را بنیان می‌گذارد و در آن نوآوری می‌کند
فرصت‌ها را شناسایی می‌کند و از آنها بهره می‌گیرد
منابعی از قبیل نیروی انسانی، مواد اولیه، ماشین‌آلات و سرمایه را سازماندهی می‌کند
اقدامات مناسبی اتخاذ می‌نماید
با ریسک‌ها و عدم قطعیت‌ها رو در رو می‌شود
یک شرکت استارتاپ تشکیل می‌دهد
به محصول یا خدمت خود ارزش می‌افزاید
برای تولید یا ارائه‌ی یک محصول یا خدمت سود‌آور تصمیم‌گیری می‌کند
مسئولیت سود و ضرر شرکت را بر عهده دارد
کارآفرینان بدون در نظر گرفتن تعداد رقبای‌شان، همیشه رهبر بازار هستند چرا که مفاهیم نسبتا تازه‌ای را به بازار وارد می‌کنند و آن را تغییر می‌دهند.
تعریف کارآفرین سازمانی
کارآفرین سازمانی، کارمند یک سازمان بزرگ است که اختیار دارد تا با هدف تبدیل کردن سازمان به یک شرکت موفق در محصولات، خدمات و پروژه‌های شرکت نوآوری و خلاقیت ایجاد کند و فرایندها، جریان‌های کاری و سیستم‌های سازمان را مجددا طراحی کند.
کارآفرین سازمانی به تغییر عقیده دارد و از شکست نمی‌ترسد، او با بهره‌گیری از منابع سازمانی ایده‌های جدید را کشف می‌کند، به دنبال فرصت‌هایی است که بتواند با ریسک کردن به کل سازمان منفعت برساند و برای بهبود عملکرد و سودآوری به ترویج نوآوری می‌پردازد. کار کارآفرین سازمانی بسیار چالش‌برانگیز است؛ بنابراین آنها با توجه به عملکرد خود از طرف سازمان مورد تقدیر قرار می‌گیرند و پاداش دریافت می‌کنند.
در چند سال اخیر، شرکت‌های بزرگ در سازمان خود شخصی را به عنوان کارآفرین سازمانی تعیین می‌نمایند تا بدین ترتیب به برتری عملیاتی دست پیدا کنند و مزیت رقابتی به دست بیاورند.
وجوه تمایز کارآفرین و کارآفرین سازمانی عبارتند از:
۱. کارآفرین به شخصی گفته می‌شود که با در ذهن داشتن یک مفهوم یا ایده‌ی نوآورانه، یک کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی می‌کند. اما به کارمند یک سازمان که اختیار ایجاد نوآوری در محصول، خدمت، فرایند، سیستم و غیره را برعهده دارد کارآفرین سازمانی می‌گویند.
۲. طبیعت فعالیت کارآفرین، شهودی است در حالی که برای کارآفرین سازمانی، ترمیمی است.
۳. کارآفرین از منابع شخصی مثل نیروی انسانی، ماشین‌آلات، پول و غیره استفاده می‌کند. در حالی که در مورد کارآفرین سازمانی، منابع از قبل آماده هستند و توسط شرکت تامین می‌شوند.
۴. کارآفرین خود به تامین سرمایه می‌پردازد. بر خلاف او، کارآفرین سازمانی نیازی به تامین مالی فعالیت‌های خود نمی‌بیند چرا که شرکت تامین‌کننده‌ی سرمایه‌ی مورد نیاز کارآفرین سازمانی است.
۵. کارآفرین در یک شرکت تازه‌تاسیس کار می‌کند. اما در طرف دیگر، کارآفرین سازمانی بخشی از یک سازمان موجود است.
۶. کارآفرین رئیس خودش است؛ بنابراین در اتخاذ تصمیم مستقل عمل می‌کند. اما در مقابل، کارآفرین سازمانی کسی است که برای سازمان کار می‌کند و نمی‌تواند مستقل از سازمان خود تصمیم بگیرد.
۷. یکی از ویژگی‌های انعطاف‌پذیر کارآفرین این است که او قادر است به سمت ریسک‌ها و عدم‌قطعیت‌های کسب‌و‌کار خود برود. اما در خصوص کارآفرین سازمانی، شرکت پذیرای تمامی ریسک‌ها خواهد بود.
۸. کارآفرین سخت کار می‌کند تا با موفقیت به بازار وارد شود و در آن جایگاهی برای خود کسب نماید. اما کارآفرین سازمانی، کسی است که برای ایجاد تغییراتی در گستره‌ی سازمان فعالیت دارد تا نوآوری، خلاقیت و بهره‌وری را برای سازمان خود به ارمغان بیاورد.
لزوم نوآوری در کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی
در چند دهه‌ی اخیر، انسان‌ها برای نوآوری ارزش بیشتری قائل می‌شوند، چرا که منجر به خیزش تعداد زیادی شرکت‌های استارتاپ شده است. علت این است که جهان همگام با پیشرفت تکنولوژی، به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است. این نوآوری‌ها باعث رقابت شدید میان شرکت‌ها شده است. در زمان کنونی، اگر شرکت‌ها بخواهند تا در جریان رقابت با سایر شرکت‌ها قرار بگیرند، باید چیزی جدید در محصولات خود بیاورند. کارآفرین و کارآفرین سازمانی، نقش مهمی در این عرصه ایفا می‌کنند تا وارد کسب‌وکار یا حتی بازاری جدید شوند.
بررسی ۴ جنبه‌ی متمایزکننده‌ی کارآفرین سازمانی از کارآفرین
بسیاری بر این باور هستند که کارآفرین سازمانی همان کارآفرین داخلی است و آنها عملکردی یکسان دارند، انگیزه‌های مشابهی را پیگری می‌کنند و به شرایط مختلف واکنش مشابهی نشان می‌دهند. این فرض ساده‌لوحانه است و باعث می‌شود کارآفرینی سازمانی از مسیر اصلی خود منحرف شود.
لری مایلر (Larry Myler) نویسنده وب‌سایت فوربس (Forbes) اشاره دارد که کارآفرینی سازمانی، بالاترین شکل مشارکت یک کارمند در امور سازمانی است. او به عنوان یک کارشناس کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی ۴ وجه تمایز کارآفرینی سازمانی را مطرح نموده است:
۱. ریسک/ پاداش
مایلر می‌گوید:
کارآفرین خود به دنبال ریسک‌های بی‌کران و پاداش نامحدود است. اما کارآفرین سازمانی اینگونه نیست، او بیشتر برای جلوگیری از ریسک‌های مالی حقوق و مزایا می‌گیرد و درنتیجه در انتظار منفعت مالی عظیم نیست. این بزرگ‌ترین تفاوت روان‌شناختی میان این دو است و به همین علت است که انگیزه‌های کارآفرینان سازمانی، چه درونی و چه بیرونی، باید با دقت تنظیم و هم‌راستا گردد.
کارآفرینان سازمانی بیشتر از کارمندان معمولی سازمان ریسک می‌کنند، بنابراین هوشمندانه پاداش دادن به این ریسک‌ها بسیار مهم است. اگر چه نوشابه‌ی کوکا یک شکست بزرگ محسوب می‌شد اما برای سازنده‌ی آن پاداش و ترفیع در نظر گرفته شد، نه برکناری. چرا؟
چون مدیران ارشد کوکاکولا دورنگری می‌کردند و مایل بودند حساب‌شده و هوشمندانه ریسک کنند، حتی اگر نتیجه‌ی مورد نظر را به همراه نداشت. بنابراین، بهتر است با حضور در کنفرانس‌های کارآفرینی سازمانی، با سیستم‌های پاداش سایر شرکت‌ها برای پیشبرد کارآفرینی سازمانی آشنا شد.
۲. استقلال عمل
کارآفرینان سازمانی طبق تعریف به اندازه‌ی کارآفرینان، مستقل و خودمختار نیستند، هرچند که این باور به آنها القا شده باشد. آنها بخشی از یک سازمان بزرگتر با عملیاتی جاافتاده هستند و به ناچار همین باعث می‌شود که بخشی از استقلال عمل خود را از دست بدهند.
براساس تئوری بروکراتیک سازمانی، وقتی هر شخصی کار محوله‌ی خود را بنابر خواسته رئیس انجام دهد، کل مجموعه با هم هماهنگ کار می‌کنند و برای مشتری و ذی‌نفعان ارزش خلق می‌نمایند. یک زمانی این گونه از هماهنگی سلسله‌مراتبی خوب عمل می‌کرد. اما امروزه دیگر به کار نمی‌آید و رو به منسوخ شدن است. چالش کارآفرینی سازمانی، یافتن مسیر طلایی موفقیت است تا بتوان رویاهای سازمانی و واقعیت موجود را تحت کنترل درآورد.
۳. جذب منابع
کارآفرینان متخصصین بازاریابی، تبلیغات، تحقیق و توسعه، مهندسی، طراحی و فروش را به استخدام درمی‌آورند. آنها براساس دیدگاه رئیس یا مشتری تصمیم‌گیری می‌کنند. کارآفرینان سازمانی کارمند هستند و باید برای کسب این منابع یا منابع دیگر با توجه به داشته‌های درون سازمان مذاکره کنند. جنبه‌ی مطلوب کار کارآفرینان سازمانی این است که تامین مالی در کل توسط سازمان انجام می‌گیرد، در حالی که کارآفرینان سخت تلاش می‌کنند تا بودجه و سرمایه‌ی مورد نیاز خود را از روش‌های مختلف جذب نمایند.
چه حمایت‌هایی می‌توان از تیم‌های کارآفرینی سازمانی نمود؟ به منابع، قدرت ذهن، دارایی‌ها و سرمایه‌ی فکری بیندیشید. این داشته‌ها کار آنها را ساده‌تر می‌کند، خلاقیت و همکاری را به همراه می‌آورد و احتمال موفقیت آنها را بالاتر می‌برد که در نتیجه‌ی آن کسب‌و‌کار سازمان پیشرفت می‌کند.
اثبات شده است که مشاوره‌ی راهبری (منتورینگ) راهکاری بسیار اثربخش است به خصوص زمانی که توسط کارآفرینان کارکشته ارائه شود. با شرکت در کنفرانس‌های کارآفرینی سازمانی می‌توان از استراتژی‌های متنوع اجرای برنامه‌های مشاوره‌ی راهبری آگاهی یافت.
۴. فرهنگ
کارآفرینان خودشان سنگ‌بنای فرهنگ شرکت را می‌گذارند در حالی که کارآفرینان سازمانی باید با فرضیات و باورهایی که سابقه‌ی طولانی دارند و به طور وسیعی در سازمان گسترش پیدا کرده‌اند، مبارزه کنند و گاهی اوقات این نبرد آنقدر سخت و طاقت‌فرساست که شمارش معکوس کارآفرینی سازمانی آغاز می‌شود.
فرهنگ چیز عجیبی است. بسیاری از شرکت‌های نوآور بازار در نهایت تابع درخواست مشتریان خود می‌شوند و دیگر قادر به تغییر نگرش آنها نیستند. این یک معضل دیرینه‌ی نوآوران است. استراتژی‌های کارآفرینی سازمانی خود روش‌های قاطعی برای رفع کاستی‌های ساختاری و فرهنگی سازمان ارائه می‌دهند که از این طریق تیم‌های سازمان را که ریسک‌گریز شده‌اند به زمین نوآوری بازمی‌گرداند.