امروزه بستهبندی کالاهای صادراتی غیرنفتی، چنان جدی و مسالهساز شده که باید به عنوان گامی مثبت در راه توسعه صادرات، به آن توجه کرد.
گروه تجارت و توزیع
صنایع غذایی در کشور ما با وجود کیفیت مناسب تنها به دلیل نداشتن بستهبندی مناسب بازارهای خود را از دست میدهند. بسته بندى به عنوان یکى از ابزارهاى مهم بازاریابى شناخته مىشود و شرکتها و دولتها براى افزایش توان رقابتى خود در بازارهاى داخلى و خارجى از آن سود مىبرند. تحقق شعار «کشاورزی؛ محور استقلال» و تکمیل پروسه تولید و برداشت محصولات کشاورزی، نیازمند صنایع تبدیلی است. رکود صنعت بستهبندی در ایران را میتوان ناشی از کمبود و گرانی مواد اولیه بستهبندی یا مواد مورد نیاز و کافی نبودن آگاهی تولیدکنندگان در این امر دانست.
90 درصد خرمای صادراتی ایران به صورت فله صادر میشود
رامین احمدیان، مدیرعامل شرکت آسیاتک در این رابطه به «کسب وکار» گفت: وقتی روند تحول بستهبندی مواد غذایی را مرور میکنیم، دیگر بستهبندی از تعریف خودش که صرفا یک محافظتکننده فیزیکی باشد دور شده و آن را از دست داده است. در دهههای مختلف انتظارات متفاوتی از بستهبندی بوده است. در حال حاضر مهمترین عامل در افزایش درآمدهای حاصل از صادرات محصولات کشاورزی از جمله خرما فرآوری و بستهبندی مناسب این محصول است. حدود 90 درصد خرمای صادراتی ایران به صورت فله بدون انجام فعالیتهای بستهبندی و فرآوری و با ارزشافزوده پایین به بازارهای جهانی عرضه میشود، این در حالی است که کشورهایی نظیر فرانسه، انگلیس و هلند بدون آنکه تولیدکننده خرما باشند، با وارد کردن خرما از کشورهای تولیدکننده پس از فرآوری و بستهبندی مناسب آن را با ارزش بیشتر روانه بازارهای جهانی میکنند.
بستهبندی موجب ایجاد ارزشافزوده
وی در ادامه افزود: همانطور که بستهبندی هزینهزاست، از سویی دیگر موجب ایجاد ارزش افزوده در محصول میشود که میتواند تا حدودی هزینههای مذکور را تعدیل کند بستهبندی عضوی از زنجیره ارزش یک شرکت است که در نهایت به افزایش ارزش نهایی شرکت کمک میکند بنحوی که همبستگی مثبت معناداری بین کیفیت برتر کالا وبستهبندی عضوی از زنجیره ارزش یک شرکت به حساب میآید.
بستهبندی مختص کالاست و فعالیتهای ترغیبی درباره بسته بندیهای صادراتی با هدف بازاریابی تبدیلی محصولات صادراتی حائز اهمیت است امروزه صاحبان بسیاری از کارخانجات و واحدهای تولیدی با علم به اینکه شناخت ویژگیهای رفتاری و روانشناختی مصرفکنندگان در بستهبندی مناسب امری ضروریست و با وجود ارتباط نزدیک ایشان با تکنیکهای جدید (به جهت مسافرت به نقاط مختلف دنیا و شرکت در سمینارهای تخصصی) برخوردی غیرمسئولانه در فرآیند بستهبندیهای صادراتی داشته و متعاقبا شاهد آن بودیم که بسیاری از محصولات تولیدی مطابق با استاندارد داخلی مورد پذیرش جوامع فرامرزی نبوده و صدور آنها بر مبنای یک استراتژی همگانی زیانبار و نیاز به یک بازاریابی احیایی دارد.
نحوه بستهبندی میتواند مبین جایگاه محصول باشد
متخصصان صنعت بستهبندی میبایست با بهکارگیری پتانسیلهای موجود، طراحی را براساس تجزیه و تحلیل نیازهای مصرفکننده و به دنبال آن بررسی امکانپذیری اقتصادی و فنی مورد توجه قرار دهند. با توجه به اینکه امروزه جهت خروج از جمود اقتصادی صادرات به ضرورتی اجتنابناپذیر مبدل گشته است، نفود در بازارهای جهانی بهمنظور افزایش فروش و سود نیازمند استفاده از اصول بازاریابی داخلی به انضمام دقت و تیزبینی است. ایجاد یک تصویر ذهنی قدرتمند از صادرات مستلزم ابداع، نوآوری و پشتکار فراوان بوده و با توجه به اینکه مصرفکنندگان تمایل به حفظ یک سطح بهینه تحریک را دارند، لذا ضرورت تمرکز بر ظاهر بستهبندی (مطابق با کیفیت و مرتبط با کاربرد محصول) الزامیست. نحوه بستهبندی و لباس یک کالا میتواند مبین جایگاه محصول (مقرون به صرفه بودن، قابلیت اعتماد، دوام و سایر ویژگیهای مرسوم) در بازار باشد. در کشور ما برخی از محصولات کشاورزی اصلی که به عنوان نماد ایران شناخته میشوند، پایینترین کیفیت بستهبندی را دارند.
انتخاب محصول توسط مصرفکنندگان تا حدود زیادی براساس ارزشهای نمادین، عادات، ذائقه و فرهنگ مصرف صورت میگیرد تا جایی که براند و رنگ نیز در زمره آن است و این موضوع باید همواره از چشم تولیدکنندگان دور نماند. بستهبندی برگ برنده نهایی در بازار فروش بوده و برای بهنگام نگه داشتن بستهبندی میبایست تغییراتی جزئی اما دایمی در آن ایجاد کرد.
حمایت مشهودی از سوی سازمانهای ذیربط در این خصوص صورت نگرفته است
روانشناسی رنگها نیز یکی از موضوعات مرتبط با موضوع قابل بحث است چه بسا رنگهای متفاوت در کشورهای مختلف ممکن است معانی و تعابیر مثبت و منفی زیادی را از بعد فرهنگ مصرف آن جامعه در برداشته باشد. از دیگر موارد حائز اهمیت در فرهنگ مصرف جوامع، شکل ظاهری و سهولت کاربرد است بهنحوی که با توجه به وجود هزینههای بستهبندی و عدم اعمال سلیقه از سوی تولیدکننده، محصولات بهصورت فله صادر شده و در کشور ثانی مطابق فرهنگ مصرف بستهبندی و با براند آن کشور صادر شده است و به اصطلاح بازاری خاکستری را به وجود آوردهاند. بسترسازی در این خصوص جهت رقابت با بازارهای جهانی نیازمند یک استراتژی مستمر و بادوام است. حائز اهمیت اینکه با وجود تدوین وجمعآوری طرحهای توجیهی و نظریههای غنی ارائه شده از جانب صاحب نظران، حمایتی مشهود و ضمانت اجرایی کافی از سوی سازمانهای ذیربط در این خصوص صورت نگرفته و اغلب به کمیت طرحهای ارائه شده توجه و بهصورت فراگیر نقطه شروعی جهت عملیاتی کردن طرحهای مذکور به چشم نمیخورد.
امید است واحدهای تولیدی داخلی به مجموعههایی درجهت افزایش توانایی و کامیابی در بازارهای جهانی متغیر و در حال دگرگونی گام بردارند به نحوی که در بازارهایی با طیف گسترده، محصولات و سفارشهای خود را با تنوع هر چه بیشتر تولید و صادر کنند.