دیوار از تصاویر مشاهیر موسیقی پر است و نوای تمرین گروه که دقایقی بعد قرار است در کافه اجرای موسیقی زنده داشته باشند، تنها صدایی است که به گوش میرسد. هیچ شباهتی میان این فضا و سالنهای اجرای کنسرت وجود ندارد. تجهیزات صدا حرفهای نیست و قرار است مخاطبان با بلندگویی ساده شنونده اجرای زنده باشند.
دختر و پسرهای جوان کمکم از راه میرسند و با ارائه بلیتی کوچک وارد کافه میشوند. 30 صندلی کافه حالا پر شده و مسئول کافه از همه میخواهد در صورتی که سفارشی دارند، پیش از شروع اجرا بگویند تا در طول اجرا آماده شود. گروه چمدون هرکدام پشت سازهای خود قرار میگیرند و اجرا با قطعهای از آهنگهای ساخت گروه آغاز میشود و پس از هر قطعه و تشویق حاضران قطعه بعد اجرا میشود. این نخستینباری است که چمدونیها کافهای را یافتهاند که بتوانند در آن اجرای زنده داشته باشند و خودشان میگویند استقبال مخاطبان به نسبت شناختی که از آنها وجود داشته، خوب بوده است.
30 میلیون برای ضبط یک آلبوم موسیقی
شاهین اسنا، سرپرست گروه چمدون میگوید: «یکی از اعضای گروه که پیش از این در گروهی دیگر اجرای زنده در کافه را تجربه کرده بود، به ما پیشنهاد داد که اجرایی به این شکل داشته باشیم که هزینه کمتری هم دربر دارد. با چند کافه مذاکره کردیم تا با این کافه به توافق رسیدیم و با دریافت 30 درصد از هزینه بلیت فضای این کافه را به مدت 4 ساعت برای اجرای موسیقی به ما داد.»
البته چنین اجراهایی بدون مجوز هستند و به همین دلیل کافهها معمولا یکی از شروط اولیهشان اجرا با صدای کم و بدون حاشیه است. اداره اماکن با چنین کافههایی برخورد میکند و حداقل تنبیه برای چنین کافههایی چند روز تعطیلی است. اسنا که سال 92 از رشته موسیقی فارغالتحصیل شده، میگوید: تعداد خروجیهای آن سال از موسیقی 80 نفر بوده و از این تعداد تنها 8 نفر وارد عرصه موسیقی شدهاند و باقی بهدلیل بسته بودن فضا به شغلهای غیرمرتبط روی آوردهاند. او از عدم حمایت از فارغالتحصیلان موسیقی گله میکند و هزینه تنها ضبط یک آلبوم موسیقی را بیش از 30 میلیون تومان میداند. او میگوید: «تهیهکنندهها حاضر به سرمایهگذاری در کار اول یک گروه موسیقی نیستند و برخلاف دهههای گذشته، تعداد خوانندهها به حدی افزایش یافته که اگر بهترین قطعه را هم آماده کنید، نمیتواند بدون پخش خوب موفق شود.»
اما اجراهای کافهای این فرصت را در اختیار گروههای موسیقی قرار میدهد تا موزیکهای خود را که هزینهای برای ضبط و پخش آن ندارند، با حداقل هزینه و بهصورت زنده اجرا کنند و علاوه بر شناساندن گروه خود به مردم، اندک درآمدی هم از فروش بلیت به جیب بزنند. هر کافه به سبک خاص خود با گروههای موسیقی به توافق میرسد؛ یکی درصدی از فروش بلیت را برمیدارد و دیگری برای ورود افراد از آنها ورودیه دریافت میکند، یکی هم از درآمد سفارشات مشتریان در زمان اجرا 30درصد را به گروه موسیقی اختصاص میدهد.
گسترش و افول اجراهای کافهای تنها در دو سال
از سال 88 بود که اجراهای کافهای گسترش یافت و بسیاری از کافههای بزرگ ترجیح دادند یکبار هم که شده آن را امتحان کنند. تا دو سال همچنان فضا برای اجراهای کافهای چندان بسته نبود و حتی برخی کافهداران که خود دستی در موسیقی داشتند و مجوز اجرا برای خود دریافت کرده بودند، با استفاده از این مجوز مقابل برخورد اماکن میایستادند اما فضا از سال 90 برای چنین اجراهایی بهشدت محدود شد. درست همانطور که آموزش و اجرای موسیقی در فرهنگسراها بهشدت کاهش یافت.
دیگر تبلیغات اجراهای زنده کافهای را تنها میتوان در فضاهای مجازی و برخی سایتها یافت و خیلی از اجراها بهصورت خصوصی از مهمانان خود دعوت میکنند تا مشکلی پیش نیاید. نکته مشترک میان کافهداران و خوانندگان درخواست آنها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعطای مجوز است اما هیچکدام تابهحال پاسخی دریافت نکردهاند.
بارها درخواست مجوز کردهایم اما موافقت نشد
مدیر یک کافه که تجربه بسیاری در زمینه اجرای موسیقی زنده دارد، میگوید: «بارها برای اجرا درخواست مجوز کردهایم اما 6 ماه گذشت و برداشت ما این بود که وزارت ارشاد برای اعطای چنین مجوزی تمایلی ندارد و تنها به تعداد محدودی از هتلها و رستورانها مجوز داده میشود اما من نمیدانم این مجوز تحت چه عنوانی داده میشود. با اطمینان میگویم که از 2 سال پیش با قطعیت گفتند هیچ مجوزی داده نمیشود. اجراهای ما در کافه مجاز نیست و برای چنین اجراهایی در هیچ فضای مجازی و واقعی تبلیغ نمیکنیم و هیچگاه تذکر جدی نداشتهایم.»
هرسال بر تعداد فارغالتحصیلان موسیقی که از دانشگاه یا آموزشگاههای آزاد مدرک دریافت کردهاند، افزوده میشود و تنها راه کسب درآمد برای این جوانها تدریس خصوصی است. گروههای موسیقی جوان ترجیح میدهند که در فرهنگسراها و فضاهای بزرگتر و مجهزتر به اجرای موسیقی بپردازند اما هزینه اجاره و قرارداد بستن با سالنهای واجد شرایط کنسرت بسیار سرسامآور است و برای یک نوازنده معمولی که درآمد چندانی ندارد، معقول نیست اما اجرا در کافه نیز بهشدت مشکل است چون نمیشود بهخوبی از سازها صدابرداری کرد و کافهها نیز برای اجرای زنده موسیقی طراحی نشدهاند اما بهعنوان فضاهای محدودی که میتوان در آنها اجراهای کمهزینه داشت، همچنان یکی از گزینههای گروههای موسیقی برای اجرای برنامه هستند. گروهها حاضرند دلهره و کیفیت نامطلوب را به جان بخرند تا شاید آلبومهای انتشارنیافتهشان بتواند گوشی برای شنیده شدن بیابد.
گزارشی از اجراهای بدون مجوز و کمهزینه در کافهها
کنسرت با چاشنی یک فنجان قهوه
تابلوی کافه، اواسط یک کوچه بنبست بر دیوار خانهای قدیمی نصب شده و دو جوان مقابل در ایستادهاند. خبری از هیاهوی کافههای مرکز شهر نیست. راهپله باریک خانه به فضایی نیمهتاریک منتهی میشود که در آن صندلیهایی قهوهای رنگ تنگاتنگ هم رو به چندین ساز موسیقی و یک میکروفن چیده شدهاند.