سرمقاله
برای مثال در حال حاضر بسیاری از محصولات در داخل تولید میشود اما مشتری در نهایت به سمت کالایی میرود که آن را با ذوق و سلیقه خود هماهنگ ببیند. اگر دنیا به سمت محصولات دانشبنیان پیش برود، فرهنگ و جامعه ما نیز ناخودآگاه به این سمت میرود و به همین دلیل به ناچار باید محصولات دانشبنیان تولید کرده یا اینکه آنها را به کشور وارد کنیم. بنابراین با این فرض که در آینده مسیر ما چیزی غیر از این نخواهد بود و اقتصاد جهانی یک اقتصاد دانشبنیان است که رقابت در آن یعنی ورود به این عرصه و مهارت در آن، پس باید برای کسبوکارها و شرکتهای دانشبنیان برنامهای داشته باشیم تا به جای واردات محصولات دانشبنیان از خارج، کسبوکارهای تازه دایر کرده و به قول امروزیها از تولید ملی حمایت کرده باشیم. نسل آینده نسلی است که اقتصادی دانشبنیان دارد، محصول دانشبنیان تولید میکند و نیاز به فعالیتهای دانشبنیان دارد و به عبارتی ذهنی دانشبنیان دارد. مهمترین مانع موجود بر سر راه کسبوکارهای نوپا این است که در جامعه ما هنوز اهمیت این نوع فعالیتها روشن نشده است. البته دانشگاهها و مراکز علمی طی سالهای اخیر اقدامات زیادی برای معرفی شرکتهای دانشبنیان و کاربرد آنها انجام دادهاند اما باز در مواردی مانند بیمه، تسهیلات یا سایر شرایط مشکلاتی موجود است که باید آنها را از میان برداشت. چندی پیش به همین نوع کسبوکارها و فعالیت آنها یک عده از فعالان اقتصادی معترض شدند، چرا که این نوع فعالیتها را متضاد با منافع اقتصادی و نوع کسبوکار خود میدانستند، در حالی که این نوع اعتراضها پذیرفته نیست و حتی قوانین نیز جایی برای اینگونه صحبتها باز نکرده است.