بهرام توکلی، سازنده فیلمهای «پابرهنه در بهشت»، «پرسه در مه»، «اینجا بدون من»، «آسمان زرد کمعمق» و «بیگانه» است. «من دیهگو مارادونا هستم» تازهترین ساخته توکلی یکی از آثار متفاوت کارنامه کاریاش به شمار میرود. با توکلی درباره نقش تماشاگران برای انتخاب فیلمهایش و نیز بحث سینمای صنعتی در ایران به صحبت پرداختهایم که در زیر میخوانیم.
چه خبر از وضعیت اکران فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»؟ چه قدر از عکسالعمل تماشاگران نسبت به فیلمتان از گوشه و کنار میشنوید؟
تبلیغات فیلم ما با طرح شهرداری برای سازماندهی بیلبوردهای سطح شهر مقارن شد و روز اول اجرای طرح جمعآوری بیلبوردها با نخستین روز اکران فیلم ما همزمان شد. بنابراین هنوز تبلیغی برای «من دیهگو مارادونا هستم» در سطح شهر نداشتهایم، اما حضور تماشاگرها برای دیدن این فیلم بد نبوده و از انتظار خودم خیلی بیشتر بود، آن هم با توجه به جنس فیلم که به نوعی یک کمدی متعارف است و کمتر مشابه آن در سینمای ایران ساخته میشود.
فیلمهای قبلی شما به لحاظ روایی به شکلی بودند که تماشاگر راحتتر با آن ارتباط برقرار میکرد. فکر نمیکنید استقبال از این فیلم به دلیل کارنامه قبلی فیلمهای شما و نام بهرام توکلی است؟
به این مسائل فکر نمیکنم، اما برای من این موضوع تعریف شده است که یک سری ایدهها دارم و سعی میکنم این ایدهها را عملی کنم. به هرحال طبیعی است که یک عده از تماشاگران از فیلم خوششان بیاید و عدهای هم فیلم را دوست نداشته باشند. اگر نظر تماشاگر برای من مهم باشد، یا باید صددرصد سینمای صنعتی را پیش بگیرم یا سینمای شخصی را کنار بگذارم. البته من معتقدم ما در سینمای ایران، سینمای صنعتی نداریم و متاسفانه در کشور ما فضای سینمای صنعتی وجود ندارد. واقعیت این است که بعد از مدتی واکنش تماشاگران برایم تعیینکننده نیست، شاید به این دلیل که خیلی واکنشی فیلم نمیسازم. دلیلش این است که واکنشها به مسائلی ربط دارد که صرفا سینمایی نیست.
یک نگاه مشترک بین سینما و تماشاگر هست و آن تصویر است که میتواند تماشاگر را با فیلم همراه کند. آیا سلیقه تماشاگران ما در این دوره تغییر کرده است؟
مسلما سلیقه مخاطب سینما رشد کرده است. وقتی فیلمهای بیاساس نمیفروشند، نشان میدهد که سلیقه مخاطب بهتر شده است. نکته این است که اگر کسی بتواند دیدگاه خود را دیدگاه غالب نداند، آن مهم است. شما وقتی فیلمساز باشید، نظرات متفاوت و متناقضی به شما میرسد. نه تنها درباره یک فیلم، بلکه حتی سکانسهای درون یک فیلم، عدهای اعتقاد دارند فلان سکانس بهترین سکانس فیلم است و بعضی از تماشاگران هم آن را بدترین سکانس میبینند. شما به عنوان فیلمساز باید چه کنید؟ از زمانی که فیلم روی پرده نقش میبندد، فیلم متعلق به تماشاگر است و میتواند با هر دیدگاهی فیلم را ببیند، اما فیلمساز قرار نیست با واکنش مخاطبان فیلم بسازد و به نظرم چون ما سینمای صنعتی نداریم با این بحثها مواجه هستیم و در دنیا این بحثها هم رخ
نمیدهد.
یعنی در خارج از ایران این مشکلات برای سینما وجود ندارد؟
به هرحال در دنیا یک تهیهکننده با استانداردهای موجود فیلمنامه و تیمی را انتخاب میکند، اما در سینمای ایران تقریبا همه حرکات انفرادی است. خیلی از فیلمسازان ما آثار قبلی خودشان را هم نمیتوانند در شرایط کنونی بسازند. دلیل اصلی این است که مدام به واکنشها در لحظه نوشتن فیلمنامه فکر میکنند. واکنش فستیوال، واکنش جشنواره فجر، واکنش کن، واکنش مردم عام، واکنش مدیران و غیره... و بعد این موارد یک دیدگاه نیستند، بنابراین شما را گیج میکنند و به هم میریزند. مهم این است که فیلمساز به آنچه عقل و احساساتش میگوید، پیش برود، اگر عدهای خوششان آمد که چه بهتر و اگر که فیلمی را دوست نداشتند، فیلمساز فقط متاثرمیشود.
با این صحبتها اگر مخاطب یا تماشاگری فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» را هم دوست نداشته باشد، تاثیری بر ادامه مسیر فیلمسازی شما نخواهد گذاشت؟
به هرحال ناراحت هم نمیشوم. چون همین الان فیلمنامه بعدی را هم آماده کردهام، بدون اینکه بخواهم به واکنش تماشاگر نسبت به فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» فکر کنم. به نظرم اواخر شهریور و اوایل مهر کار تولید فیلم تازهام را شروع خواهم کرد و اصلا ربطی به فضای فیلم قبلیام ندارد.
مضمون فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» متفاوت و همراه با طنز است. این کار را یک تجربه تازه در فیلمسازی خود میدانید؟
بله به نوعی تجربه است. من همیشه علاقه به فضای طنز داشتهام. در دوران دانشجوییام، تئاتر کمدی کار کردهام. منتهی در سینما هیچوقت تجربه نکرده بودم. البته در این فیلم هم لحظات کمیک دارد.
اگر به چند سال گذشته برگردیم، این فیلم را در فضای سخت دوران سینما میساختید یا خیر؟ با توجه به اینکه سالهای نه چندان خوبی را در سینما گذراندیم.
من به مسائل سیاسی در سینما فکر نمیکنم. بهطور طبیعی بعضی مسائل در کلیت سینما موثر بوده اما من بر اساس اتفاقات موجود در سینما فیلم نمیسازم.
فیلمنامه اکثر فیلمها را خودتان نوشتهاید. با اقتباس فیلمنامه در سینمای ایران موافق هستید؟
اقتباس در سینمای دنیا یک موضوع طبیعی است. بیش از هفتاد درصد از آثار تولیدی چه در ساختار صنعتی و چه سینمای مستقل، با اقتباس پیش میرود، اما در سینمای ایران اقتباس یک موضوع کاملا عجیبی است. البته تا حدودی دلایل کنار گذاشتن اقتباس در سینمای ایران مشخص است. ماجرای اقتباس ربطی به سلیقه افراد ندارد. ماجرای اقتباس یکیاز راههای خروج سینمای ایران از این بحران تفکر و بحران جذابیت است. یعنی سینمای ایران هر دو این بحرانها را دارد. هم صاحب فکر جدی و هم صاحب جذابیت نیست. من فکر میکنم یکی از راههای خروج از این بحران در این دو جنبه ماجرای اقتباس است. نه مسئولان ما جدی میگیرند و نه متاسفانه فیلمسازان، چراکه هیچ کس نمیتواند کاری انجام دهد. تا زمانیکه فضای ممیزی به این شکل است که خیلی از نویسندههای ایرانی کارهایشان اصلا قابل ارائه نیست، این مشکل را داریم و خواهیم داشت.
چقدر تلویزیون برای تبلیغ تیزر فیلم موثر است؟
قطعا تلویزیون در تبلیغات تیزر فیلمها تاثیرگذار است چراکه رسانه ملی، بیننده زیادی دارد. سالها از تهاجم فرهنگی میگوییم که نماد آن سینمای هالیوود است، اما به راحتی برای فیلمهای آنها تبلیغ میکنیم که مثلا روز پنجم عید فلان فیلم جدید هالیوود از تلویزیون پخش میشود! اما فیلمهای ایرانی که از این جامعه بیرون آمدهاند، تبلیغ نمیشوند و برای هر بار پخش تیزر مثلا باید مبلغ ۲۰ میلیون تومان تهیهکننده به صدا و سیما بدهد.
به اکران فیلمهای خود در خارج از ایران هم فکر میکنید؟
تعدادی از فیلمهایم در خارج از ایران اکران شدند، اما اکران جدی نبوده است. معمولا در سینماهای محدود یا مراکز فرهنگی، چند فیلمم اکران شده است. اتفاقا بیشتر هم مخاطب ایرانی فیلمهایم را دیدهاند. به نظرم در تاریخ سینمایی ما، کلا پنج یا شش فیلم اکران جدی شدهاند. بقیه فیلمهایی که از بدنه سینمای ایران اکران میشوند، خیلی محدود اکران میشوند و گردش سرمایه چندانی ندارند.
گفتگو با بهرام توکلی، کارگردان فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»
قرار نیست با واکنش مخاطبان فیلم بسازم
بهرام توکلی که این روزها فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» به کارگردانی او اکران عمومی است، میگوید واکنش تماشاگران برای فیلمهایم تعیینکننده نیست چراکه چندان واکنشی فیلم نمیسازم.