بسیاری از کشورهای دنیا شهروندان خود را ترغیب میکنند تا برای بیان احساسات و بروز هیجانات مثبت خود به خیابانها بیایند و شادی خود را با دیگران قسمت کنند. در ایران موارد چنین جشنهای گروهی و خیابانی در مقایسه با سایر جوامع اندک است. اما برگزاری کنسرتها توانسته علاوه بر انتقال شعر و موسیقی به مخاطب تا حد زیادی شادی را به مردم هدیه کرده و با ایجاد محیطهایی بانشاط و فراهم ساختن بسترهایی برای بروز شادی و هیجان در جامعه، نقش خود را در ایجاد احساس خوشبینی و ارتقای سلامت روانی جامعه ایفا کنند.
گذشته از این موضوع، درحالی که اقتصاد ایران با معضل بیکاری دستبهگریبان است و یکی از بزرگترین دغدغههای دولت اشتغالزایی است، برخی از خوانندگان مطرح و مشهور در ایران توانستهاند به نوعی زمینه ارتزاق و اشتغال گروهی از مردم را فراهم کنند.
این خوانندگان که تعدادشان از انگشتان یک دست فراتر نمیرود، توانستهاند با برگزاری سالانه دهها کنسرت در تهران و سئانسهای متعدد کنسرت در شهرستانها، کارآفرینی را در بخش هنر و موسیقی برای گروههای دخیل در برگزاری این کنسرتها معنا دهند.
برای اشتغالزایی در این بخش به همکاری گروههای مختلفی نیاز است. در این میان میتوان به خواننده، مدیر برنامه، شاعر و ترانهسرا، کمپانی منتشرکننده آلبوم، تنظیمکننده، نوازنده، تهیهکننده و شرکت مسئول در برگزاری، افراد مسئول سالن برگزاری، شرکتهای هواپیمایی، هتلهای محل اسکان گروه، ترابری و حملونقل که شامل مسافرتهای خواننده و گروه همراه میشود، اشاره کرد.
علاوه بر این، گروه صدابرداری و نورپردازی، نیروی انتظامی و حضور مسئولانی که موظف به برقراری نظم و امنیت سالنها در هنگام اجرای کنسرت هستند و نوازندههایی که توسط خواننده و مدیر برنامه خواننده انتخاب میشوند و با قرارداد سالانه و گاها بیشتر، خواننده و گروه وی را در طول برگزاری تمام کنسرتها همراهی میکنند نیز الزامی است.
شرکتهای تبلیغاتی، آگهیهای متعدد، طراحان و گرافیستها، چاپخانهها، عکاسان و ژورنالیستها و عده زیاد دیگری نیز در این میان هستند که مستقیم یا غیرمستقیم از برگزاری یک کنسرت منتفع میشوند که شاید اغلب این گردشهای مالی کوچک و بزرگ از چشمها پنهان میمانند. اشتغالزایی و ایجاد فرصتهای شغلی پنهان در برگزاری سالانه دهها کنسرت در تهران و شهرستانها نیازمند افراد و گروههای مختلف میشود که پرداخت حقوق و دستمزد آنها الزامی است.
شاید با محاسبهای ساده بتوان تخمین زد که در هر یک از اجراها چیزی حدود یکصد نفر مستقیم و غیرمستقیم ارتزاق میکنند و با یک محاسبه کوچک دیگر بهراحتی میتوان برآورد کرد که خوانندهای که در طول یک سال حدود یکصد اجرای کنسرت در کشور دارد، چیزی در حدود ده هزار نفر را مستقیما یا بهطور غیرمستقیم منتفع میسازد، شاید بدینگونه هست که میتوان به اینگونه هنرمندان لغب «کارآفرینان پنهان جامعه» را نسبت داد؛ کارآفرینانی که وامدار هنر ذاتی خود میباشند و شاید به همین دلیل است که نهتنها از لحاظ ارزشی برای کشور، بلکه بهلحاظ اقتصادی و کارآفرینی نیز باید مورد توجه متولیان امور اقتصادی یک جامعه قرار گیرند.
نکته ظریف دیگری که در این میان وجود دارد این است که این گردش مالی قابل توجه بدون اخذ وامهای کوچک و بزرگ و بدون گذاشتن حتی اندک باری روی بخش مالی بانکی دولت بهوجود میآید.
بهعبارت دیگر، ماهیت این گردش مالی مستقیما به محبوبیت خواننده که بهدلیل وجود عنصر هنر در خودآگاه و ناخودآگاه هنرمند میباشد، بهوجود آمده است و وامدار هیچگونه پشتوانه مالی از بخش بانکداری دولتی نیست و شاید از این زاویه این موضوع بسیار قابل توجه باشد که این اشتغالزایی بهنوعی خودجوش و به لحاظ قلیان هنر یک هنرمند بسیار ذیارزش میباشد.
از اینرو، اشتغالزایی و فراهم آوردن فرصتهای پنهان شغلی جزو لاینفک فعالیت در عرصه هنر موسیقی است، هرچند درعمل کمتر به این واقعیت پرداخته شده است و کما اینکه گهگاه این فرصتهای شغلی بهدست آمده، بهسادگی با لغو یک کنسرت از دست رفته و شاید کمتر توجه شود که اشتغالزایی از اینگونه که خودمحور و بدون وابستگی به وامهای کلان دولتی بهوجود آمده، چقدر میتواند ارزشمند باشد.
از آنجایی که خواننده و گروه موسیقی بهطور مستقیم با مردم در ارتباطند، بهصورت عمده مورد توجه و دیده شدن توسط جامعه قرار دارند و عوامل پشت صحنه و سایر گروههای دخیل، ناگزیر در حاشیه قرار میگیرند.
یکی از تبعات این رویکرد اجتماعی کم رنگ دیده شدن نقش اشتغالزایی و کارآفرینی عرصه موسیقی است و نقش هنر موسیقی در چرخش اقتصاد کشور به نوعی نادیده انگاشته شده است.
علاوه بر این از زمانی که برگزاری کنسرتهای پاپ در کشور گسترش یافت، همواره ابهامات و سوالاتی مربوط به مسائل مالی آن نیز مطرح میشد. سوالاتی همچون «واقعا درآمد حاصل از برگزاری کنسرت، به جیب چه کسی میرود؟»
از اینرو شفافسازی درباره کارآفرینی و شغلها و افراد متعدد درگیر هنگام برگزاری کنسرتها باید بهطور گستردهتری مورد توجه قرار گیرد.
این شفافسازی منجر به این میشود که جامعه و بهویژه هواداران یک خواننده این واقعیت را بپذیرند که مبلغی را که برای تهیه بلیت کنسرت میپردازند، بین گروه بزرگی از عوامل درگیر در برگزاری کنسرت تقسیم میشود و مبالغ بعضا بالای برخی از این بلیتها علاوه بر درجه محبوبیت خواننده به عوامل متعدد دیگری که در بالا اشاره شد، بستگی مستقیم دارد.
بهعنوان نمونه، برای تعیین بهای هر یک صندلی کنسرت باید دستمزد و هزینههای یک گروه را با هزینههای دیگر از قبیل هزینه سالن و اجارهبهای آن، هزینههای دستمزد صدابرداری، نورپردازی، نیروی انتظامی، درصد گیشه و... را درنظر گرفت تا بهای هر صندلی کنسرت به نسبت جای قرار گرفتن آن مشخص شود.
اینجا لازم است گفته شود که گرفتن سالن محل برگزاری کنسرت پرهزینهترین بخش برگزاری یک اجرای صحنهای موسیقی است. اجاره سالن مرکز همایشهای برج میلاد که نسبت به دیگر سالنها از فضای بهتری برای برگزاری کنسرت برخوردار است، گرانتر است و هزینه برگزاری کنسرت در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی نیز دستکمی از برج میلاد تهران ندارد.
متاسفانه ما در شهر تهران یک سالن مخصوص کنسرت 6 هزار نفری نداریم که امکانات پارکینگ و رفاهی داشته باشد یا از موقعیت خاص ترافیکی برخوردار و به لحاظ صدا آکوستیک باشد و نقطه کور نداشته باشد. کما اینکه اگر سالنی با ظرفیت بالا وجود داشت، طبعا بخشی از هزینهها سرشکن میشد و قطعا تاثیر بسزایی در کاهش قیمت بلیتها و طبیعتا استقبال و گردش مالی بیشتر در این بخش از صنعت موسیقی بهوجود میآمد.
این در حالیست که هزینههای صدابرداری، نورپردازی و... هم سر به فلک میکشد. بیتردید هر کنسرت برای هرچه بهتر برگزار شدن نیازمند امکانات صدایی خوبی است که این کار را درکنسرتها، صدابرداران و تنظیمکنندگان کنسرت بر عهده دارند. دستمزد صدابرداران هم به نسبت کیفیت کارشان متغیر است. درمجموع تحقیقات نشان میدهد که دستمزد مجموع عوامل فنی یک کنسرت اعم از صدابرداری، تنظیم صدا و نورپردازی و اجاره ادوات نور و صدا، میلیونها تومان است و با توجه به اینکه اغلب سالنهای کنسرت در کشور امکانات لازم از جمله سیستم صدابرداری با کیفیت و نورپردازی مناسب را دارا نمیباشند، هزینه اجاره این ادوات هم به مجموع هزینه عوامل فنی کنسرت همیشه اضافه میشود.
با تمام این تفاسیر درمییابیم که در برگزاری کنسرتها علاوه بر ایجاد احساس خوشبینی و ارتقای سلامت روانی جامعه، اشتغالزایی و کارآفرینی به جرات حرف اول را میزند و از راه این هنر لطیف هزاران نفرروزی میخورند.
شاید لازم است بازهم این نکته را یادآور شویم که آنها که کنسرت برگزار میکنند، بهویژه خواننده و موزیسینها و...، ناگهانی بهوجود نیامدهاند. سالهای سال بیهیچ اجرتی زحمت کشیدهاند تا هنر درونشان را بارور کنند، در دانشگاهها و آموزشگاههای همین مملکت موسیقی یاد گرفتهاند و فقط کارشان موسیقی است و نقش غیر قابل انکاری در چرخه اقتصادی و کارآفرینی دارند.
در کشوری که سر هر چهارراه، قانون کپیرایت توسط دستفروشها به سخره گرفته میشود و هنرمند نمیتواند روی فروش آلبوم موسیقی خود حسابی باز کند، بدیهی است با این شرایط برگزاری کنسرت یکی از معدود راههای امرار معاش در این حرفه است و نهتنها خواننده بلکه گروهها و افراد مختلف از این راه امرار معاش میکنند.
زندگی خرج دارد، حتی برای یک موزیسین، شاید هم بهخصوص برای یک موزیسین، لطفا کسی این نکته را فراموش نکند.
برگزاری کنسرت ها فرصت های شغلی فراوانی ایجاد می کند
کارآفرینی با «نتهای موسیقی»
برگزاری جشنها، کارناوالهای شادی و کنسرتها، در هر جامعهای نشاندهنده وجود حس امیدواری و زمینهای برای بروز عواطف و احساسات مردم است.