صفحه اصلی / آرشیو مطالب روزنامه کسب و کار

محمد فنایی بنیانگذار گروه صنعتی کویر از زندگی اش می گوید:

کلمات کلیدی کارآفرینی پول حلال، کارهدفمند و رعایت حق الناس است

ببینید به راکفلر گفتند شما ثروت و اندوخته زیادی دارید، چرا بازهم کار می کنید، آیا....
همچنان به دنبال ثروت اندوزی هستید؟ یک پاسخ زیبا داد گفت: «من اصلا کار به ثروت ندارم، من می‌خواهم آمریکا، اقتصاد اول جهان شود.» ما هم برای پیشرفت کشور باید این نگاه را داشته باشیم.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از ماهنامه آینده نگر، صنعت برق ایران در سال های گذشته پیشرفت های بسیاری در کشور داشته است به گونه ای که بیش از 90 درصد لوازم مورد نیاز این صنعت هم اکنون در کشور تولید می شود و این اتفاق حاصل زحمات افرادی همچون محمد فنایی است که با چند دهه فعالیت توانستند صنعتی که کاملا وابسته به کشورهای دیگر بود را به یک صنعت پیشران در کشور تبدیل کنند به صورتی که حالا علاوه بر تامین نیاز داخلی سالانه چندین میلیون دلار صادرات دارند.
با لجهه شیرین یزدی صحبت می کنید، اهل این شهرید؟ متولد چه سالی هستید؟
بله، اصلیت من یزدی است، ‌پدر و مادرم یزدی هستند ولی خودم متولد کرمانم، پدرم در کرمان معلم بود. حاج‌محمدباقر فنائی (پدرم) جزو اولین لیسانسیه‌های دانشگاه تهران بود و در سال 1316 فارغ التحصیل شد و بعد به کرمان رفت و معلم شد، به همین دلیل هم من متولد 17/3/1327 در کرمان هستم و تا کلاس سوم ابتدایی در مدرسه تعلیمات اسلامی کرمان درس خواندم، ولی از کلاس چهارم ابتدایی به علت فوت پدر (در سال 1337 ) که من 10 ساله بودم، به همراه خانواده به یزد رفتیم. پس از آن کلاس چهارم ابتدایی‌ام را در دبستان صدیق یزد شروع کردم و بعد به دبیرستان تعلیمات اسلامی افشار رفتم و مدرک دیپلمم را از دبیرستان امیرکبیر گرفتم و در سال 1347 هم وارد دانشگاه پلی‌تکنیک شدم.
رشته تحصیلی‌تان در دانشگاه چه بود؟
فارغ‌التحصیل رشته برق دانشکده پلی‌تکنیک ( امیرکبیر فعلی) هستم.
چرا برق خوانید؟
اینکه چرا رشته برق را انتخاب کردم داستان طولانی دارد که به دوران کودکی ام برمی گردد. در یزد برق نبود و از چراغ لامپا استفاده می کردیم و باید زیر نور آن درس می‌خواندیم. یک دفعه این چراغ لامپا‌ واژگون شد و روی دست من افتاد و دستم سوخت، آن روز گفتم اگر ما برق داشتیم این مشکل به هیچ وجه پیش نمی‌آمد و برای همین تصمیم گرفتم بزرگ شدم برق بخوانم.
گفتید که پدر را در 10 سالگی از دست دادید؛ در کودکی کار هم می کردید؟
هزینه زندگی ما بردوش مادر بود و من و خواهر و بردارم به او در کار کمک می کردیم، مادرم هنرمند قلم زنی بود و زیباترین صدایی که روی ذهنم حک شده است، صدای ضربه های قلم مادر روی فلز و حکاکی هایش بود و هست که برایم هنوز هم زیباترین موسیقی جهان است.
به جز مادر در دوران کودکی چه فرد یا افرادی تاثیرات مهمی در زندگی شما گذاشتند؟
خدا رحمت حاج‌آقای وزیری که عضو هیات امنای دبیرستان تعلیمات اسلامی افشار بود؛ او تاثیرات زیادی در زندگی من داشت؛ او ما را جمع می کرد و برایمان درباره زندگی صحبت می کرد و چقدر خوب بود، از احترام به مردم، گذشت، تعامل با دیگران، رعایت حقوق حق الناس و... می گفت؛ یادمان می داد که برای غم‌ها، مصیبت‌ها و مشکلات زندگی از هرجهت باید راه‌حلی پیدا کنیم؛ فراموش نمی کنم یکی از روزها ما را جمع کرد و پرسید که برای نماز خواندن چه چیزی اصل است. هرکسی صحبتی کرد؛ رو به قبله ایستادن، ‌نظافت داشتن، وضو گرفتن و.. بعد او به موردی اشاره کرد که خیلی جالب بود: « نماز بی‌نیت باطل است، پس اگر نماز بی‌نیت باطل است، زندگی ما انسان‌ها اگر بدون نیت و بدون هدف باشد بسیار باطل خواهد بود. اگر هدف‌ شما رسیدن به ماه باشد به ماه نرسید در میان ستارگان فرود خواهید آمد.»
شما چه سالی وارد دانشگاه شدید؟
سال 1347 وارد پلی‌تکنیک شدم، من نماینده خوابگاه دانشجویان بودم و در سال 1348 هم به علت شرکت در اعتصابی که درباره افزایش قیمت اتوبوس از 2 ریال به 4 ریال بود و بعد دامنه‌های دیگری هم به خود گرفت به همراه تعداد دیگری از دانشجویان از تحصیل محروم و به زاهدان تبعید شدم؛ ما را آن جا به سربازی بردند.
یعنی درس‌تان نصفه ماند؟
بله، من دوسال در منطقه چاه خرما و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان سرباز بودم و شرایط خیلی بدی داشتم ولی خب خدا یاری کرد و پس از پایان سربازی مورد بخشش قرار گرفتم و دوباره به دانشکده برای ادامه تحصیل بازگشتم و در نهایت هم سال 1354 فارغ‌ا لتحصیل شدم.
یعنی تحصیل‌تان در دانشگاه این قدر طول کشید؟
بله، 7 سال طول کشید زیرا پشت‌سر هم اعتصاب می‌شد. البته من دیگر هیچکاری انجام نمی دادم، چون از ما تعهد گرفته بودند.
با پایان تحصیل به عنوان یک مهندس برق کار را از کجا شروع کردید؟
وقتی فارغ‌ التحصیل شدم، آقای سیدعلی اکبری نوشین (هم استاد پلی‌تکنیک بود و هم مدیر طرح‌های شرکت توانیر) استاد پروژه ام به من پیشنهاد کار داد؛ پروژه دانشگاهی من توزیع برق یزد بود که به خوبی آن را به پایان رساندم و پس از این بود که آقای نوشین در سال 1354 پیشنهاد کار در شرکت توانیر با حقوق بسیار خوب 14 هزار تومان را به من داد که پذیرفتم.
کار شما در شرکت توانیر چه بود؟
مدیر پست تیران اصفهان شدم ولی خب 11 ماه از این موضوع نگذشت که ساواک به مسئولان توانیرنامه داد که به علت سیاسی باید من را اخراج کنند که این گونه هم شد.
چه سالی بود و پس از آن چه کاری انجام دادید؟
سال 1355بود که وارد یک شرکت خصوصی به نام «فولدمن» شدم که استادهای دانشکده پلی‌تکنیک تاسیس کرده بودند و نماینده شرکت آلستوم فرانسه بود، من مدیر فروش این شرکت شدم و در بخش خصوصی رشدی کردم که اگر در بخش دولتی بودم هرگز امکان‌پذیر نبود.
تا چه سالی در این شرکت بودید و چه زمانی شرکت خودتان یعنی الکترو کویر را راه اندازی کردید؟
13-14 سال آنجا بودم ولی از سال 1361 همزمان با فولدمن یک فعالیت مضاعف را با دوستم شروع کردیم که به تاسیس شرکت الکتروکویر منجر شد. من تقریبا تا سال 1372 در شرکت فولدمن بودم تا اینکه تمرکز اصلی را روی الکترو کویر گذاشتم و این کارخانه در یزد تاسیس شد. من همان طور که گفتم از روز اول می خواستم در یزد کاری را شروع کنم و در نهایت هم به هدفم رسیدم و توانستم کارخانه الکترو کویر را برای تولید تابلوی برق به همراه دوست پلی‌تکنیکی‌ ام، آقای مهندس هراتی راه اندازی کنم. پس از آن هم به دنبال این رفتیم که جزیره برقی که در پروژه‌ها نیاز است را بتوانیم تامین‌کننده‌اش باشیم.
جزیره برق یعنی چی؟
یعنی اینکه ما فقط تابلوساز نباشیم و نیازهای دیگر کشور مثل خازن‌، UPS‌ و... را هم تامین کنیم. در آن سال ها که ما کار را شروع کردیم خودکفایی در صنعت برق از سوی وزیر نیروی وقت آقای مهندس زنگنه اولویتی مشهود بود و امروز که صنعت برق کشور در بسیاری از بخش ها به خودکفایی رسیده تاثیرات زیبای حضور ایشان و دیدگاهشان به خوبی دیده می شود.
بعد از الکترو کویر چه شرکتی راه اندازی کردید؟
شرکتی به نام فراکوه تاسیس کردیم که خازن تولید می کند، یادم هست آن زمان خازن یک تولید کننده در کشور داشت که پول تولید خازن را همان ابتدا از شرکت ها و افرادی که سفارش می دادند، می گرفت و بعد از 6 ماه خازن ها را تحویل می داد؛ یکبار که برای یک پروژه 4 میلیون تومان پول پرداخت کردم و سفارش دادم بعد از 6 ماه به من گفتند که نصف خازن ها را بیشتر نمی دهد و مابقی را باید از بازار آزاد بخرم؛ گفتم شما تعهد کرده اید و باید طبق قراری که وجود دارد عمل کنید، گفت این کار را نمی کند و من هم اعلام کردم که باید چک 4 میلیون تومانی ام را پس بدهد. از آن جا که بیرون آمدم مستقیم رفتم وزارت صنایع و درخواست مجوز دادم تا کارخانه تولید خازن تاسیس کنم؛ با این شرط موافقت کردند که تا یک سال بعد کارخانه را راه اندازی کنم که این گونه هم شد.
با چقدر سرمایه الکترو کویر را راه اندازی کردید و ابتدای کار چقدر نیرو داشتید؟
سرمایه‌ تقریبا می‌توانم بگویم چیز خاصی نبود و کار را هم با سه نفر شروع کردیم و بخش مهمی از کارها را هم خودمان انجام می دادیم و هم اکنون 2500 نفر در مجموعه شرکت های گروه صنعتی کویر فعالیت دارند.
بعد از الکترو کویر و فراکوه چه شرکت هایی را راه اندازی کردید؟
شرکت لنا را تاسیس کردیم و با فرانسوی‌ها تحت لیسانس لُگراند شروع به کار کردیم. بعد هم شرکت های دیگری همچون پارس‌کویر اروند، آر‌تی‌سی و... را راه اندازی کردیم و درحال حاضر 14 شرکت زیر مجموعه گروه صنعتی کویر است.
آیا در خارج از کشور هم شرکتی راه اندازی کرده اید؟
بله شرکت آر‌تی‌سی هم داخلی است و هم خارجی، در قطرهم کارخانه تولید تابلو داریم و در کشور چک هم مجموعه دیگری به نام   KV Material در سال 1393 راه اندازی کرده ایم. یک کارخانه هم در عمان داریم و شرکتی هم در دبی که بیشتر درحوزه تجارت کار می کند. علاوه براین ها در ترکیه هم شرکت سوفیا پاور را داریم. شرکت ما با زیمنس آلمان روابط بسیار نزدیک و گسترده ای دارد و همه این هم تنها بر مبنای صداقت شکل گرفته است. ما با زیمنس طوری رفتار کرده ایم که اعلام کردند درجهان هر جایی که الکتروکویر بخواهد تحت‌لیسانس ما تابلو تولید کند، اجازه خواهیم داد. 
یعنی چی، کمی درباره این رفتار بگویید؟
وقتی زیمنس به دلیل تحریم ها در دولت قبل با ما قطع رابطه کرد ما یک خریدی از آن ها داشتیم. در این خرید کلی باید رویالتی می‌دادیم، در صورتی که قرارداد کنسل شده بود و نباید رویالتی را پرداخت می کردیم ولی بچه‌های شرکت حساب کردند دیدند 360 هزار یورو رویالتی به زیمنس بدهکاریم آن هم در زمانی که قراردادمان کنسل شده بود. این 360 هزار یورو را من و آقای مهندس منتظری، مدیرعامل جوان الکتروکویر به آلمان رفتیم و به مسئولان زیمنس پرداخت کردیم و به آن ها گفتم به دلیل شروع تحریم ها شاید دیگر امکان انتقال وجود نداشته باشد، به آن ها گفتم ما مسلمان هستیم و دین ما بر رعایت حق الناس تاکید کرده است؛ مسئولان این شرکت باور نمی کردند و خیلی از این رفتارمان خوشحال بودند و اعلام کردند که شما این بدهی را دوسال دیگر باید پرداخت کنید، نمی دانید چه غوغایی در این شرکت به راه افتاده بود، بعد از این رابطه محکمی بین شرکت ما و زمینس شکل گرفت.
شرکت های زیر مجموعه گروه صنعتی شما، سالانه چقدر تولید و صادرات دارند؟
Turn over ( گردش مالی) همه شرکت ها بین 300 تا 400 میلیارد تومان است و فکر کنم حدود 10-15 میلیون دلار هم صادرات داریم.
هدفگذاری شما برای آینده گروه صنعتی کویر و شرکت های زیر مجموعه چیست؟
سرمایه گذاری روی نیروی جوان برایم بسیار مهم است و در سال های گذشته هم در این زمینه کارهای زیادی در گروه صنعتی کویر انجام داده ام، من به نیروی جوان اعتماد و به وجود کارآفرینیشان اعتقاد دارم و می دانم که با حضور این جوانان شرکت می تواند با امید راهش را ادامه دهد.
فکر می کنید چه چیزی دلیل اصلی موفقیت شما بوده است؟
عشق و آن شعری که کاشانی دارد: هر کجا عشق آید و ساکن شود / هر چه ناممکن بود ممکن شود
در جهان هر کار خوب و ماندنیست / ردپای عشق در آن دیدنی است.
ببینید به راکفلر گفتند شما ثروت و اندوخته زیادی دارید، چرا بازهم کار می کنید، آیا همچنان به دنبال ثروت اندوزی هستید؟ یک پاسخ زیبا داد گفت: «من اصلا کار به ثروت ندارم، من می‌خواهم آمریکا، اقتصاد اول جهان شود.» ما هم برای پیشرفت کشور باید این نگاه را داشته باشیم.