سرمقاله
این برنامهها ضمانت اجرایی نداشت و مفاد آنها هرگز بهصورت عینی در جامعه و اقتصاد کشور پیاده نشد. محتوای برنامههای 5 ساله نشان میدهد که آنها پویایی لازم برای ایجاد تحول را نداشته است. برای مثال نتوانسته در مقابل بحرانهایی که پیش میآید، پاسخگو باشد یا اینکه استراتژی داشته باشد. از آنجایی که این برنامهها ضمانت لازم را به وجود نیاورده و استراتژی خاصی نداشته است، نتوانسته در حل مشکلات راهحلی قطعی ارائه دهد. برنامهریزی در باب مسائل و مشکلات اقتصادی باید براساس نیاز بازار داخلی باشد و اجرای آن روی ریل خاصی حرکت کند درحالی که شرایط برنامهریزیهای اقتصادی کشور خلاف این بوده برای مثال هرگاه محدودیت نفتی ایجاد میشده، از راه کنترل وارد میشدهاند یا زمانی که درآمدهای نفتی رو به افزایش رفته، مخارج بالاتر رفته است. استراتژی بلندمدتی که ضمانت اجرایی داشته باشد، وجود نداشته است. به همین دلیل برنامههای پنجم و ششم هیچگاه ضمانت اجرایی نداشت. اقتصاد دچار روزمرگی شده ، دولت با کسری بودجه مواجه است و سیاستها بهروزمرگی دچار شده است. سیاستها عمدتا زودگذر و ناپایدار بوده و برنامه خاصی تحت عنوان هدفگذاری تورم وجود نداشته است. ما ندیدهایم که در اقتصاد برای تورم هدفگذاری شده باشد. از طرفی هیچگاه هم برنامه خاصی برای کاهش ارزش پول ملی یا تعامل با اقتصاد جهانی مدنظر نبوده است. همه این موارد باعث شده اقتصاد کشور ما دچار چالشهایی شود که با گذشت زمان وسعت و دامنه آن گستردهتر شود. لازمه این کار این است که برنامههای اتخاذ شده ضمانت اجرایی داشته باشد و برای هر بخش هدفگذاری مشخصی صورت گیرد.