مزیت رقابتی نظریه مایکل پورتر، استاد برجسته استراتژی است. منظور از آن موقعیت یا وضعیتی است که در آن یک شرکت قادر به دستیابی به برتری رقابتی در محصولات، خدمات، استراتژی، مهارتها و... است. 2 نوع مزیت رقابتی وجود دارد: هزینه پایین و تمایز.
مزیت رقابتی میتواند از طریق دسترسی به مواد خام ارزانتر، حقوق مالکیت فکری، برند برتر، نزدیکی جغرافیایی و... بهدست آید. یک مثال معروف مزیت رقابتی، برتری موتور جستجوی گوگل نسبت به سایر موتورهای جستجو است. گوگل ازنظر بهینه کردن جستجو از همه بهتر عمل کرده است و تکنولوژی جستجو را فراتر از تصور رقبایش توسعه داده است.
در آغاز دهه 90 میلادی 2 استاد دیگر یعنی «همل» و «پراهالاد» با معرفی مفهوم شایستگی اصلی توضیح دادند که آنچه شرکتهای پیشرو را از رقبایشان متمایز کرده و به برتری آنها پایداری میبخشد، شایستگیهایی است که آنها در طول زمان رشد داده و آن را تبدیل به هسته اصلی کسبوکار خود کردهاند، مثل مهارتهای فنی، فرایندهای تولید یا تامین، یک سیستم مدیریت روابط مشتریان، روابط خوب با تامینکنندگان و نظایر آن. برای آنکه مهارتی را بتوان شایستگی اصلی شرکت نامید 3 شرط باید برقرار باشد: اول اینکه آن مهارت یا ویژگی به شرکت امکان دسترسی به بازارهای متنوعی را بدهد، دوم اینکه آن مهارت ارزش ویژهای برای مشتریان ایجاد کند و سوم اینکه این مهارت یکتا و تقلید آن برای رقبا دشوار باشد.
مثال: شایستگی اصلی شرکت ولوو در توسعه و تولید خودروهایی است که استانداردهای ایمنی بالایی دارند اما مزیت رقابتی آن شرکت در ارائه محصول متمایزی است که استانداردهای ایمنی آن بالاتر از سایر رقباست.