رقابت بانکها با بخش خصوصی و انجام فعالیتهای اقتصادی و تجاری توسط بانکها باعث شده در حال حاضر بانکها نهتنها بهعنوان یک واسطه برای کمک به تولید نقش خود را بهخوبی ایفا نکنند
رقابت بانکها با بخش خصوصی و انجام فعالیتهای اقتصادی و تجاری توسط بانکها باعث شده در حال حاضر بانکها نهتنها بهعنوان یک واسطه برای کمک به تولید نقش خود را بهخوبی ایفا نکنند بلکه بهعنوان بخش دستوپاگیر برای تولید کشور و موفقیتهای آن بهشمار آیند. بانکها در این شرایط نهتنها نمیتوانند به اهداف اساسی و اولیه تاسیس خود دست پیدا کنند بلکه روزبهروز در شرایط بدتری قرار میگیرند و کمک واقعی آنها به تولید به تاخیر میافتد.
در شرایطی که بانک بهعنوان رقیب تولیدکنندگان وارد فعالیتهای تجاری و سودآورانه میشود، شرایط کاملا برخلاف میل و خواسته بخش خصوصی پیش میرود. بهدنبال آن بخش خصوصی با رقبایی طرف است که از قدرت نهادهای دولتی بهرهمندهستند و بهراحتی میتوانند برای دستیابی به خواستههای شان شرایط را برخلاف میل بخش خصوصی واقعی رقم زنند.
بر کسی پوشیده نیست که نرخ سود بالای بانکی به ضرر تولید است اما مقاومت بانکها در برابر نرخ سودهای پایین طی سالهای اخیر نشان داد حتی دستور قطعی شورای پول و اعتبار نیز نمیتواند بانکها را از اهداف سودآورانه خود و نیت بنگاهداری منصرف کند.
مشخصا در چنین شرایطی که بانکها خود به فکر کاسبی هستند، نمیتوان انتظار داشت شرایط به نفع کاسبان اصلی و واقعی بخش خصوصی تغییر پیدا کند.
اصرار بانکها بر مواضع سودآورانه خود حتی به جایی رسیده که نمیتوان از آنها توقعی برای چشمپوشی از فعالیتهای سودآورانه یا فعالیتهای تجاری داشت. به همین دلیل اکنون میبینیم تعداد زیادی از بانکها رکود بازار فعالیتهای تجاری خود را دلیل بر ورشکستگی خود اعلام میکنند نه ناکارآمدی سیاستهای خود را.